http://s13.picofile.com/file/8398081568/%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B3%D8%B1_%D8%AF%D8%B1_%D8%A2%DB%8C%D9%86%D9%87_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_tokasi.pdf.html

https://seeiran.ir/wp-content/uploads/2019/12/%D8%B1%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B2%DA%A9%DB%8C.jpg
رامسر در آینه تاریخ
محمد ولی تکاسی
رامسر(نام قدیم آن سخت سر) از شهرهای غرب استان مازندران با پیشینه ای از تاریخ در طول قرن ها با وجود چند حوزه علمیه و مکتب خانه، مَهد علم آموزی و فرهنگ و همچنین مرکز داد و ستد، تولیدات صنایع دستی و محصولات کشاورزی نیز بوده است. در کتاب های تاریخی نظیر رویان، رستمدار، طبرستان، گیلان، دیلمان و سفرنامه ها نام رامسر(سخت سر) اغلب به همراه نام تنکابن و محال ثلاث آمده است.
به نظر می رسد این ناحیه در زمان گذشته جزء کلارستاق و کُجور بوده از توابع رُستمدار[1] (نام رویان در دوره مغول) بوده است(رابینو،یاسنت لویی، 1906). سید ظهیرالدین مرعشی مرز شرقی رستمدار را سی سنگان(نزدیک رود کجور) و مرز غربی آن را مَلاط (نزدیک لنگرود و رودسر) و در سال 590 هجری قمری مرز غربی را سخت سر آورده که در سال 640 هجری قمری به نمک آبرود(غرب کلارستاق) انتقال یافت.
اقوام کادوس
در دوره�های گذشته اقوام کادوسی (در گیلان)، تپورها ( در مازندران) و آماردها(مردها) ساکنان دره ی سفیدرود و یا ساکن در نواحی کوهستان نشین از آمل تا تنکابن را می دانستند. ولی به هر حال در سال های 536-529 طبرستان توسط یک شاهزاده ساسانی به نام "کیوس" اداره می شد. گیل گاوباره(از نسل جاماسب پسر پیروز ساسانی) در سال 645 میلادی طبرستان و از جمله سخت سر را ضمیمه گیلان نمود. پادوسپانیان که آل پادوسبان نیز نامیده شدهاست، سلسلهای بودند که در ابتدا با عنوان استَندار و بعدتر شاه از اواخر قرن یازدهم میلادی تا قرن شانزدهم میلادی بر رویان و رستمدار حکومت میکردند. پادوسپانیان نسب خود را به ساسانیان و جاماسب ساسانی بیست و یکمین پادشاه دودمان ساسانی میرساندند(75-40 هجری). نامگذاری این سلسله به نام پادوسبان، پسر گیل گیلان گاوباره، که طبق افسانهها به حکومت رویان رسید آن هم درست زمانی است که برادرش دابویه به تاج و تخت گیلان رسیده بود.
پادوسپانان در رویان و رستمدار حکومت داشتند و خود را از نسل دابویه در گیلان و نسل گاوباره می دانستند که در سال 40 هجری قمری به حکومت رسیدند و در زمان حکومت علویان دست نشانده ی آنها و سپس دست نشانده ی آل بویه و باوندیان شدند.
مردم رامسر
نویسنده محترم کتاب سخت سر یا رامسر در گذر زمان در فصل چهارم از اقوام پتش خوار گر نام می برد که از نظر ایشان گمان می رود نخستین ساکنان این منطقه بعد از زمانی باشند که زمین ها سر از آب در آورده اند. اما مولف محترم همچنان معتقد است که بطور دقیق نمی توان نخستین ساکنان این منطقه را نام برد و نیاز به پژوهش های بیشتری است(رنجبر، محمود، 1394). گمانه هایی دیگر در باره اقوام پیشدادی در کتاب آمده که نویسنده محترم با پیوند سرنوشت مردم سخت سر به آماردها با بهره گیری از آثاری که در این باره نوشته شده نشانه هایی از آن را ذکر می کند به عنوان مثال در باره اشکانیان و یادواره های آنان در رامسر به ریشه رودخانه صفا رود اشاره می کند که مردم بومی آن را �سوآورو� تلفظ می کنند این نام می تواند یادآور سی آورو در دره تجن باشد؛و زمانی که به دلایل مختلف از جمله آب و هوا و مراکز مختلف نیایش اشکانیان به سخت سر آمدند نشانه هایی از خود باقی گذاشتند که از جمله آنها می توان از جاده پولو نیز نام برد(رنجبر، محمود، 1394).
