


http://persian-star.net/1394/11/5/Manzare/03.jpg
نغمه من ...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دل های خسته
پیش رویم:
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر:
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
فروغ فرخزدا
http://dc369.4shared.com/img/EQTO0ppwba/s24/155cad93ef8/IMG_9419?async&rand=0.6943821861290307
سر راهی بوشام می پا بِلغزِست
ﮐﻼﭺ ﻭ ﮐﺸﮑﺮﺕ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﺘﺮﮐﺴﺖ
ﮐﻼﭺ ﻭ ﮐﺸﮑﺮﺕ ﺧﻨﺪﻩ ﻧﻮﮐﻮﻧﯿﺪ
می یار چنگ بَدَم می دل بترکست
ادامه مطلب
http://www.shia-news.com/files/fa/news/1390/7/10/11811_703.jpg
آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد
http://www.rahafun.com/wp-content/uploads/www.rahafun.com-tafavote-bache-deroz-emroz.jpg
اولی: امسال سال سختی یَه!
اولی: امسال سالی سخت و پر از درد ورنج است.
دومی: سیل از یِه رَه "وَرپ سی" از یِه رَه از همه طرف کشاورز فشار بی یَردِن.
دومی: سیل از یک طرف برف و یخبندان از یک طرف از همه طرف به کشاورز فشار آوردند.
اولی: رحمت الهی از همه طرف هَمَدَره اَمه خوشته کاسه گدایی دُمبرو دَریم.
اولی: رحمت الهی از همه طرف در حال باریدن است ما هستیم که کاسه گدایی خود را وارونه نگهداشته ایم.
دومی: تابستان خشکی دِریم، زمستان هم وَرپ اَمه پرتخال شان تَلا کانه! نه شرکت بیمه درست کار کانه نَه کسی به فکر مایَه! دِ وَنِه بَنیم، بیشیم.
دومی: تابستان خشکسالی داریم و در زمستان هم برف پرتقال های ما را تلخ می کند.نه شرکت بیمه به تعهدات خود عمل می کند نه کسی به فکر ما کشاورزها می باشد.دیگر باید گذاشت و رفت.
اولی: خدا بزرگه زیاد نگران نباش بالاخره دار ریشه هَلِه گل دَرِه اِن شاء الله جبران بونِه!
اولی: خدا بزرگ است زیاد نگران نباش بالاخره ریشه درخت هنوز داخل خاک است ان شاءالله جبران می شود!.
دومی: تی وَرپ دوشاب بُخوار. دُم دونیا درازِه.
دومی: برف همراه دوشاب(شیره خرمالوجنگلی) را بخور. دنیا هنوز ادامه دارد.
اولی: می دل پَرتخال خونی مُثان خونه. هر چی بُخوارِم مِرِه وَنَکَنِه. تو مِرِه چی گونه بِرارِه.
اولی: دل من مثل پرتقال خونی(توسرخ) مثل خون است. هر چه بخورم به من سازگار نیست. تو به من چی می گویی برادر.
دومی: چه غصه بُخواری چه نُخواری دونیا گذرنِه.
دومی: چه غصه بخوری یا نخوری، دنیا می گذرد.
نتیجه اخلاقی:
دنیا محل گذر است. غم دنیا خوردن فایده ای ندارد.
رادیو جواهرده
برنامه بیست و چهارم
ترانه رعنا+ جان می طوبی و ........
http://dc145.4shared.com/img/fi3MPdR3/s3/1263ead8440/capture35.JPG
دریافت فایل ترانه
http://www.4shared.com/mp3/5HlDu1fFba/tokamjan-zabih_moghtary.html
منبع:
سی دی رامسر (آرشیو ترانه های با لهجه گیلکی رامسر و حومه سال 1390)
تهیه: محمد ولی تکاسی
ترانۀ رعنا یکی از مشهورترین ترانههای مردمی گیلان است، که براساس رویدادی خونبار؛ در ارتفاعات جنوبی شرقیترین بخش شرق گیلان، یعنی اشکور، از زبان مردم سادۀ این سامان سروده شده است.
این ترانه که ریشه در مبارزۀ دهقانی مردم اشکور دارد و ماجرای آن با تن زدن «رعنا و هادی»، دو تن از سه شخصیت اصلی ترانه از فرمان خان آغاز و پس از کشته شدن هادی توسّط عمال وابستۀ به صاحبان زر و زور منطقه، با وارد شدن «آقاجان» به عرصۀ ماجرا و کشته شدن او به ضرب گلولۀ قزاقان، چند ماه پیش از تحوّل و تحویل سلطنت، در 9 آذرماه سال 1304 به رضاخان نایبالسلطنه "پهلوی اول" بنیانگذار ارتش نوین به فرجامی خونبار رسیده است، از همان آغاز سرایش ترانهها و خواندن آنها توسّط پالهوی سرایان و پالهوی فهلوی، پهلوی خوانان بینام و نشان اشکوری، در چنبرۀ توطئهای به مراتب مهلکتر از کشته شدن هولناک هادی و آقاجان کرد و در بدری دردناک رعنا گرفتار آمده، و هیچگاه از زخم زبانهای پیدا و پنهان دشمنان قسمخوردۀ مردم در امان نبوده است.
