


کمتر شنیده شده
1- وی بالسکونِ پوک بزنی وی موشت وا نوبونِه!
اگر به آرنج او پتک بزنی مشتش باز نمی شود.
کنایه: در نهایت خسیسی ، خسیس نهاد.
یادآوری:
جان به عزرائیل نَدنه، موس به شیطان!
به عزرائیل جان و به شیطان ک.... را نمی دهد.
2- کَک کین (سَرِ) داغ کانه.
کون حشره کک را داغ می کند!
کنایه: زرنگ و تیز بودن در کارها. فرزبودن.
3- رشکِ روغان گَرِه.
از شپش روغن می گیرد.
کنایه: خسیس بودن. قناعت زیاد.
یادآوری:
از آو کره گَرِه(این زبانزد فارسی است).
از آب کره می گیرد.
4- خُودَ وی دهَن پُلاکَت دِبی!
انگار در دهانش پلوی کته باشد.
کنایه: به صورت غیر واضح و نامفهوم صحبت کردن.
5- شلارباتَه!
شلوارش را در آورده!
کنایه: بی شرم و حیا، آدم دعوایی و پر حاشیه.
6- سنگ اُربو!
گلابی محلی سنگی و سفت.
کنایه: نادان، فردی که چیزی در مغزش فرو نمی رود.
7- کوت و بات الکی(یَه)!
سعی و تلاش بیخود.
کنایه: جواب نگرفتن از تلاش فرد.
8- یه مو نازکِ دو مو کلفت!
یک مو نازک است و دو مو کلفت است.
کنایه: جور درنیامدن کار. جفت نشدن دو قطعه.
9- گشادی شاه خَنِم درازی ماه خَنم!
عریضی شاه خانم و درازی ماه خانم!
کنایه: سهولت و راحتی انجام کاربر طبق سلیقه افراد. سبک شمردن کارهای خُرد.
یادآوریL (این زبانزد فارسی است)
آهنگری شغل راحتی است!.اگر آهن گداخته را عریضش کنی بیل می شود و اگر درازش کنی سیخ می شود.
10- وی سر هرگز بی کلاه نمانِه(این زبانزد فارسی است).
سرش هیچ وقت بی کلاه نمی ماند.
کنایه: به او هم چیزی خواهد رسید، بهره جستن از کارها.
11- تاف توندی خوروش چاکونی خوب دَرهَنِه!
اگر با عجله خورش درست کنی خوشمزه می شود!
کنایه: گاهأ تعجیل در کاری نتیجه مثبت خواهد داد.
12- تاف توندی کِش داکونی وَنِه دو مرتبه داکونی!
اگر با عجله ادرار کنی باید دوبار ادرار کنی!
کنایه: مذمّت تعجیل کردن در برخی از کارها، نکوهش عجله کردن در کارها.
یادآوری:
1- آدم زرنگ دو تَه کفش (چُموش) پاره کانِه.