تئاتر رادیویی گیلکی رامسری(مَکر زنان) شنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۵ 13:9

زن: تی سر سِلامت. اَمِه خا فقط سر خدایِه دِریم بُن تِرِه!

زن: سرت سلامت باشد. ما که بالای سر خدا را داریم و پایین هم تو را!

 

مرد: تی خانه آودان. زِن گیری دِ تمانا کُرده . هم کار خانه انجام دَنِه هم لاوند واجِنِه.

مرد: خانه ات آباد باد. همسرداری را تمام و کمال انجام می دهی. هم کارهای خانه را انجام می دهی و هم چادرشب می بافی.

 

زن: کار سرجی(سر شی) هَمَدَره یِه کم خرت و پِرت هِگیر امشوب اَمِرِه مهمان  هَمَدَره.

زن: از سر کار داری بر می گردی کمی خرت و پِرت (میوه و تنقلات) بخر  امشب برای ما مهمان خواهد آمد.

 

مرد: عزیزاللهی شان هَندَه هَمَدَرِن     خدا دَس به ذلیل اللهی شان بَدَه!

مرد: عزیزاللهی ها (خانواده زن) باز هم دارند می آیند  خدا شامل حال ذلیل اللهی ها(خانواده شوهر) هم بکند!

 

زن که بعد از بیرون رفتن شوهر از خانه نوکر را صدا می کرد تا برای او چادرشب ببافد پیش خودش می گفت:

زن: اینک کرد  اُنَک کرد. پدر سوخته مَرده ندانست وی زِنِه چُونَک کرد!

زن: این کرد و یا آن کرد. پدر سوخته شوهرم ندانست که زنش چکار کرد!

 

نتیجه اخلاقی:

مردها، بچه های بزرگی اند و  زود فریب می خورند ولی آفتاب هیچ وقت پشت ابر پنهان نمی ماند.

زبانزد گیلکی رامسری : " وَرپ  دَرشا  ....... در هَنِه"

 

 

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |