


در سخت سر قدیم بازار بزرگی در منطقه تنهیجان(تمی جان کری) و منطقه جواهرده (جوردی) وجود داشت که تاجران رودباری، طالقانی و قزوینی از راه کوه ها و اشکورات نمک(روبری نُمک)، خشکبار(کشمش، فندق و لوبیا، عدس و غیره) به همراه پارچه، زیورآلات و ظروف مسی و غیره را آورده و کالاهایی نظیر وسایل چوبی آشپزخانه هنر چوتاش ها(کچه تاش ها)، برنج، گندم، ابزارآلات آهنگری نظیر داس، تبر غیره ساخته دست سغل گران را با خود همراه می بردند. این افراد به همراه چارودارها که به حمل و نقل بارها و افراد در هنگام کوچ از قشلاق به ییلاق و برعکس می پرداختند از مشتریان پر و پا قرص نعل بندها و پالان دوز ها بودند. در خورجین پالان قاطر و الاغ طالقانی ها هم از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا می شد و دوای هر دردی را داشتند.
اما امروزه متاسفانه هنر پالان دوزی در شهرستان رامسر و ییلاقات اطراف آن به ورطه فراموشی سپرده شده است و قاطر داران بیشتر آن را از شهرهای دیگر استان گیلان و مازندران تهیه می کنند.
از کاربرد پالان در زندگی گذشته مردم سخت سر چند زبانزد ذیل به یادگار مانده است:
*خَره با پالان نیشنَه سَنِن! (یعنی خر را با پالانش نمی شناسند).
*پالان دوج هِچ وَخت خوشته خایَه دَرزن نزنه(پالان دوز هیچ وقت به بیضه خود سوزن نمی زند).
*خر هو خرَه وی پالان عیوضا با!(خر همان خر است پالانش عوض شده است). این زبانزد فارسی است.
ادامه مطلب
http://dc161.4shared.com/img/Jcaqw6Dtce/s3/14c8cbb9188/salmal1
http://media.snn.ir/download/image/ejtemaee/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B1%202.jpg
http://dc161.4shared.com/img/DsjWP4f4ba/s7/14c8cbb9d40/salmal2?async&rand=0.9070868297829064
سَلمَل
یکی از روستاهای بین راهی در نزدیکترین مسیر به جواهرده و "فلیک دُم(فیل دُم)" از آخرین گذرگاههای جاده قدیم چاروادارها از راه کوه(رَجه راه) است. راجع به وجه تسمیه آن سندی در دست نیست.احتمال می رود واژه "سَلمَل" از دو کلمه سَل به معنای اِستَل(استخر) و مَل گرفته شده باشد که به معنای آبی است که جریان ندارد و نیازمند پژوهش و بررسی های بیشتری است.
سَلمَل از توابع بخش مرکزی رامسر از دهستان سخت سر می باشد. بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران جمعیت آن 11 نفر(5 خانوار) در سال 1385 شمسی بوده است.این روستا با چشم اندازی زیبا از جنگل(چوتوک و مِن دامان) و کوههای اطراف خود با بیش از 100 خانوار هرساله پذیرای مسافران و گردشگران و افراد عاشق طبیعت زیبای ییلاقی می باشد.
بازمانده های آسیاب آبی قدیمی در مسیر رودخانه به سمت فلیک دُم،وجود یک قبرستان قدیمی(به احتمال قبر مادر یزید=آتشگاه زرتشتی)، چشم انداز "کینه رود" با ساخت ویلاهای مدرن در آن و زندگی سنتّی در خانه های زگالی از مشخصه های بارز و جالب آن به شمار می رود.
وجود کَند و کاوهای غیر اصولی و کشف سکه های نقره از قبور آن نشان از آبادبودن و قدمت کمتر از 2000 ساله این منطقه دارد.
فروش سبزی محلی، رب و ترشیجات،محصولات دامی و لبنیات ، گردو ، فندق ، سیب ترش و نان محلی ماهی تابه ای از سوغات این منطقه توریستی می باشد.
مردمان این روستا با قلبی صاف و دلی پاک همگام با حفظ محیط زیست نسبت به تغییر ات اساسی و ساخت و سازهای جدید در ابنیه خود اقدام کرده و فضایی سرشار از آرامش و امکانات مُکفی جهت پذیرایی و استراحت مسافران بین راهی جواهرده رامسر را فراهم نموده اند.
کوهنورد: یه قاطر کرایه بوکونیم بیشیم تا لپاسر
کوهنورد: یک قاطر کرایه کرده و تا لپاسر برویم.
یِه گل : اسب کرایه باری 60 هزارتومان
یه گل: کرایه اسب هر بار 60 هزارتومان
کوهنورد: چی خبره مگر گبر گور پیدا کُردِم گنج سر نیشتیم!!
کوهنورد: چه خبره! مگر گورهای گبری پیدا کردم- سر گنج نشسته ام.
یِه گل: مو خا دانم تو شادره رایَه یاد بَری بعد بیشی سر وقت گبر گورشان.
یه گل: من که می دانم تو داری می روی راه را یاد بگیری بعد سر وقت گورهای گبری برای کندن آنها بروی!
کوهنورد: اَمه چها نفریم خنیم بیشیم تا لپاسر آب و هوا عوض بوکونیم آخرش چند؟
کوهنورد: ما چها نفر هستیم می خواهیم تا لپاسر برویم اب و هوا عوض کنیم آخرش چند قیمت می دهی؟
یه گل: چون شما شیناسِه تی جَد اَندر جَد شیناسَنِم آخرش 40 هزار تومن.
یه گل: چون شما را می شناسم و جد اندر جد شما را می شناسم آخرش 40 هزار تومان.
کوهنورد نیز با مشورت دوستانش قبول کرده و نصف مبلغ را پرداخته . کولبار کوهنوردها را بار قاطر کرده و همراه یه گل به عنوان راهنمای گروه به طرف لپاسر راه می افتند.
در بین راه قاطر چموش چند بار از مسیر خارج شد که با همکاری گروه دوباره به مسیر بازگردانده شد.
ناگهان زنبوری برماتحت قاطر نیش جانانه ای زد طوری که قاطر کل مسیر سربالایی از باغدشت تا نزدیک لپاسر را با بار دوید و در بین راه نیز هراز چندگاهی یکی از کوله های کوهنوردان را به ته دره پرت کرد تا سبکبارتر شده و بهتر بتواند بدود.
کوهنوردان نفسشان بند آمده بود. با نگاهی غضبناک به یه گل نگاه کرده و جریمه از دست رفتن کوله ها و غذایشان را از او می خواستند.
یه گل: با خونسردی دستی به سر قاطرش کشید و گفت تو که از اول نمی خواستی با ما بیایی پس چرا اینقدر جو خورده بودی؟
کوهنوردان نیز یکی شده و یه گل را به قاطرش بستند تا روانه لپاسر گردد و از آنجا برایشان آب و آذوقه تهیه نماید.
نتیجه اخلاقی:
" آزموده را آزمودن خطاست"
*توجه:
با خبر شدیم آقای یِه گل اسب خود را با قیمت مناسب جهت تاکسیدرمی و نصب در موزه در معرض فروش گذاشته است.
https://dc699.4shared.com/img/01sicvfwca/s24/16265cf9630/__online?async&rand=0.2532230876145791
عکس: محمد ولی تکاسی
پدر: وَچه گَل شان کمتر سر و صدا بوکونین، مو یِه کُناسَه بزنم. نوبو بیر دارِم. به گمانم سوتِب بوکوردِم (بیاردِم). می تمام اَجارِ بدن درد کانِه.
پدر: بچه ها کمتر سر و صدا کنین . من یک چرت کوتاه بزنم. تب دارم. به خیالم سینه ام خس خس می کند. تمام استخوانهایم درد می کنند.
مادر: به گمانم دوگشُب دِرگا تی وینی لوکا دل باد بوشا.مرکه یِه گب بزه شیش ماه بنیشتِه (کین نِشیر بِبی) . حرف بی ربط آدِم درد کانِه.
مادر: به گمانم دیشب در بیرون از خانه داخل بینی دماغ تو باد رفته است.آن مرد یک حرف زد تو شش ماه در خانه نشستی. حرف بی ربط برای انسان قابل تحمل نیست.
پسر: پَئر جان این هم از علامت پیری یَه، پیری زودرس
پسر: پدر جان این هم از علامات پیری است. پیری زودرس.
مادر: بچه ها سر و صدا نوکنین شمی پَر یه کم بُخواسِه. دوگشب به گمانم گرزه وَچه شیر دَاده با(با تمسخر).
مادر: بچه ها سر و صدا نکنین پدرتان کمی بخوابد. دیشب به خیالم داشت بچه های موش را شیر می داد(با تمسخر).
پدر: وَرِس مِرِ بابُر مریض خانه.
پدر: بلند شو من را به بیمارستان ببر.
مادر: نخوانه . یه کم سوپ بَنَم، یه کم هم جوشنده چاکردم بخور ان شاءالله خوب بونِه. الن داروشان ماده موثره کمه خیلی خوب نِیَن. گچ گُدِه شان ویشته آسیب زَننِ تا چاقا کونِن..
مادر: نمی خواهد.یه کم سوپ گذاشتم و یه کم جوشنده گیاهی درست کرده ام بخور ان شاءالله خوب می شوید. الن داروها دارای ماده موثره کمتری هستندو خیلی مناسب نیستند.گلوله های گچی اند که بیشتر آسیب می رسانند تا درمان کنند.
پدر: خدایا مِرِه دَس هِش چانوکون. اول پاک بوکون بعد بیامرز و خاک بوکون.
پدر: خدایا من را محتاج این و آن نکن. اول گناهان من را پاک کرده و بیامرز بعد زیر خاک ببر..
به حق هرچی قشنگ کیجایه بوگین الهی آمین.
رادیو جواهرده- برنامه دهم
دزگی مزگتی(مسجد آدینه)
این رادیو اینترنتی بوده و جهت ترویج آوازها-ترانه های گیلکی محلی و بخشی از آداب و رسوم منطقه رامسر و حومه راه اندازی شده است. چنانچه تمایل به نشر ترانه های گیلکی و یا داستان های زیبایی با نقل قول از پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها و یا ناگفته هایی از سنت ها و آداب و رسوم محلی دارید می توانید برایمان ارسال کرده تا با نام خودتان در این وبلاگ قرار گیرد و به اطلاع اهالی و سایر رامسری های عزیز در سراسر ایران و جهان برسد.
جهت شنیدن برنامه مچد آدینه روی برنامه دهم کلیک نمایید:
دانلود: رادیو جواهرده برنامه دهم -مچد آدینه
http://dc364.4shared.com/img/49k6dmI6/s3/DSC00597_2.JPG
به اطلاع همشهری های عزیز رامسر ی و غیر رامسری ها میرساند دو نسخه سی دی از موضوعات مختلف مربوط به شهرستان رامسر(سخت سر) و حومه تهیه شده است .
نسخه اول سی دی (قیمت ۱۵۰۰۰ ریال)
شامل موسیقی و ترانه های فولکلوریک (قابل اجراء در CD Player خانگی و ماشین) و کلیپ های تصویری از جاذبه های گردشگری و ابنیه تاریخی رامسر می باشد.
نسخه دوم سی دی(قیمت ۲۵۰۰۰ ریال)
به طور جداگانه مربوط به تصاویر زیبا و دیدنی و همچنین کتابهای الکترونیکی از شعراء و نویسندگان بنام (EBOOKS) نظیر شاهنامه -کتاب نسیم شمال و مقالاتی تحقیقی در باره شهرستان رامسر و حومه که با ذکر منابع اصلی ، جهت پژوهندگان ، علاقمندان، اساتید محترم و دانشجویان قابل استفاده می باشد.
علاقمندان برای تهیه این سی دی ها می توانند با ثبت نام از طریق ارسال آدرس پست الکترونیکی و شماره تلفن خود از طریق ارسال عدد 2 به شماره تلفن 09366348680 و یا بخش نظرات وبلاگ رامسر شهر دریا و جنگل و وبلاگ جواهرده رامسر و یا آدرس پست الکترونیکی ذیل جهت دریافت آنها اقدام فرمایند.
http://www.asriran.com/files/fa/news_albums/436774/6003/resized/resized_534347_968.jpg
ادامه مطلب
پدر: عجب ویری اَمِرِه وَکِته! "همه رِه ویر وَکنِه اَمِرِه ویرها - همه کس سگ گَرِه اَمِرِه کوتکا.". امه خوشتِره دِرگا کیا و بیایی دِریم کلی مردوم مشکل حَل کانیم امَِّه از حل مشکل خودِمان بُمانسیم. "دِرگا حاج مُحسن دُرون کَل مُحسن" ! . بگوتِم درس بُخوان یا حرفه ای یاد بگیر دو فردای دیگر هم خوشته آقا باشی هم خوشته نوکر. پسر آخر تی آو کم با تی نان کم با، تی پول توجیبی کَم با. می خانه فرش بابُرده بوروتِه تا خوشتِرَرِه موتور هِگیری!. مرگ هم خَسِّه وَسِه بیشی قبرستان! مِرِه رُسوای خاصَئن(خاص و عام) بوکردِه. مو خوشتِه آورویَه کَچه هَمرَه جمعا نوکوردِه بام تا تو وِرِه بیکَلی دور. مو ذرّه ذرّه جمعا کُرده بام بعد از 60 سال زیندگی.نِداری.
رو به پسر می گوید: اَی تی بِکَشتِه بِچِیَه پَئر روح دل ر .......دم! هرگز سَر ندِشتِه بی . الهی بیشی آجان گُلِه ور بَنی دِ وَنِرِسی به حق این نور چراغ!!
مادر: حاج آقا، دِ وَسّا کُن ." کربلا و مکّه شان بهانَه. کربلا ، مکّه داخل خانِه". هَنده زبان خوش هَمرَه بهتر جواب دَنِه!(خوشامَه بَزِن). دو فردای دیگه وَچه شونو سَر به صَحرایی وَکِنه دِ وِرِه جمعا کُرده نِشانِه. جوانِن جاهِل!
چراغی که خانه دل واجبِه مسجد حرامِه. یِه تیکِّه زمین دَرِم بَنَه دَشتِم می مکّه شانَ رِه. اُنِ روشَنِم وِرَرِه مغازه زنم. مشغول باباشه!. هر چیزی یَرِه زیادی تُندا نوباش، وِرِه درازِه نَدِه. بیخودی هم مِرُرِه تسبیح آو نکش. پیغمبر مگر نوگوتِه با "بهترین شما نزد مردم با اخلاق ترین شمایَن".
پس بیخود تقلید مسلمانی را درنیار. پیغمبر مگر نفرموده است:
" بهترین شما نزد مردم با اخلاق ترین شما هستند".
https://www.karnaval.ir/uploads/2017/07/java1.jpg
رادیو جواهرده
برنامه سی و هشتم(38)
(زبانزد =ضرب المثل ها)
https://www.karnaval.ir/uploads/2017/07/java3.jpg
دریافت و دانلود کتاب:
فرهنگ زبانزدهای رامسر(سخت سر)
(جلد اول)
(استاد حسن رحیمیان)
ویراستار: محمود رنجبر
https://www.4shared.com/web/preview/pdf/B-j72YAgei
" دانلود کردن کتاب هنر نیست خواندن کتاب هنر است"
زبانزد=
موضوعی که بر سر زبانها افتد و در همهجا بگویند؛ مطلبی و سخنی که عدۀ بسیاری از آن آگاه شوند و به یکدیگر بگویند.(فرهنگ عمید). مشهور، معروف(فرهنگ معین).
مثال:
1-آوازه دَکِته:
تعجبی که شخص از خاتمه نیافتن یک موضوع می کند. مگر تمام نشد! مگر هنوز ادامه دارد!
2-دس کوجار گرما کانِه شال کین پَس:
دستش را در کجا گرم می کند در پشت باسَن شغال
کنایه: انجام کار عَبَث و بی نتیجه.
3- تِره دونیا اُسر بارِه پایَه آو نزه وِگَردَنه:
تو را تا ان طرف دنیا می برد ولی پایت را خیس نشده بر می گرداند.
کنایه: زرنگی و چابکی فرد، استعاره برای داشتن هوش افراد.
لازم به ذکر است ،مجموعه زبانزدهای ذکر شده در این وبلاگ بر اساس شنیده ها و گفتار مردم رامسر و حومه بیان شده است و تغییرات و دخل و تصرفی در آنها صورت نگرفته است تا توسط اساتید محترم مورد بررسی و ویرایش قرار گرفته و با تشخیص سره از ناسره و تلفظ آوایی (فونتیک) مناسب اصلاح و ویرایش گردند.
1- کلاچ بوگوتِن کی قشنگ تَرَه بگوتِه می وَچِه
به کلاغ گفتند چه کسی زیباتر است گفت بچه من!
کنایه: حب فرزند و خویشان نزدیک
یادآوری: خودشِه چو اَسبِ پیش کین دارِه(بِدَشتِه)
اسب چوبی خود را جلو آورد. خودش را مطرح کرد.
2- کلاچ بوگوتِن تو حرف بزن بگوتِه گی
به کلاغ گفتند تو حرف بزن گفت .....
کنایه: انتظار حرف درست شنیدن از نادان
یادآوری: آهن سرد چُکوش نَزِن
3-مگر کُس شتر بُشوستِه بی(با)
مگر واژن شتر را شسته بود
کنایه: کار کوچک را بزرگ جلوه دادن
یادآوری:وی سایَه افتاب سو وِرَرِه گَتِه نظر هَنِه
سایه اش در نور آفتاب برایش بزرگ به نظر می آید.خودبزرگ بین
4-وِرِه چاکُردِه کلاچ کُس
آن را مثل .... کلاغ کرده است.
کنایه: جارزدن- همه را خبر کردن
یادآوری:
1- همه جار عَیان بُکردِه
2- ترش غَلِیه=سخن چین
5-مگر اسب دُم کندِه دِبی(دَرِه)
مگر می خواستی دم اسب را بکنی!
کنایه: انجام کار دشوار
یادآوری: ...... رستم بیشکنی
6-می تلِه مَن گَبِر دَکِتِه
داخل تله من پرنده ابیا(گبر) افتاد.
کنایه: روی آوردن شانس-بخت و اقبال
یادآوری: می مِرسَه رِوایَه
کارها بر وفق مراد من است.
7-همه کس ویر وَکَنِه اَمِرِه ویرها همه کس سگ گَرِه اَمِرِه کُتکاه
همه را عجب می گیرد ما را عجب ها همه را سگ می گیرد ولی ما را توله سگ
کنایه: بدآوردن- انتظار نداشتن از رفتار کسی با خود
8-وی رِ زیَ در بیردِه
"ر" و"ز" آن را بیرون آورد.
کنایه: دقت و کنکاش در موضوعی
یادآوری: وی دل و روده در بیردِه
9-جا دَشتِم جانشیر(جانشین) نداشتِم
جا داشتم جانشین نداشتم
کنایه: غصب کردن جا و یا نوبت در صف که توسط ذیحق بیان می گردد.
10-بُخوارده، بُخواردِه بُمانسِه میراث
مال خورده شده خورده شده است ولی مالی که مانده میراث وارثان می شود.
کنایه: دل نبستن به متاع دنیوی- مال و منال
یادآوری: دونیا دورزه آمدن و رفتن
11-دونیا لیمو مانِه اول شیرینه بعد تلخا بونِه
دنیا مثل لیمو است اول شیرین بوده و بعد تلخ می شود.
کنایه: دل نبستن به خوشی های زودگذر در این دنیا
12- مشهد، کربلا داخل خانَه
مشهد و کربلا در داخل خانه است.
کنایه: رفتار خوب و شایسته با اهل خانواده خود در منزل داشتن
یادآوری: بهشت و دوزخ هی دنیا دِلِه
13-وی پَرتوک هَوایه
بر سر پرتگاه نشسته است- افتادنی است
کنایه: مریض بدحال- وضع مالی بد
پرتوک= پُرچی: نام محلی در نزدیک اُشکَته چال در بین راه جواهرده رامسر
14- اسب گوزِه رِ رَم نوکون خودتِه (خودت رِ) نصیب غم نوکون
برای گوز اسب نترس و خودت را اسیر غم نکن.
کنایه: اهمیت ندادن و توجه نکردن به حرف افراد کم ارزش.
15- پوچایَه بوگوتن تی گی دوایَه، وگیتِه وی سر لا بَدَه
به گربه گفتند مدفوع تو دارو است سر آن را با خاک پوشاند.
کنایه: انتظار کمک از آدم بی مروّت و بی وجدان نداشتن.
16-رازدل با دوست و دشمن نوگو اگر دوسته ناراحت بونو اگر دشمنه شاد(بونو)
راز دل با دوست و دشمن نگو اگر دوست باشد ناراحت می شود و اگر دشمکن باشد شاد می گردد.
کنایه: پنهان داشتن راز درون- سفره دل را هر جا نگسترانید
یادآوری: تی دل دوست تی جیب دو زِری
دوست دل تو دو ریالی داخل جیب توست.
کرات پیله
شَن سَه سَر، گاو دامان مَن گورانِه کُرده
کَم کَمِه را دَکِت بِمَه تا کوتِه گِه سَر( لِه که سَر)
کولِه هم خوشتِه ماره گِه گورِه کُردِه
گالش زِنِه "کولِه کِشِت"گِه وَتِه راه دَکِت
برسی یَه خوشته گاوه گِه پیش
یِه نیا اُونو بُکُرد یِه نیا هم آسمان دلِ ستارَه
خوشته هَمرَه دل گَبه زَه گوته:
م.....ار م....ار بی یَه، می زرد کِلاچ گاوِه بی یَه
مو ای دونیا دِل فقط ترِه دارِم
تِرَم فقط مِرِه داره با تی کولِه گِه!
م.....ار بی یَه م....ار بی یَه، می زرد کِلاچ گاوِه بی یَه
پَرسال پِئز، چندی اَمِرَرِه نَحس با
می وَچَه بُشا دار سَر کِرات پیله بچینِه هوجو جیرکَت
یِه اِشکَت بوشا وی جیار مَن
کسی خبردار نابا تا هوجو جان بَدَه
اَمان، اَجَل وِرِه مهلت نداد
فقط هیجده سال دَشتِه، اجباری بوشابا
بمابا مرخصی تا وِره سررشته بَدیم
ای افسوس، تازه وِرِه شربت بُخواردبیم.
ای پِسُرا پِسُر، تو بیشی یِه کولبار می دل سر بَنِه
دل خا سارُخ نی یَه مو ورِه واکُرده نوتونِم
می دل خیلی دو دارِه دِ هِچّی گوتِه نوتونِم!
ترجمه:
هنگام غروب، گاو در داخل جنگل نعره می زد.
کم کم را افتاد و تا تپه نزدیک آبادی آمد
گوساله هم مادرش را صدا می کرد.
زن گالش ریسمان گوساله را برداشت و راه افتاد
رسید به ماده گاوش
یک نگاه به او کرد و یک نگاه هم به ستاره در دل آسمان
با خودش آهسته حرف می زد و میگفت:
مادر من مادر من بیا، گاو زردرنگ من بیا
من توی این دنیا فقط تو را دارم
تو هم فقط من و گوساله ات را داری!
مادر من بیا مادر من بیا، گاو زردرنگ من همراهم بیا
پاییز پارسال چقدر برای ما نحس بود.
بچه ام رفت بالای درخت تا میوه درخت لیلکی(کرات) را بچیند همانجا سرنگون شد.
یک چوب نوک تیز در داخل جگر او فرو رفت.
هیچ کس خبردار نشد تا جان داد.
امان، اجل به او مهلت نداد
فقط 18 سال داشت، سربازی رفته بود
مرخصی آمده بود. تا برایش خواستگاری برویم.
افسوس، تازه برایش شربت خورده بودیم.
ای پسر تو رفتی اما یک کولبار غم بر دلم گذاشتی.
دل که مثل دستمال سفره نیست من نمی توانم آن را پهن کنم.
در دل من غم بسیاری است دیگر چیزی نمی توانم بگویم!