ترانه رعنا- گروه رستاک
در ادامه مطلب
ادامه مطلب
اولی: کی یَه که تویَه! دِ با شاه هم فالوده نُخوارِه، تَقّی به توقی بُخوارده وَکتین آقثا بالا سر! اَمه ای همه درس بُخواندیم آخر عمری هِچی ندریم.نه جان نه مال.
اولی: که هستی که تویی(کنایه:به مقام و منصب رسیدی). دیگر با شاه هم فالوده نمی خوری. تقی به توقی خورد و شدید آقا بالاسر ما. ما این همه درس خواندیم هیچ چیزی نداریم. نه جان نه مال.
دومی: هیچم این طوری نی یَه. اَمِه خیلی زحمت بکشیم تا به این مقام و منصب برسِم.می دل مِرِه بکوشته می پشت مُردُمِه!
دومی: هیچ هم این طور نیست. ما خیلی زحمت کشیدیم تا به این مقام و منصب رسیدیم. دلم من را کشته و پشتم مردم را!
اولی: پول سر امام حسین(ع) بِبی یَه. پول بَنی مرده سر وَرِسَنه تِرِه بشکَن زَنه.
اولی: سر امام حسین (ع) را پول برید. پول را اگر سر مرده بگذاری بیدار می شود و بشکن می زند.
دومی: مو هرچی گونِم نَرِه تو گونه بدوش. والله بالله این طور نی یَه. یِه کهنه پالان بی یَرِم قسم بخوارم تا اَمِرِه دَس وگیری.
دومی: من هرچه می گویم نر است تو می گویی بدوش(کنایه: مرغ یک پا دارد). والله بالله این طوری نیست. یک پالان کهنه بیاورم و قسم بخورم تا تو از سر ما دست برداری.
اولی: پالان دوج هِچ وَخت خوشته خایه دَرزن نزنه.گالش نوگونه می ماست تَرشِه.
اولی: پالان دوز هیچ وقت به بیضه خود سوزن (جوالدوز) نمی زند.(کنایه:کسی به ضرر خود حرف نمی زند). گالش نمی گوید ماست من ترش است(کنایه: کسی به ضرر خود حرف نمی زند).
دومی: بعضی ها پول و پارتی همره به منصب برسی یَن ولی به پیر به پیغنبر راه ما از اونا جُدایَه! امه سختی خیلی بکشیم.
دومی: بعضی ها با پول و پارتی به مقام رسیدند. ولی به خدا به پیغمبر راه ما از آنها جداست.ما خیلی سختی کشیدیم.
اولی: خدا تی پَئر بیامرزه، تی مردگان روحِه شاد بوکونِه.اگر تی عمر دِل یِه حرف راس بزه بی اونم هینِه.
اولی: خدا پدرت را بیامرزد. روح مردگان تو را شاد کند. اگر در عمرت یک حرف راست زده باشی آن هم همین است.
دومی: خدا خودش دانه کی پَئر بیامرزه کی پَئر نیامرزه! به تی گوتِن یا می گوتِن نی یَه.او رب العالمینِ.
دومی: خدا خودش می داند پدر چه کسی را بیامرزد یا نیامرزد. به گفتن من یا تو نیست. او پرودگار جهانیان است.
اولی: خدا یکی یَه رسانه عرش اَعلا یکی را هم رسانه کَر کوپا سر.
اولی: خدا یکی را به آسمان هفت مرتبه و بالا بالاها می رساند(ثروتمند) یکی را هم بالای خرمن برنج(فقیر).
دومی: خدا اَمه بد قَلفِه گه اَمِرَرِه بِدَارِه. تو رِه به راه راست هدایت بوکونِه.
دومی : خدا بد قلب(با باطن بد) ما را برای ما نگهدارد. تو را به راه راست هدایت بکند.
نتیجه اخلاقی:
هیچ وقت ظاهر آدم ها را با باطن خود مقایسه نکنید.
به اطلاع همشهری های عزیز رامسر ی و غیر رامسری ها میرساند دو نسخه سی دی از موضوعات مختلف مربوط به شهرستان رامسر(سخت سر) و حومه تهیه شده است .
نسخه اول سی دی (قیمت ۱۵۰۰۰ ریال)
شامل موسیقی و ترانه های فولکلوریک (قابل اجراء در CD Player خانگی و ماشین) و کلیپ های تصویری از جاذبه های گردشگری و ابنیه تاریخی رامسر می باشد.
نسخه دوم سی دی(قیمت ۲۵۰۰۰ ریال)
به طور جداگانه مربوط به تصاویر زیبا و دیدنی و همچنین کتابهای الکترونیکی از شعراء و نویسندگان بنام (EBOOKS) نظیر شاهنامه -کتاب نسیم شمال و مقالاتی تحقیقی در باره شهرستان رامسر و حومه که با ذکر منابع اصلی ، جهت پژوهندگان ، علاقمندان، اساتید محترم و دانشجویان قابل استفاده می باشد.
علاقمندان برای تهیه این سی دی ها می توانند با ثبت نام از طریق ارسال آدرس پست الکترونیکی و شماره تلفن خود از طریق بخش نظرات وبلاگ رامسر شهر دریا و جنگل و یا آدرس پست الکترونیکی ذیل جهت دریافت آنها اقدام فرمایند.
http://dc588.4shared.com/img/R5l49SCAce/s24/15895338760/IMG_0834?async&rand=0.27204165893921173
عکس: محمد ولی تکاسی
آبان ماه 1395
زن: تی سر سِلامت. اَمِه خا فقط سر خدایِه دِریم بُن تِرِه!