در شهرستان رامسر طوایف کُرد،تالش و اقوام مهاجر از کوهستانها به دشت و وجود اقوامی نظیر جولا،گالش،گیل، اشکوری،کوسینی و همچنین بومسیج، تنگدره�ای، سادات�محله�ای، کتالمی، رمکی، خُمَر، لات�محله�ای و غیره با لهجه خاص خود ولی با ایماء و اشارات، کشیدن صداها و اصوات و کنایات خاصی با همدیگر صحبت میکنند، ولی در مجموع حرفهای همدیگر را خوب میفهمند.
گویش گیلکی
مردم گیلان و مازندران خود را گیلک زبان می دانند ولی تفاوت گویش ها و لهجه ها آنقدر زیاد است که اگر یک نفر اهل آمل بخواهد با یک نفر اهل لاهیجان حرف بزند هر دو به ناچار باید با زبان فارسی با هم صحبت نمایند. زبان گیلکی منتج از زبان پهلوی ساسانی[2] است. رابینو، ملنگوف، ساکانووا و زاویا نووا(دانشمند روسی)، گیکر(دانشمند آلمانی)، کریستین بروم برژه(مردم شناس فرانسوی) و پیر لوکوک و افرادی نظیر استاد محمود پاینده لنگرودی، منوچهر ستوده، جهانگیر سرتیپ پور و ده ها افراد پژوهشگر بر روی لهجه های خزری اغلب بر پایه گویش رشت تحقیقات زیادی کرده و نتایج خود را اغلب از اواسط قرن هجدهم به بعد مکتوب نموده اند.گویش گالشی در شرق گیلان و غرب مازندران و اغلب در مناطق ییلاقی و کوهستانی به دلیل ارتباط کمتر مردم این مناطق با نواحی شهری کمتر مورد هجوم کلمات و اصطلاحات ترکی و عربی و سایر زبان ها نظیر فارسی، روسی، انگلیسی و فرانسه قرار گرفته و دست نخورده تر از گویش های بیه پَسی(مناطق غرب سفید رود)، بیه پیشی(مناطق شرق سفید رود) و گویش تالشی است که می تواند مبنای پژوهش گیلکی در این منطقه قرار گیرد. مردم دیار سخت سر نیز گیلکی زبان هستند ولی از نظر لهجه و فونتیک با مردم شهرهای مجاور نظیر چابکسر(در شرق گیلان) و تنکابن(در غرب مازندران) هم تفاوت هایی دارند که با کمی دقّت می توان محل سکونت آنها را حتّی در بین مناطق مختلف شهری و محلّه های رامسر حدس زد. ریشه زبان گیلکی منطقه سخت سر را از زبان پهلوی ساسانی(فارسی میانه) و غیر از پهلوی اشکانی می دانند.
همچنین گیلکی رامسری را میتوان به دو بخش شهری و روستایی تقسیم نمود که بخش شهری شامل لهجه مردم محلی و یا کوچیده است. در این میان بسیاری از واژگان غیر رامسری بوده و به همان صورت اولیه خود تلفّظ میشوند. نظیر تلویزیون، تلفن، درخت(به جای دار) و غیره. افراد تحصیلکرده نیز به زبان سَلیس و روانتری سخن میگویند که بیشتر متأثر از زبان فارسی است.
علاوه بر گیلکی در شهرستان رامسر چند زبان بومی دیگر نظیر زبان گالشی (تلطیف شده گویش گالشی در مناطق کوهستانی)، زبان سِلَری و غیره نیز وجود دارد.
گالش ها
ساکنان مناطق کوهستانی شرق گیلان، غرب مازندران تا شرق گرگان که به امر دامداری مشغول هستند را "گالش" به معنای نگهبان گاو می نامند[3]. مردمی زحمت کش و پر تلاش هستند. زنان و دختران گالش علاوه بر کمک در کار دامداری محصولات خود شامل لبنیات و سبزیجات دست کاشت و یا گیاهان دارویی مرتعی و غیره را در بازارهای روز منطقه رامسر و مراکز دهستان یا روستاهای اطراف آورده و سپس با خرید سایر مایحتاج زندگی به روستاها و ییلاقات خود بر می گردند[4].