محمد ولی تکاسی
آذرماه 1396
http://sanekooh.ir/wp-content/uploads/2014/11/DSC_01971.jpg
دوشاو (شیره میوه گیاه) از خرمالوی جنگلی(خرمندی) در مناطق شمال کشور تهیه می شود که همراه با برف(وَرپ) در فصل زمستان، خوراکی مقوی و با خواص فراوان همراه نان محلی و یا کته پلو نیز مصرف می شود.
http://www.tishineh.com/tour/Pictures/Item/2653/31763.jpg
اطلاعات بیشتر:
"دیگری اسب سرنشین همیشیک پیاده"
محمد ولی تکاسی
https://dc577.4shared.com/img/gw2Qr4mSei/s24/15eddad5998/IMG_2144?async=&rand=0.2847724505718984
ای روزا هر کی از راه رِسَنه گونه: مو فلان کار کانِم اگر فلانی شاخ هالِ بَهَلَّه! اگر تی پُشتِ گوشَم بِدی ایشان کارَم وینِه!. خیلی هارت و هورت زَنن! نی یَه!(اینطور نیست) ?.
"یِه جُو غیرت خَنِه یِه اَرزن هِمّت". اَلَن همه تِرِه گونِن: اگر اینجوری باشَه مو اُنجوری اُکاره انجام دَ تونوم. هنوز در امّا و اگرها بِمانسِن. خوشتِه دور چرخ خارِن هَندَه وَگِردَنِن هَنِن خوشته اوّلِ جا سَر.
روزی روزگاری "داو"(داب) با اگر سَر بیشی بی تی حرف وَسِه نوشا. هیته دَرجَنِن ایکَلَنِن(پاره میکنند و میریزند). آخر بنده خدا اگر نوتونی کاری بوکونی چَرِه حرفِشه زَنِه تا چند روزی دونیا بر مُراد تو باشَه بعدش چی?
از خلق خدا نترسِنه از خدا بَتِرس. اگر کاری هم خَنه بوکونی کارستان، به غیر خدا به کمک هِچ کَس چشم امیّد نِدار." دیگری اسب سرنشین همیشیک پیادَه". آهای آدم عاقل، به پیر به پیغمبر، تی روزیَه فقط از خدا بِخَه. هون تِرَرِه وَسِّه. تِرِه در بدترین حالات دستگیری کانِه.
اَلَن خلق یِه مشت پولَ رِه، هر روز به یِه رنگ دَرهَنِن. "خودِه پُلُت دار وَلگ مانِن هر راه باد زَنِه هورو شونِن". "خودِه توسا دار مُثان فقط هَچی دوکانِن". "اُشانِ تَش هَمرَه هِچ کی گرما بوتِه نوتونِه(گرم دَکِت نوتِه)".
زیندیگی هم سَر به جوری دَرِه هم سَر به جیری. "خوشتِه اَسوِ(اسب) تنگ دَکِش". "پشت مَچه گازِه گیر". بِن تی دِل چی گونِه ، عقل هَمرَه وِرِه باپُچ . به خدا توکّل بوکون. به بُشا روزشان حسرت نُخار به روزهای خوش آینده امیدوار باش. ان شاءالله تی دستِ هم خدا گَرِه.
شیر هم به اُ شیرگیری وگردنَه خوشته پِسی یِه هَم نیا کانِه. اگر هم اَلَن به مال و مَنصَبی بَرسی یِه. سری از توی سرها دَر بیَردِه وَگِرد خوشته پِسی یَه هم نیا بوکون بِن کی بی! اَلَن چی وَکِته!!!!!!!. سِلامِت باشی.
عکس: محمد ولی تکاسی
صندوق چوبی با قدمت 80 سال
جهت نگهداری غلات ، سیب زمینی و میوه جات فصلی
چاپ کتاب " مقدمه ای در نام گذاری ماههای ایران( و تقویم های محلی)"
*توجه:جهت نهیه کتاب می توانید به موزه مردم شناسی رامسر واقع در دهکده صنایع دستی در انتهای بیست متری پلاژ شهرداری مراجعه فرمایید.
در جواهرده شهرستان رامسر همزمان با آخرین جمعه نیمه مردادماه (قبل از اسد ماه مغولی) مردم محلی از روستاهای اطراف در مسجد آدینه جمع شده و با انجام مراسم آیینی "جشن گلکار" نسبت به گل مال کردن دیوارهای مسجد و نطافت و پاکیزگی این مسجد اقدام می کردند. دامداران نیز شیر و پنیر و ... را جهت مصرف مردم به مسجد می آوردند. همچنین مراسم کشتی محلی و لاخوند بازی نیز در حیاط مسجد آدینه به همراه بازار محلی برگزار می شد.
ادامه مطلب
چند روزی می یار بشا کوه
دور از جان شما می چشم نده سو
نهار گیلان خوارم شام شونوم کوه
جان یار بنم می چشم بیه سو
https://dc774.4shared.com/img/oHZrG-5sca/s24/15e76efd230/__online?async&rand=0.7957301325454007
عکس: محمد ولی تکاسی
شهریور1396
http://ramsariha.ir/wp-content/uploads/2017/01/kooh.jpg
کوه وَژِک در ابتدای روستای نمونه هدف گردشگری شهرستان رامسر از استان مازندران با ارتفاع 2522 متر از سطح دریای خزر واقع است. برخی بر این باورند که واژه "وَژک" به معنای گناهکار در مقابل واژه " آنژِک" به معنای بی گناه در زبان اوستایی است.
برخی بر این باورند که واژه وَژک از "وَچِک" و " وَچه" و به معنای تکرار آمده است. در دشت بالای این کوه که سراگاهی نیز در آنجا وجود دارد در گذشته ها به وجود استخر آب با لاک پشت در آن اشاره شده است.
از سخن بزرگترها، وجود گورهای گبری و کشف خمره های سکه و تعدادی از آثار باستانی در بالای این کوه به همراه قبور دوطبقه و سه طبقه در نزدیک آنتن تقویت تلفن همراه بر روی آن می توان احتمال داد که روزگاری این کوه از اهمیت و قداست خاصی برای امرای محلی و حاکمان وقت در دوره اشکانیان و قبل تر برخوردار بوده است.