زن: سرت سلامت باشد. ما که بالای سر خدا را داریم و پایین هم تو را!
مرد: تی خانه آودان. زِن گیری دِ تمانا کُرده . هم کار خانه انجام دَنِه هم لاوند واجِنِه.
مرد: خانه ات آباد باد. همسرداری را تمام و کمال انجام می دهی. هم کارهای خانه را انجام می دهی و هم چادرشب می بافی.
زن: کار سرجی(سر شی) هَمَدَره یِه کم خرت و پِرت هِگیر امشوب اَمِرِه مهمان هَمَدَره.
زن: از سر کار داری بر می گردی کمی خرت و پِرت (میوه و تنقلات) بخر امشب برای ما مهمان خواهد آمد.
مرد: عزیزاللهی شان هَندَه هَمَدَرِن خدا دَس به ذلیل اللهی شان بَدَه!
مرد: عزیزاللهی ها (خانواده زن) باز هم دارند می آیند خدا شامل حال ذلیل اللهی ها(خانواده شوهر) هم بکند!
زن که بعد از بیرون رفتن شوهر از خانه نوکر را صدا می کرد تا برای او چادرشب ببافد پیش خودش می گفت:
زن: اینک کرد اُنَک کرد. پدر سوخته مَرده ندانست وی زِنِه چُونَک کرد!
زن: این کرد و یا آن کرد. پدر سوخته شوهرم ندانست که زنش چکار کرد!
نتیجه اخلاقی:
مردها، بچه های بزرگی اند و زود فریب می خورند ولی آفتاب هیچ وقت پشت ابر پنهان نمی ماند.
زبانزد گیلکی رامسری : " وَرپ دَرشا ....... در هَنِه"
http://dc385.4shared.com/img/mPW8Sskrce/s24/152725339f8/File0559?async&rand=0.09092271991922385
* جهت دریافت فایل کتاب به صورت PDF می توانید با Email نگارنده مکاتبه فرمایید.
http://dc395.4shared.com/img/RvKaHC2hba/s24/14394389dd8/IMG_0803?async=&rand=0.5118174744268003
عکس: محمد ولی تکاسی
مسیر جنگلی جواهرده به گرسمه سَر
1394
جواهرده تا سال 1404
محمد ولی تکاسی
ظهور و پیدایش شاخه های جدید گردشگری در جهان مثل گردشگری سلامت، مذهبی، دریایی و دیگر شاخه های فعلی آن نظیر اکوتوریسم و غیره حاکی از اهمیت رشد و گسترش این صنعت در مناطق مختلف جهان با توجه به امکانات باستانی و طبیعی آنها خواهد بود. به همین دلیل هر کشوری که آرزوی رونق این صنعت را داشته و دارد سعی می کند راهکارهای مختلفی برای معرفی توانمندی های گردشگری منطقه خود به دیگران را به کار گیرد تا حجم بیشتری از گردشگران را به سمت مرزهایش جلب کند. حذف روادید، پایین آوردن هزینه سفر و اقامت در منطقه ، ایجاد انگیزه های مختلف مثل جشنواره های خرید و برگزاری بازیهای سنتی و ورزشی از جمله راهکارهایی برای جلب نظر گردشگران و در نهایت رونق صنعت گردشگری کشورها بوده است .
بر اساس سرشماری سال 1390 جمعیت جواهرده به 9800 نفر(2400 خانوار) افزایش یافت. در سال 1395 نیز سرشماری عمومی در کشور در حال انجام می باشد و تا انتشار نتیجه نهایی آن چند ماه وقت لازم است. احتمال می رود با توجه به خوش نشین بودن منطقه و امکان عدم سکونت در فصول پاییز و زمستان به دلیل برودت زیاد هوا، آمار جمعیت محلی ساکن در ییلاق جواهرده از این هم کمتر شود. کما اینکه ما در سالهای اخیر،کمتر شاهد سکونت افراد محلی و بومی در فصل تابستان در جواهرده هستیم.
به نظر می رسد عواملی نظیر مهاجرت افراد محلی، افزایش قیمت کرایه منازل استیجاری، خرید مواد خوراکی و افزایش هزینه زندگی، برگزاری کلاسهای فوق العاده و جبرانی دانش آموزان رامسری در فصل تابستان، نگرانی مردم از وضعیت وخیم رو به رشد ساخت و سازهای غیر منطقی و به دور از اسلوب و قوانین مطابق با منطقه گردشگری و غیرهمگام با بافت سنّتی که فقط جیب بانکهای وام دهنده را پر می نماید و هم چنین راه یابی افراد غریبه به جواهرده جهت خوشگذرانی و هنجارشکنی برخی از این افراد به اصطلاح متجدِّد و نوگرا به باورها و اعتقادات مردم این ناحیه، همه این عوامل می تواند موجب عدم رغبت مردم بومی منطقه به گذراندن اوقات فراغت در جواهرده شود. (نظر شخصی نگارنده).