پوشش مردم رامسر(سخت سر)
لباس زنان گالش از شلوار سیاه(به جای بیجامه)، شلیته ی کوتاه و چادرشب به دور کمر و روسری رنگی یا سفید برای جوانترها و روسری سیاه برای افراد مُسن تر با پیراهن آستین دار و نیم تنه ی کوتاه تشکیل می شود. برخی پیشانی بند(به نام مِندیل) را نیز برای زیبایی می بندند.
لباس مردان گالش نیز اغلب شامل پیراهنی با پارچه نخی راه راه سبز رنگ و یا سفید یکدست و شلوار چوخا از موی بز و ضد آب(نام محلی: گالش قدَک) و با عرض کم و همچنین کلاه پوستی(نام محلی: پوسِن کلاه) و کولَر( و یا شولا) با دو برآمدگی در طرفین شانه ها برای در امان ماندن از باران و سرما که بر روی دوش خود می اندازند.
کلیه لباس ها و چادرشب از بافته های خود گالش ها می باشند و برخی نیز برای فروش به اقوام و یا هدیه به نزدیکان ارائه می شوند. در زمان گذشته بردن نوعروسان و جهیزیه اش به خانه داماد اغلب با کمک قاطر و چادرشب انجام می شد.
اخیرأ به واسطه ایجاد راههای ارتباطی آسفالته و افزایش تجهیزات و امکانات گردشگری از اهمیّت کار آنها در زمینه تولید محصولات پروتئین حیوانی، حفظ جنگل ها و محیط زیست و کمک در برپایی جشن ها و اجرای مراسم سنّتی که از گذشتگان به آنها به ارث رسیده است، کاسته شده است. برخی از مردان گالش نیز در پی کسب درآمد جهت معیشت خود و خانواده از کار آباء و اجدادی دست کشیده و ساکن شهرها شده اند. همچنین تعدادی از کشاورزان برنج کار و باغدار به دلیل عدم صرفه اقتصادی مایملک خود را فروخته یا با احداث ساختمان و اجاره آنها از کار آباء و اجدادی خود دست کشیده و به درآمد مختصری از فروش زمین ها و یا اجاره ویلاها بَسنده نمودند.
این امر علاوه بر ضرر به اکوسیستم منطقه رامسر در درازمدت می تواند طبیعت زیبای شهرستان رامسر و حیات جنگل ها و اکولوژی دریای خزر را به خطر انداخته و تهدیدی جدّی برای محیط زیست به شمار آید.
با همّت نهادهای مردم نهاد نظیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی رامسر و افراد علاقمند نسبت به برگزاری مراسم دو دوشان سرگالش[5] و آیین سنتّی تیرماه سیزده(تیرما سین زَه)[6] در رامسر و روستاهای اطراف آن در 12 آبان ماه هر سال اقدام می گردد.
از عمده آثار باستانی و تاریخی در منطقه رامسر و حومه آن در بخش گردشگری می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- آثار باستانی کشف شده از عصر مِفرغ و آهن بر بالای منطقه حفاظت شده میراث فرهنگی در کوه ایزکی از روستای گَرسماسر که در موزه فرهنگی شهدای رامسر وجود دارند.
- غارهای تاریخی (شامل غار یاغی لوکا و گَرگَرلوکا بر بالای کوه ایلمیلی، غار با بامه در پشت هتل رامسر، غار کورشاپر چال، غار کوه کین و غیره).
- مسجد آدینه جواهرده(دزگا مَزگَتی) که بر اثر صاعقه در بهار سال 1382 از بین رفت.
- بقعه ها و امامزاده های داخل شهر رامسر و روستاهای اطراف آن نظیر امامزاده سید کیا (از سادات کیایی ملاطی) بر بالای قلّه سُماموس، مسجد آقا سید سعید، حاجی میرزا عبدالباقی در جواهرده و مَقبره آقاپلاسید و بِسمل در سادات شهر و تاریخ سنگ قبرهای قدیمی[7].