برخی نیز بر این باورند که گناهکاران را از بالای این کوه پرتاب می کردند و برخی کاربری این کوه را به خاطر موقعیت جغرافیایی و احاطه بر مسیر ترّدد افراد از سمت شمال، شرق و غرب جواهرده به عنوان برج دیده بانی منظور داشته اند.
منطقه ای به نام "مُرده گِ تَلِه" در ضلع جنوبی آن وجود دارد که مردم محلی بر این باورند که هر وقت ریزش نماید یکی از بزرگان جواهرده دار فانی را وداع می کند. از بالای این کوه نیز راهی مالرو به سمت جواهردشت یکی از ییلاقات خوش آب و هوای کلاچای وجود دارد. این کوه دارای گیاهان دارویی کمتر شاخته شده و جنگلی با درختان نیمه متراکم در ضلع شمالی است.
کوهی به نام وژک نیز در روستاهای اطراف سیاهکلرود از توابع رحیم آباد شهرستان رودسر وجود دارد.
مسیر این کوه از چشمه آبعلی تا نوک قله آن و دَکل آنتن تقویت کننده امواج تلفن همراه که دارای شیبی بسیار تند و نفس گیر است تقریبأ در حدود نیم ساعت راهپیمایی است.
https://dc720.4shared.com/img/uHGuaGQCba/s24/15519a7df40/IMG_9378?async&rand=0.9466005567365606
عکس: محمد ولی تکاسی
پاییز 1394
http://images2.persianblog.ir/466000_DboMNh9f.jpg
ماره ماره مره چره بِه چِه بی
غم و غصّه می دل دِچه بی
غم و غصّه همه مو خورده نوتونم
به اَجَل به خدا دِ مُرده نوتونِم
http://ramsar-shorabakhsh.com/imageupload/76434604_IMG_8565.JPG
دور از استان ماندن هم شده بلای جان رامسر
اولی: کوجار بوشوم از دست این قوم یأجوج و مأجوج!
اولی: از دست این قوم یأجوج و مأ جوج (کنایه: مایه دردسر) کجا پناه بیاورم!
دومی: یِه کَم خوشته چُم فوچین. آدم هر سگی یَه رِه خا پَئه وِنیگَره.
دومی: کمی چشمهایت را ببند(کنایه: ندیده بگیر). آدم که برای هر سگی چوب بر نمی دارد.
اولی: به گمانم ایشانِ وَحی رِسَنِه. یِه دفعه 180 درجه وَگِردَنِن دِ اصلأ تِرِه نیشناسَنِن.
اولی: به گمانم به ایشان الهام می شود. ناگهان 180 درجه بر می گردند دیگر اصلن تو را نمی شناسند.
دومی: تا پول داری رفیقتم قربان بند کیفتَم.
دومی: تا پول داری رفیق تو هستم قربان بند کیف تو هستم.
اولی: آدم درد خنده گَرِه. چقدر چاپلوسی و بادمجان دور قاب چین. تا قبولا باشِن،مقامی هگیرِن یِه پست سر بَسِّن. دِ خدایَه هم بنده نی یَن!
اولی: انسان خنده تلخ می کند. چقدر چاپلوسی و تملّق گویی. تا قبول شوند و مقامی به دست بیاورند و پستی بگیرند . دیگر خدا را هم بندگی نمی کنند!
دومی: اَی مارِه!. تو هم اَمِه مُثان بُسوتِه جامه دَشتِه! هر کی یَه هونو قبر دل دَنَنِن.
دومی: ای مادر من! تو هم مثل من جامه ات سوخته بود(کنایه: داشتن رنج و تألم و ناراحت بودن از دست کسی). هر کس را داخل قبر خودش می گذارند.
اولی:"کَنده نال بُن واش بویازَه.
اولی: علف کنار درب خانه بو می دهد(کنایه: کم ارزش بودن مال خود).
دومی: هر چی باشه همیشیک بد خودمان از خوب دیگران بهتره!
دومی: هر چه باشد همیشه بد خود مان از خوب دیگران بهتر است!
نتیجه اخلاقی:
بِمَم خانه بابو بلکه دل ما وابو(بازشود)
بِدِیَم خانه بابو بدتر از دل ما بو
ماه های دیلمی و تبری با توجه به آغاز فصل دروی محصولات و ثمر دادن باغات کشاورزی و اخذء مالیات توسط حکام محلی از نوروز ماه شمسی در اول فروردین ماه (نقطه اعتدال) به اواسط تابستان(نیمه مردادماه) انتقال داده شد لذا نوروزماه (دیلمی و تبری) در جواهرده رامسر و ییلاقات اشکور یعنی آغاز سال نو نیز به نیمه تابستان منتقل شد. در این ایام مراسم گلکار روز مسجد آدینه و مراسم جشن قبل از تحویل سال نیز انجام می شد.
در گذشته های دورتر مردم محلی علاوه بر روشن کردن آتش بر کوه ها و بالای خانه های خود اشعار ذیل را زمزمه می کردند:
شیمی نؤ سال موارک ببه
سرود گروهی که گرد آتش نوروزی میخوانند:
گوروم، گوروم، گوروم بل
نؤروز ما و نؤروزبل
هر سال ببی سالˇ
سونو ببی خانهواشو
شِمِه سال نو مبارک
سرودی که هنگام آتش بر افروختن در سال نو (نوروزبَل ) زمزمه می کردند.
گُرُم، گُرُ م ، گُرُم بَل
نوروزماه و نوروزِبَل
هرسال باباشَه سال نو
بیَه نور جدید، اَمِه روزیَم نو
سال نو شما مبارک
پژوهشی درباره ی همساني مراسم نوروزي در سرزمين هاي پيرامون درياچه ي كاسپي
دکتر فشین پرتو
منبع:وب سایت سال تی تی.
http://www.saltiti.com/dr-parto/58-1387-09-06-00-02-00#_ftn3
ادامه مطلب
http://loghmeh.ir/Image/News/2015/3/7928_635627610989425872_l.jpg
در زمان های گذشته یکی از خوراک های روزمره و شیرینی های جشن عروسی در زمان پاتختی و غیره تهیه نان خانگی با عنوان کِشتا بود که بر روی اجاق هیزمی و در داخل ماهی تابه تهیه می شد.