هجوم مسافران و گردشگران برای یک یا چند روز و نبود امکانات زیرساختی نظیر جاده آسفالته در برخی مسیرها، عدم رعایت بهداشت محیط در اماکن مناسب جذب گردشگران، با توجه به تصویب طرح های خرد و کلان و جذب اعتبارات، بازسازی بافت سنّتی، احداث چند بوستان جنگلی، وجود اتاق ها و یا خانه ها وهتل ها بدون پارکینگ مناسب و غیره همگی دست به دست هم دادهاند تا عرصه بر مردم محلی و بومی که سالها به دور از هیاهوی شهری و مشکلات عدیده به دامان طبیعت پناه می بردند، تنگ و تنگ تر شده و دیگر نتوانند روی آسایش و آرامش را ببینند. بر اساس نتايج حاصل از بررسي شاخص های عمده بخش گردشگری در سند چشم انداز کشور
(1404-1384)چنین اعلام شد:
1- عدم بهره برداري مناسب از حجم عظيم آثار تاريخي، فرهنگي و طبيعي متنوّع و جذاب كشور.
2- عدم كفايت اعتبارات دولتي براي پژوهش، حفاظت، مرمت، احياء و معرفي اين آثار ارزشمند و در معرض نابودي قرار گرفتن يا به فراموشي سپرده شدن اين آثار مهم تاريخي، فرهنگي و طبيعي.
3-عدم بستر سازي براي سرمايه گذاري مُستمر در تأسيسات و تجهيزات گردشگري كه باعث مُستهلك شدن اين تأسيسات و كاهش بهره برداري مناسب از آنها گرديده است.
لذا می توان احتمال داد که ادارات، ارگان ها و نهادهای دولتی و یا وابسته به دولت نتوانستند امور مربوطه به رشد و توسعه گردشگری را با اقتصاد بیمار وابسته به نفت به نحو اَحسَن انجام دهند. اگر چه در این راستا تعدادی از مسئولین کشوری، استانی و شهرستان نهایت سعی و تلاش خود را نمودند ولی در مسیر خلاف آب شناکردن در بعضی مواقع مانع تراشی ها و مشکلات زیادی را نیز به همراه دارد. اگرچه پیش بینی شده است ایران تا سال 1400 بیش از 14 میلیون گردشگر داشته باشد ولی در برخی مناطق هنوز کارهای شایسته و بایسته برای جذب گردشگران انجام نشده است.
رشد قارچ گونه ساختمان ها و آپارتمان ها در جواهرده و مسیرهای بین راهی آن بدون برنامه ریزی قبلی، آزمایش مکانیک خاک و بر اساس سلیقه و هزینه های مالک /مالکان جهت کسب سود و درآمد بیشتر در آینده ای نزدیک ما را با حجم انبوهی از مشکلات نظیر تأمین آب آشامیدنی سالم، دفع زباله و فاضلاب، آلودگی رودخانه ها و جنگل مواجه می سازد. در نهایت تبدیل شدن جواهرده در سالهای آتی به صورت روستایی بی آب و علف و به دور از مناظر طبیعی و جنگلی امری محال و دور از انتظار نخواهد بود.
با توجه به سیاست کلان بخش گردشگری و توجه به دستورالعمل کلّی اهتمام به امر ميراث فرهنگي, تاريخي و طبيعي كشور که وظيفه اي است همگاني، می توان اذعان داشت که نقش مردم و فعالیت نهادهای مردم نهاد(NGO) جهت کمک در اجرای فعالیت های دولتی کمتر به چشم میآید که نتیجه این کم توجّهی را شاهد هستیم.
کارشناسان محیط زیست، منابع طبیعی، گردشگری و میراث فرهنگی، مسکن(از نظر ترکیب و رنگ در طرّاحی سازهها جهت ایجاد آرامش) و کارشناسان شاغل در اقتصاد توریسم و تورهای گردشگری به جای صِرف انتشار و ارائه آمار گردشگران داخلی و خارجی به جواهرده همه متفّق القول هستند که جهت قدم نهادن در مسیر درست گردشگری، ارزآوری مناسب، ایجاد اشتغال ، تهیه بِرَند برای محصولات کشاورزی نظیر فندق و گل گاوزبان و حفظ میراث ناملموس نظیر مهمان نوازی اهالی و تجهیز امکانات جواهرده با حفظ بافت سنّتی و خانه های قدیمی و با توجه به وجود مناظر طبیعی و بِکر و حفظ آنها برای نسل آینده، نیازمند طرحی جامع و فراگیر با شرکت نهادهای ذیربط، همکاری مردم و سرمایه گذاری بیشتری بر روی آموزش و فرهنگ عمومی گردشگرپذیری از طریق رسانه های جمعی، افزایش افق دید و بینش مسئولین و استفاده از نیروی کارشناسی با استفاده از تجربیات کشورهای همسایه می باشد.
منابع مورد استفاده:
1-سند چشم انداز توسعه بخش میراث فرهنگی وگردشگری کشور ایران (1384 تا 1404 ).
آدرس اینترنتی : سند چشم انداز گردشگری کشور ایران - افق 1404.
2-کشکول (http://www.emadezzati.blogsky.com/1392/03/01/post-173/)
http://axgig.com/images/70031790659051038130.jpg
ای آرزوی گم شده مهمان کیستی
درد منی، بگو که درمان کیستی
دامان من به اشک ندامت پرآتش است
ای نوگل شکفته به دامان کیستی
...
من همنشین درد و غم و رنج و حسرتم
ای آرزوی گم شده مهمان کیستی
و بقیه باشد تا به روز قیامت !!!!!!!!!!!!!!!!!