- آداب و رسوم و جشن های باستانی نظیر نوروزخوانی، تیرماه سینزه، آیین آفتاب خواهی(کَترا گیشی) و مراسم پیربابو.
- وجود قبرهای چند طبقه و آثار گورهای گبری(زتشتی) و دَفینه ها به ویژه در مناطق ییلاقی رامسر.
- قلعه های تاریخی(نظیر مارکوه، قلعه بند، گرسماسر، دزکول، خَش چال، لَتِر، گل کند، دربندان، چاک، زین پشت، پایین مازو ، ایزکی و قلعه بند).
- باغ های قدیمی نظیر قلعه باغ نیاسته، باغ�های دیگری همچون مَحضرباغ(نارنج بُن)، نرگس باغ اَبجی(نزدیک رستوران خَلَج در نزدیک دریا)، دیوانی باغ(اطراف مارکوه و احداث کارخانه چای دولتی در آن)، کَش باغ (کتالم) و کَش باغ لات محله(در ابتدای جاده جواهرده و محل کهنه بازار رامسر)، باغ ماکان(همراه با پلاژ اختصاصی)، باغ شاهپور غلامرضا و باغ ملی(شهرک فرهنگیان) و غیره در شهرستان رامسر وجود داشتند که به دلیل ساخت و ساز ابنیه دولتی و مسکونی در آنها تغییر کاربری داده�اند و ثبت ملی باغ سی هکتاری شهرستان رامسر[8].
- وجود روستاهای قدیمی نظیر بامسی، شهرستانه، مِن لات، آهن پُچان، سیرسی و نام های محلی جایگاه های نهار خوران نظیر "وَلگام لَم[9]" و"دُرمُد" در مسیر رامسر به جواهرده ( از روخانه راه و رَجه راه)
- اَبنیه�ی قدیمی مربوط به خوانین منطقه، خانه های زگالی روستایی (از گِل و چوب) و بناهای شهری با قدمت کمتر از یک قرن نظیر کاخ مرمر و هتل قدیم رامسر[10](تأسیس 1313-1310 شمسی)که به تدریج تا سال 1318 شمسی گچ بری ها، نصب مجسمه ها و دکور داخلی آن به شکل امروزی تغییر پیدا نمود.
در حال حاضر این شهرستان مرکّب از چند شهر مجزا شامل سادات شهر(نام قدیم سیّد محلّه) و کَتالم(نام قدیم گَتِه لَم) و بخش مرکزی شامل چهار دهستان است. بر طبق سرشماری سال 1392 جمعیت آن از مرز 75000 نفر تجاوز کرده است. تعداد انبوه مسافران و گردشگران علی الخصوص در فصل های بهار و تابستان جمعیت آن را هرازگاهی به کمتر از یک میلیون نفر می رسانند.
داشتن استراتژی و برنامه ریزی جهت توریسم پایدار(درآمد منطقی مردم محلی و حفط آن برای نسل آینده بدون آسیب رسانی به محیط زیست و فرهنگ محلی) به ویژه در ایّام تعطیلات (در طول سال و آخر هفته ها) در رأس کار مدیران شهری و مسئولان گردشگری شهرستان و استان است.
هتل ها، مهمان پذیرها و اجاره خانه های ویلایی اجاره ای به همراه استراحتگاه های بین راهی و رستوران ها و آلاچیق ها، پلاژهای ساحلی با امکانات تفریحی در داخل شهرستان و روستاهای اطراف آن، آماده پذیرایی از گردشگران در چهار فصل سال هستند. تمهیداتی نیز برای تجهیز امکانات وگسترش موزه�های شهری نظیر مجموعه فرهنگی موزه�ای شهدای رامسر و موزه مدرسه(دبیرستان اردیبهشت سابق) و سکونت�گاه های بین راهی علی الخصوص در مسیرهای بین راهی و روستایی جواهرده، جنگل دالخانی، گرسماسَر و ییلاقات اطراف آن برای جذب گردشگران و پژوهشگران در نظر گرفته شده است.