برای ارزان تر شدن و سریعتر آماده شدن تعدادی از اقلام ذیل قابل حذف کردن است.
مواد لازم کلبیج کشتا یا کلوبیج کشتا (شیرینی قدیمی شمالی) :
روغن جامد :150 گرم
روغن مایع : 200 گرم
دوغ محلی : 150 گرم
بیکنگ پودر : 2 تا 3 قاشق غذاخوری
نمک : یک قاشق چایخوری
خامه صبحانه : یک بسته
ماست : 800 گرم
تخم مرغ : 6 عدد
سیب زمینی ترشی با نام انگلیسی Jerusalem artichoke و نامهای محلی شلغم شیرازی, یرآلماسى و قلقلاس شناخته میشود. سیبزمینی ترشی بهترین غذا برای افراد مبتلا به دیابت می باشد. سیبزمینی ترش با نام علمی(heliantus tuberosus) از راسته میناسانان و تیره کاسنیان و یا مرکبان (composite) است و ربطی به خانواده سیب زمینی (Solanaceae) ندارد. گیاهی علفی و دارای ساقهای به ارتفاع 5/۱ تا ۳ متراست. ساقه این گیاه راست وخشن میباشد. برگهای آن عموماً ساده، منفرد، نوک تیز و دارای کنارههای دندانه دار است.
http://www.hidoctor.ir/wp-content/uploads/2014/12/jerusalem-artichoke-100_2559.jpg
http://www.hidoctor.ir/wp-content/uploads/2014/12/artichokeNew_1803916c.jpg
ترکیبات شیمیایى سیب زمینی ترشی:
از نظر ترکیبات شیمیایى سیبزمینى ترشى داراى مقدار کمى ویتامین B و C و بازهاى پورین ، آرژنین، هیستیدین، بتائین، کولین و هماگلوتنین مىباشد.
هیدرات کربن موجود در غده سیب زمینی ترشی اینولین است و مقدار آن ۱۸- ۸درصد تغییر مىکند و علاوه بر گلوکوز و لوولوز مواد گلوکوفروکتوزان از سوکروز تا اینولین در سیب زمینی ترشی وجود دارند. هیدرات هاى کربن اصلى و عمده سیب زمینی ترشی "اینولین" و خویشاوند نزدیک آن "اینولید" مىباشند.
سیب زمینی ترش در شهرستان رامسر و حومه
http://sanekooh.ir/wp-content/uploads/2014/11/%D9%82%D9%81667.jpg
http://www.hidoctor.ir/wp-content/uploads/2014/12/jerusalem-artichokes-2.jpg
سیب زمینی های کج و کوله که در میادین میوه و تره بار و یا در میوه فروشی ها وجود دارد سیب زمینی ترشی است که اصلآ ربطی به خانواده سیب زمینی (Solanaceae) ندارد. نام محلی آن در شهرستان رامسر و شرق گیلان"گلارمسی" و یا " گلارمیسی" است. در استان گیلان به آن " یار مسی ، یار مسکی” و در مازندران و تنکابن به آن " بِنه سِه" ((Bene seمیگویند. این گیاه بیشتر در نواحی کوهپایهای و روستاهای ییلاقی و اشکورات رامسر و رودسر در بهارکشت می شود و غدّه آن در پاییز مصرف خوراکی دارد.
از نظر طبیعت طبق نظر حکماى طب سنتى غده آن کمى گرم است. براى چاق شدن خوب است و محرّک نیروى جنسى مىباشد، براى سرفه و خشونت سینه نیز نافع مىباشد. از غده های ریشه ای این گیاه در تهیه سالاد، ترشی و به همراه کلم و هویج و غیره در تهیه انواع شور استفاده می شود. خام و پخته آن مورد مصرف غذایی دارد و برای مبتلایان به دیابت، رفع خلط و سرماخوردگی، درمان زخم روده و معده بسیار نافع است.
منبع:
1-وبلاگ سنه کوه
2- فرهنگ لغات مازندرانی
https://tabarestan.ir/dictionary/viewName/5368-%D8%A8%D9%86%D9%87%20%D8%B3%D9%87
اولی: امسال سالی سخت و پر از درد ورنج است.
دومی: سیل از یِه رَه "وَرپ سی" از یِه رَه از همه طرف کشاورز فشار بی یَردِن.
دومی: سیل از یک طرف برف و یخبندان از یک طرف از همه طرف به کشاورز فشار آوردند.
اولی: رحمت الهی از همه طرف هَمَدَره اَمه خوشته کاسه گدایی دُمبرو دَریم.
اولی: رحمت الهی از همه طرف در حال باریدن است ما هستیم که کاسه گدایی خود را وارونه نگهداشته ایم.
دومی: تابستان خشکی دِریم، زمستان هم وَرپ اَمه پرتخال شان تَلا کانه! نه شرکت بیمه درست کار کانه نَه کسی به فکر مایَه! دِ وَنِه بَنیم، بیشیم.
دومی: تابستان خشکسالی داریم و در زمستان هم برف پرتقال های ما را تلخ می کند.نه شرکت بیمه به تعهدات خود عمل می کند نه کسی به فکر ما کشاورزها می باشد.دیگر باید گذاشت و رفت.
اولی: خدا بزرگه زیاد نگران نباش بالاخره دار ریشه هَلِه گل دَرِه اِن شاء الله جبران بونِه!
اولی: خدا بزرگ است زیاد نگران نباش بالاخره ریشه درخت هنوز داخل خاک است ان شاءالله جبران می شود!.
دومی: تی وَرپ دوشاب بُخوار. دُم دونیا درازِه.
دومی: برف همراه دوشاب(شیره خرمالوجنگلی) را بخور. دنیا هنوز ادامه دارد.
اولی: می دل پَرتخال خونی مُثان خونه. هر چی بُخوارِم مِرِه وَنَکَنِه. تو مِرِه چی گونه بِرارِه.
اولی: دل من مثل پرتقال خونی(توسرخ) مثل خون است. هر چه بخورم به من سازگار نیست. تو به من چی می گویی برادر.
دومی: چه غصه بُخواری چه نُخواری دونیا گذرنِه.
دومی: چه غصه بخوری یا نخوری، دنیا می گذرد.