کرم شب تاب(کین سوزنه)
http://www.fenland-photography.co.uk/images/111221.jpg
به تولید و انتشار نور توسط موجودات زنده که در اثر واکنشهای شیمیایی در بدن آنها صورت گرفته باشد، زیستتابی (bioluminescence) گفته میشود.
در بیشتر زیستتابیها مادهای به نام آدنوزین تریفسفات (ATP) واکنش دارد. این واکنش شیمیایی ممکن است درون یاخته یا بیرون از آن صورت بگیرد.در این واکنش ها فسفر تغییر ظرفیت داده و مابقی انرژی الکترون ها به نور تبدیل می شود.
کرم شب تاب (کین سوزنه)
در قريه رينه[1] کرم شب تاب زياد دارد. شب در اراضی سبزه زار بيرون آمده زمين را روشن می کنند، هر کدام به قدر يک وجب در يک وجب زمين را روشن می کند، مثل چراغ درخشنده است. گاهی روشنی خود را توی جلد برده زمين تاريک می شود. به قدرگويد. ستاره يمانی که در آيد اين کرم ها « ولدالزّنا » زنبور عسل است. عرب اين کرم را
بيجان شوند و بميرند که شعراء طالع ممدوح خود را ستاره يمانی قرار دهند و دشمن او را ولدالزّنا خوانند که ستاره يمانی آن را بکشد.
[1] - شهر رینه در کیلومتر ۷۹ جاده هراز از بخش لاریجان درشهرستان آمل به تهران بالاتر از گزنک واقع گردیده و دارای کلانتری مستقل میباشد. از سال ۱۳۷۹ با تصویب طرح هادیشهر رینه، روستاهای گرنا و آبگرم جزو حوزه خدماتی شهر رینه قرار گرفتند. کوهنوردانی که قصد صعود به قله دماوند از یال جنوبی را دارند نیز میبایستی از مسیر رینه رفت و آمد نمایند. از مناطق دیدنی و جالب توجه رینه میتوان آبگرم لاریجان (در ۵ کیلومتری رینه با راه آسفالت) و دشت لاله را نام برد.
در شهرستان رامسر و حومه
تا دو دهه قبل این نوع حشره زندگی می کرد. در عصرهای اواخر تابستان هرشب از زیر زمین بیرون آمده و تا حوالی صبح به پرواز خود جهت جستجوی غذا و .... ادامه می دادند.
آسمان شب خصوصا در بین درختان مرکبات و میوه های دیگر از نور آنها روشن می شد. انگار ستارگان آسمان به زمین آمده و به خودنمایی می پردازند.احتمالا با تغییر اکوسیستم و سم پاشی های مکرر نسل آنها نیز همانند حشرات دیگر رو به زوال رفته و تنها خاطره ای بیش از آنها در اذهان وجود ندارد.
دراکولای شمال حشره غریب گز (تل گز)
دراکولا در شب به سوی نور و روشنایی جلب میشود و به راحتی در سقف و دیوار اتاق قابلمشاهده است. در چنین شرایطی پیشنهاد میشود با جاروبرقی، دستکش مخصوص یا حشره کش آن را شکار و از تماس مستقیم دستهایتان با آن خودداری کنید زیرا ممکن است دستهایتان آلوده شده و باعث انتقال ترشحات پشه به نقاط بسیار حساس بدن مانند اطراف چشمها و صورت خود فرد و دیگران شود.
غریب گز
در خانه های رينه جانوری است که آن را سرخه می گویند مثل عدس(مورجو) بسیار کوچک است. در لای کتاب ها، در رختخواب خانه ها و زير فرش ها و حصيرهائی پيدا می شود.غريب را که بگزد خالی از تب و تعب و رنج نخواهد بود. بايد شير زياد چند روز بخورند تا زهر آن دفع شود. در هر جا به شکلی و رنگی است و نام های متعدد دارد. در راه خوانند و آنها خيلی سميّت دارد. «
منبع:
1-افضل الملک، غلامحسین(به کوشش حسین صمدی). 1383. سفر مازندران و وقایع مشروطه.http://niniweblog.com/upl/dokhtaramtarannom/13439942962.jpg?9?w=450&h=677
اَمدلی حسن: کل اگر داوگر با اول خوشترِه دوا کورده!
حسن فرزند احمد علی: کچل اگر دکتر یا داروگر بود اول خودش را درمان می کرد!
مَرصَه احمد: از سه کس باید بترسی " کَل، سرخ مو، زرد ریش"
احمد پسر مَرصی: از سه نفر باید بترسی" کچل، مو سرخ و ریش زرد".
اَمدلی حسن: اُن اَسو هَمَش اَمِرَه دُو کانه دیگران کاری ندارِه.
حسن پسر احمد علی: اسب او فقط برای ما می دود(کنایه: فشار آوردن به ما) ولی به بقیه کاری ندارد.
مَرصَه احمد: پَرسال وَرپ بِمابا کار و کاسبی همه تعطیل با امسال چی؟ هَندَه همان آش و همان کاسَه.
احمد پسر مَرصی: پارسال برف آمده بود کار و کاسبی همه تعطیل بود امسال چه؟ باز همان آش است و همان کاسه.
اَمدِلی حسن: دو کس خیر دنیا و آخرت نابارِن. اولی: اونی که دَشتِه نخوارده و دومی : اونی که دانسِه نوکورده.