استفاده مناسب از مواهب طبیعی و زیستگاهی موجود در شهرستان در درجه اول نیازمند آموزش همگانی جهت افزایش گردشگرپذیری و تجهیز امکانات موجود جهت شکوفاشدن استعدادها و رفع موانع موجود برای ایجاد ظرفیت های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی مردم و گردشگران در شهر نمونه هدف گردشگری استان مازندران و یا روستاهای اطراف آن است.
منابع مورد استفاده:
1-شُکری، گیتی( 1385) گویش رامسری. انتشارات فرشیوه.تهران. شابک 2-252- 426-964.
2-کریستین سن، آرتور(ترجمه جعفر خُمامی زاده)(1374) گویش گیلکی رشت. انتشارات سروش. تهران.
3-یاسینت لوئی، رابینو(ترجمه جعفر خمامی زاده) (1391) ولایت دارالمرز ایران، گیلان چاپ چهارم،انتشارات طاعتی.
4-رنجبر، محمود و رقیه رادمرد(1382) بررسی و توصیف گویش گالشی. انتشارات گیلکان رشت. شابک 2-3-93372-964.
5-سجادی، محمدتقی (۱۳۷۸) تاریخ و جغرافیای رامسر. تهران: انتشارات معین. صص. ۲۵۰–۲۵۱. شابک ۹۶۴-۵۶۴۳-۵۱-۱.
6-رحیمیان، عنایت الله (1390) سخت سر یا رامسر در گذر زمان. انتشارات تهران.
شابک 3-6705-04-964-978.
[1] - رستمدار، نامی است که از قرن هفتم تا عصر صفویه به ناحیه رویان طبرستان داده شده است.
[2] - [2]- پهلوی ساسانی ادامه پهلوی اشکانی است و به آن زبان دبیره(درباریان) نیز گفته می�شد که در مکاتبات از آن استفاده می�گردید و با فارسی دری تفاوت�هایی داشت. لذا گیلکی را می�توان ادامه زبان پهلوی ساسانی دانست. ناگفته نماند ساسانیان در از بین بردن اسناد و مکتوبات اشکانیان نیز جدیّت زیادی به خرج دادند لذا آثار برجای مانده از دوره اشکانیان در این منطقه بسیار کمتر از دوره ساسانیان است.
[3] - مردم ساکن در مناطق جلگه ای و برنجکار و کشاورز را "کاس سی" و مردم ساکن در مناطق ییلاقی و دامدار را "کاس بی" نیز می نامند. در سخت سر کاس بی ها را گالش و یا جولا(بافنده) نیز می نامند.
[4] -بازارهای روز رامسر(شنبه و سه شنبه میدان امام خمینی(ره) و بازار ماهی فروشان)، یکشنبه بازار(لیماک)، دوشنبه بازار(کتالم)، چهارشنبه بازار(سادات شهر) و پنج شنبه بازار(لَشتو).
[5] - سرگالش : فردی با تجربه است که دام های دیگران و بقیه دامداران را در اختیار داشته و برای زمان کوچ دادن گله، برگزاری مراسم ها و غیره تصمیم گیرنده نهایی در بین گالش ها است.
[6] - که مصادف با تیر روز از تیرماه گالشی و برای پاسداشت فداکاری آرش کمانگیر در تعیین قلمرو مرزی ایران و توران است. همراه با این مراسم امیری خوانی، مراسم لال شوش زنی و کلید انداختن(کلی دَرگِتن) جهت برآورد حاجات و نیازهای مالی و غیره شرکت کنندگان نیز انجام می شود.
[7] - نظیر سنگ قبری که اخیرأ در محوطه مسجد آدینه جواهرده کشف شده است که بر روی آن نوشته شده بود:
"اینجا مَدفن خدیجه است که در نبرد با زرتشتیان به شهادت رسیده است".
[8] - این باغ به نام باغ رامسر و مستحدثات واقع در آن در تاریخ 19/02/1378 به شماره 2323 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. زیباسازی این باغ در قالب پروژه "باغ ایرانی" در سال 1386با هَرَس درختان میوه و طراحی فضای سبز بر اساس اصول علمی جهت استفاده مجدّد مردم و گردشگران راه �اندازی و اجراء گردید.
[9] - نام محلی گیاه پیچک صحرایی.
[10] -که به نام "هتل بنیاد پهلوی" در تاریخ 30/04/1352 به شماره ۱۵۲۰ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