نتیجه اخلاقی:
دنیا محل گذر است. غم دنیا خوردن فایده ای ندارد.
http://www.aranvet.com/news_medical/630.jpg
دریافت مقاله :
اولی: خدایا دور از همه دارموج کُردِن. می وَکتِه کار هِچ کَسِ رِه وَنِکِه!
اولی: خدایا دور از همه بالاروندگان از درخت(انسان و غیره). مشکلی که برایم پیش آمد برای هیچ کس دیگر پیش نیایید.
دومی: مِرِه دادا، مِرِه دادا. چَرِه چُم فَک بوکوردِه. دوگشوب گِرزه وَچِه شیر دَدِبی. هَندَه کوجار فوسوسِه!
دومی: امان ، امان. چرا زیر چشم تو باد کرده است؟ مگر دیشب بچه های موش را شیر می دادی؟(کار زیاد). بازهم کجا خراب شده است!.
اولی: می خانه دل ویران بابا. مِره جواب نَه بَدَن. تو خا ندانه می کوجار درد کانِه. خودشته کُشتی بَتِه خوشته بُرُم هم وَتِه!
اولی: خانه دلم ویران شد. در خواستگاری به من جواب نه دادند.تو که نمی دانی کجایم درد می کند. تو کشتی خود را گرفتی و جایزه خودت را هم بردی[1](غم و مشکلی نداری).
دومی: بی یَه دوغ خنک با یخ دول[2] بخوار. غصّه ی دونیایَه نخوار. کیجا قحطِ مگر. چیزی که پراوانِ کیجا!
دومی: بیا دوغ خنک با یخ طبیعی بخور غصه دنیا را نخور. دختر کم است مگر. چیزی که فراوان است دختر است!
اولی: ممکن از اُن بهتر مِرِه گیر بی یَه. وَلی هِچ کی اُن وَنِکَنِه خا. مو فقط هونو خَسِم!
اولی: ممکن است از او بهتر گیرم بیاید. ولی هیچ کس مثل او برایم نمی شود. من فقط او را می خواستم.
دومی:قشنگی وَرپ هم دارِه ولی ماندگار نی یَه. "سر ندانه سرانجام چی یَه مال ندانه بُخوارده کی یَه". بِن تی پیشاسَر چی بنویشت نی یَه. تی دلِ به خدا بسپار.
دومی:برف هم زیبایی دارد ولی ماندگار نیست. " سر نمی داند سرانجامش چیست مال نمی داند خورنده کیست". ببین سرنوشت تو چیست؟ دلت را به خدا بسپار.
اولی:" آغوز بیشکِن بَن وی لافَه می سَرِ بیشکِن بَن وی طالع ". اَمه سرِ دِ ویشتَه دِنی با .شاید سال دیگر هی موقِه کیک بَزَم یِه چاقُه !.
اولی:"گردو را بشکن ببین نصفه اش را سر من را بشکن ببین طالعم را". شانس بیشتری در سرنوشت من نبود. شاید سال دیگر در چنین زمانی به کیک عروسی یک چاقو زدم!.
دومی: به خدا توکل بوکون هَندَه تُرَرِه بی شیم زن خاس.
دومی: به خدا توکل کن بازهم برایت خواستگاری برویم.
نتیجه اخلاقی:
"دل بِدار گُل بِچین".
(در انجام کارها و مشکلات صبر کن موفقیت از آن توست).
[1] - تی دول بِبه نی یَه تی سینه هم صافِ(کنایه :بدون غم و مشکل).
[2] - در زمان گذشته در کمرکش کوه سه برادر بالاتر از سراگاه(لی سره) در جواهرده رامسر یخچال طبیعی وجود داشت که بچه ها در فصل تابستان از آنجا یخ (یخ دول) می آوردند و با تهیه دوغ محلی و یا آب آلبالوو غیره شربتی خنک را تهیه کرده و در میدان بالای جواهرده می فروختند.
http://dc737.4shared.com/img/bznM31DHce/s24/15a0cbe3b30/galesh_kija?async&rand=0.3585645224336954
کلاچ و کلکفس بلبل نبونه
سیا کول رجه، سماموس کول نبونه
هزارته گیل اگه گوره باکونن
یدانه گالشه سرشول نبونه
چایی باغه ونه کَلِند بوخاره
زییی شیر ونه کالو بخواره
عجب پس در کینه وکته دنیا
وره گالش که سرگالش نبونه
(عباس کمالی نژاد)
اولی: سِلام، دوگروز امرلی حسن تِرِه سلام برساندینَه.بگوته تی قرضشان تسویه بوکون.
اولی: سلام. دیروز حسن فرزند امیرعلی برای تو سلام رساند. گفت قرضهایت را تسویه کن.
دومی: سِلام آر سر سِلامت. "مورجو تی دهن دِنی سَنه". فوری بیشی بگوته مو خوشته ماشین بروتِم.
دومی: کسی که سلام را می آورد سرش سلامت باشد. عدس در دهان تو خیس نمی خورد(گوز خبرچین). فورأ رفتی گفتی من ماشین خودم را فروختم.
اولی: بیشناوسه؟ . دلار هَنده جار شا. دِ اُرَک باسِس. این یعنی گرانی یعنی بدبختی!
اولی: شنیده ای؟ . دلار بازهم بالا رفت. دیگر طناب بلند دور گردن گاو پاره شد(غیرقابل کنترل). این یعنی گرانی یعنی بدبختی!
دومی: بیخودی شلوغا نوکون. دار و هال دَنِکه. این هم یِه موجی یَه گذرنِه.
دومی: بیخود شلوغش نکن. خودت را به این در و آن در نزن. این هم یک موجی است می گذرد.
اولی: تا دونیا دونیا با اینجور کارها اَمِرِه هَکی دَشتِه. نرم نرم داکانِن تا دَسته!!!!
اولی: تا دنیا دنیا بود این طور کارها برای ما انجام می شد و ما عادت داریم. نرم نرم .......!!!
دومی: خدایا آخر و عاقبت ما را به خیر بی یَر.
دومی: خدایا آخر و عاقبت ما را خیر کن.
نتیجه اخلاقی:
صبر و تحمل کارها را آسانتر و زندگی را سخت تر از قبل می کند.