حسن پسر احمد علی: دو نفر خیر دنیا و آخرت نبردند. اولی: کسی که داشت ولی نخورد و دومی: کسی که دانست و نکرد.
مَرصَه احمد: گاو اُرَک داسِس نی یَه! دِ کار از کار بگذشتِه.
احمد پسر مَرصی: گاو طنابش را پاره کرده! دیگر کار از کار گذشته است.
امدِلی حسن: خدا می پَئر بیامرزه دِ ای روزایَه نِدَه. همیشیک گوته : خانه از پای بَست ویرانِه! پُسُر.
حسن پسر احمد: خدا پدر من را بیامرزد دیگر این روزها را ندید. همیشه می گفت: خانه از پای بست(بنیان) ویران شده است! پسرم.
نتیجه اخلاقی:
" هرکی به فکر خویشِ کوسا به فکر ریشِ"
"هر که به فکر خودش است ولی آدم بی ریش به فکر ریش خودش است"
کنایه: عدم همدردی با دیگران.(در مشکلات اقتصادی و زندگی)
http://dc595.4shared.com/img/XUXRp9kJba/s24/157b9a31418/IMG_0703weblog?async&rand=0.6612068153336557
عکس: محمد ولی تکاسی مهر 1395
عشق تورا حسین به عالم نمی دهم
در دست غیر حلقه خاتم نمی دهم
زلف من از ازل به تو پیوند خورده است
این وصل را به گیسوی پر خم نمی دهم
حمد خدا به بزم عزای تو آمدیم
این بزم را به جنت اعظم نمی دهم
روزی که بر غمت بگرییم دل خوشیم
حزن تو را به عید عجم هم نمی دهم
نام مقدست نمک زندگی ماست
جز شور یا حسین دگر دم نمی دهم
این اشک نیست چشمه جوشان فاطمه است
این آبرو به چشمه زمزم نمی دهم
سینه زن تو بیمه عبا س تا که هست
دیگر محل به دارو و مرهم نمی دهم
بیرق علم کتیبه بود اعتقاد ما
در دست دشمنان تو پرچم نمی دهم
شور و نشا ط سال جهان را
به لحظه ای از روضه های ماه محرم نمی دهم
اسلام در طبرستان
محمد ولی تکاسی
تقریبأ 200 سال بعد از حمله اعراب به ایران و به دلیل استقامت دیوان مازندران با توجه به وجود باتلاق ها و جنگلی بودن منطقه و عدم آشنایی اعراب به ان بر دین آباء و اجدادی خود باقی ماندند.سپس با حمله نخستین سردار اسلام به مازندران که سعیدبن العاس بود و تمیشه را در سرحد گرگان و نامیه را متصّرف شد، اسلام در مازندران حاکم شد.
هنوز آثار اشکانیان، ساسانیان و دولت های بعدی در شهرهای مازندران از جمله ییلاقات شهرستان رامسر نظیر جواهرده، جنت رودبار و اشکور کشف شده و یا شناسایی می شوند که نشان از قدمت چند هزارساله این مناطق دارد.
http://stgraphic.persiangig.com/image/%D8%B9%D9%83%D8%B3/20.jpg
اسلام در اوایل قرن دوم هجری جایگزین دین مزد یسنا و آتش پرستی در طبرستان شد. در این عصر حکام عرب که از طرف خلیفه در آنجا فرمانروایی می کردند همه سنی مذهب بودند . چندی نگذشت که داعیان علوی بر قسمتی از مازندران تسلط یافتند و به اشاعه مذهب تشیع به خصوص تبلیغ عقاید مذهب زیدیه پردختند. ولی اسپهبدان طبرستان و رستمدار برای تقلیل نفوذ داعیان شیعه رعایای خود را به قبول آیین تسنن وا می داشتند. همچنین عده کثیری از طرفداران مذهب اسماعیلیه در نواحی کوچک وجود داشتند. این ناحیه توسط حشاشین یا طرفداران حسن صَباح به تدریج اشغال می شد. بعد از مدتی دراز دین مزدیسنا به کلی از میان رفت و مذهب تشیع در زمان حکومت سادات مرعشی (760 هجری) مذهب رسمی مازندرارن (طبرستان) شد. ولی در رستمدار آیین تسنن تا زمان حکومت کیومرث بن بیستون (857 هجری) رواج داشت. سر انجام این امیر رعایای خود را به قبول مذهب شیعه وادار نمود.
در سال 250 هجری حسن بن زید علوی (معروف به داعی کبیر) مؤسس سلسله سادات زیدیه طبرستان نواده های خلفای دست نشانده عرب را از مملکت خود بیرون نمود و سلسه باوندیان در جبال سواد کوه و سلسله پادوسبانی (گاوباره) در جبال رستمدار( و رویان) تسلط و استقلال داشتند. در اواخر قرن سوم هنوز آتشکده های زرتشتی در کوههای سواد کوه روشن بود.
سخت سر و حومه آن نیز از این جنگ ها و کشمکش ها برای دست یابی به حکومت محروم نماند و در سال به آتش کشیده شد. هنوز آثار قلعه ها و بناهای اسماعیلیان بر بالای قله مارکوه و ییلاقات رامسر بر جای مانده است.
http://www.ramsar.org/sites/default/files/img_8555.jpg
کاخ موزه شمال - رامسر استان مازندران
http://dc593.4shared.com/img/BicWqB8eba/s24/1577748c018/IMG_7947?async&rand=0.8943205562344848
http://dc524.4shared.com/img/Yi-UpjSKba/s24/157773be320/IMG_7597?async&rand=0.7116246160489786
http://dc618.4shared.com/img/imyo78JFce/s24/15777481ff0/IMG_7621?async&rand=0.004149496423737298
http://mj45.persianfun.info/img/92/4/Time-Machine/13.jpg
آداب وسنن مردم رامسر بیشتر مانند مردم گیلان است مثل ریسه کردن سیر وپیاز، ظرف گلی نمک کار، ساختن کندوج و کوپا و… همه شبیه بومیان جنوب فرانسه میباشد؛ چنانکه پرفسور گیرین باستان شناس فرانسوی میگوید: مردم جنوب فرانسه از مهاجرین گیلانی میباشند.
http://dc738.4shared.com/img/sNRGUJnyba/s24/15519a500e0/IMG_9287?async&rand=0.9030242776772022
* جهت بزرگترشدن تصویر روی عکس راست کلیک کرده و گزینه view image راانتخاب فرمایید.
توجه:
جهت دریافت طرح و انتخاب نمونه های دلخواه بر روی چوب می توانید با ای میل نگارنده و یا گذاشتن کامنت اقدام فرمایید.
http://www.tishineh.com/tour/Pictures/Item/3567/44532.jpg
کمتر شنیده شده
1- وی بالسکونِ پوک بزنی وی موشت وا نوبونِه!
اگر به آرنج او پتک بزنی مشتش باز نمی شود.
کنایه: در نهایت خسیسی ، خسیس نهاد.
یادآوری:
جان به عزرائیل نَدنه، موس به شیطان!
به عزرائیل جان و به شیطان ک.... را نمی دهد.
2- کَک کین (سَرِ) داغ کانه.
کون حشره کک را داغ می کند!
کنایه: زرنگ و تیز بودن در کارها. فرزبودن.
3- رشکِ روغان گَرِه.
از شپش روغن می گیرد.
کنایه: خسیس بودن. قناعت زیاد.
یادآوری:
از آو کره گَرِه(این زبانزد فارسی است).
از آب کره می گیرد.
4- خُودَ وی دهَن پُلاکَت دِبی!
انگار در دهانش پلوی کته باشد.
کنایه: به صورت غیر واضح و نامفهوم صحبت کردن.
5- شلارباتَه!
شلوارش را در آورده!
کنایه: بی شرم و حیا، آدم دعوایی و پر حاشیه.
6- سنگ اُربو!
گلابی محلی سنگی و سفت.
کنایه: نادان، فردی که چیزی در مغزش فرو نمی رود.
7- کوت و بات الکی(یَه)!
سعی و تلاش بیخود.
کنایه: جواب نگرفتن از تلاش فرد.
8- یه مو نازکِ دو مو کلفت!
یک مو نازک است و دو مو کلفت است.
کنایه: جور درنیامدن کار. جفت نشدن دو قطعه.
9- گشادی شاه خَنِم درازی ماه خَنم!
عریضی شاه خانم و درازی ماه خانم!
کنایه: سهولت و راحتی انجام کاربر طبق سلیقه افراد. سبک شمردن کارهای خُرد.
یادآوریL (این زبانزد فارسی است)
آهنگری شغل راحتی است!.اگر آهن گداخته را عریضش کنی بیل می شود و اگر درازش کنی سیخ می شود.
10- وی سر هرگز بی کلاه نمانِه(این زبانزد فارسی است).
سرش هیچ وقت بی کلاه نمی ماند.
کنایه: به او هم چیزی خواهد رسید، بهره جستن از کارها.
11- تاف توندی خوروش چاکونی خوب دَرهَنِه!
اگر با عجله خورش درست کنی خوشمزه می شود!
کنایه: گاهأ تعجیل در کاری نتیجه مثبت خواهد داد.
12- تاف توندی کِش داکونی وَنِه دو مرتبه داکونی!
اگر با عجله ادرار کنی باید دوبار ادرار کنی!
کنایه: مذمّت تعجیل کردن در برخی از کارها، نکوهش عجله کردن در کارها.
یادآوری:
1- آدم زرنگ دو تَه کفش (چُموش) پاره کانِه.
1- هوا(زمینِ) تَش وَرِه
از آسمان(زمین) آتش می بارد.
کنایه: شدت گرمای هوا
یادآوری:
1- هوا پو نزنه
هوا باد ملایمی هم ندارد(نمی وزد).
2- هوا هَلووود کانِه
هوا مثل حالتی که بخار از آب بلند می شود، می باشد.
3- اَزَ وی گوز ببیشت(ببیشته) نَنَه!
انگار گ .... زش برشته شده نیست.
کنایه: حرف یا سخن اشتباه گفتن یا عمل نادرست انجام دادن بدون توجه به وضعیت موجود.
یادآوری:
1-اََززَ وِرِه دَنگ زَنِه!
2-وی نفس از جای گرم دَر هَنِه!(این زبانزد فارسی است)
نفسش از جای گرم بلند می شود.
4- آسمان کین لوکا دَکِت(دکِتِه)
آسمان سوراخ شد.
کنایه: شدت بارندگی.
5- پَرده باسُس (داسُس)!
(پرده باسُس نی یَه)
پرده پاره شد.
کنایه: از بین رفتن حجاب و یا پرده شرم و حیاء.
یادآوری:
1- گاو اُرَک باسِس(داسُس)
طناب بلند دور گردن گاو پاره شد. بی صاحب. بدون کنترل.
2- وِلَنگِ مادیان، ایلخی مادیان.
6- مِرِه اِنگیس دَنِه!
چیزی به نظرم می رسد(می آید).
کنایه: خیال پردازی از روی حدس و گمان.
7- می چُم(دل) روشِنِه!
چشم(دل) من روشن است.
کنایه: امید داشتن به آینده کار، نتیجه خوب گرفتن.
8- می چُم دَر(راه) سر نی یَه.
چشم من بر سر درب(راه) ورودی است.
کنایه: انتظار کشیدن آمدن مهمان، منتظر خبری بودن.
9- پیش قاضی معلّق بازی(این زبانزد فارسی است)
کنایه:گفتن دروغ و پیچاندن موضوع آشکار.
10-بی سر بی پوس بوشا!
بدون سر و بدون لباس رفت!.
کنایه: سراسیمه شدن، فرار از روی ترس . شنیدن خبر ناگوار.
11-علف جای سختان دَر هَنه.
علف در جای دشوار و سخت می روید.
کنایه: تحمل سختی ها، صبوربودن.
یادآوری:
1-کار نیکوکردن از پرکردن است.
12-تی شکم جُخ دَرِه مَگر؟!
مگر داخل شکم تو انگل وجود دارد؟!
کنایه: نکوهش پرخوری فرد.
یادآوری:
1- تِرِه مگر خرس بترسه دینَه(دینابا)؟
تو را مگر خرس ترسانده است(بود) ؟
1- خوک نَزَه کوتکایَه
توله سگی است که خوک به ان حمله نکرده است.
کنایه: سرد و گرم روزگار را نچشیده است.
2- وی زیندگی به یِه مو هَلَه بَندِه
زندگی او به تار مویی بسته است.
کنایه: خطر سقوط فرد در زندگی فردی و اجتماعی و یا اقتصادی.بیماری مُهلِک.
3- حسن(حسنکِ) مار گاو سَر دَرِه
مادر حسن سر گاو را در خانه دارد.
کنایه: بهانه تراشی ، بزرگ کردن چیزی.
یادآوری:
از کاهی کوهی چاکانِه!
از کاهی کوهی می سازد.
4- تش دَر کُنِ
آتش را شعله ور می کند.
کنایه: باعث آشوب و جنجال شدن. به مشکلات دامن زدن.
یادآوری:
1- درد شَرَر وَرگَنِه!
درد و رنج و گرفتاری را بیشتر می کند!
2- گندم کار نی یَه شَرکاره.
گندم کار نیست شر را می کارد.
5- می بدن اِجیش دَرِه
بدنم را لرز گرفته است.
کنایه: ترس یا تعجب از دیدن یا شنیدن موضوعی باورنکردنی.
یادآوری:
دور از همه دارموج ، هَندَه هورَه!
بدور از همه بالاروندگان از درخت، باز هم به طرف همان ها!
6- ورزا گوز بَدَه غلّه بُسوتِه!
گاو نر گوز داد غله سوخت!
کنایه: بهانه تراشی، عذر غیر موجّه.
یادآوری:
کولِه گِه چُم کورا کُرده!
چشم گوساله را کور کردی:
(داستان از این قرار است که مردی آرزوهای دور و دراز در سرش می پروراند و به زنش گفت :
اگر زمینم را بفروشم و معامله سرگرفت گاوی خواهم خرید و سپس گاو گوساله ای خواهد زایید بعد گوساله را به داخل خانه کنار اجاق هیزمی خواهم آورد. نظر تو چیست!
زن با اشاره انگشت سبابه گفت: جایش را اینجا با کاه و کلش درست می کنیم تا جایش گرم باشد. مرد فورآ گفت: مواظب باش تو با انگشت چشم گوساله را کور کردی!!!!!!!!!!!!!!
7- گاو نارنج دِمَستِه.
در گلوی گاو نارنج گیر کرد!
کنایه: سرفه ها و عطسه های پشت سر هم در هنگام بیماری!
8- وِره ماز بَزه
زنبور او را نیش زده است.
کنایه: دوری از دوست و آشنا، گوشه نشینی، قهر کردن.
9- گاو ماز بزه!
گاو را زنبور نیش زده است.
کنایه: با سرعت دویدن ، از صحنه دور شدن.
10- کور دَرِه سگ دَرِه
کور دارد سگ دارد.
کنایه:
11- تحصیل بوکرده تکمیل نوکورده (زبانزد جدید و معاصر است).
تحصیل کرد ولی تکمیل نکرد.
کنایه: عدم دقت در انجام کارها و صحبت ها، سخن گفتن از روی جهالت.
12- بلبل هزار جور وَچه کانِه.
بلبل هزار جور بچه می کند.
کنایه: متفاوت بودن خلق و خوی فرزندان.
http://shahronline.info/wp-content/uploads/2015/09/00000-768x317.jpg
با من که شکسته ام کمی راه بیا … … بالی بگشا گاه و بی گاه بیا …
… آزرده مشو بیا گناه از من بود … … گفتم که مقصرم تو کوتاه بیا