


"دل گَبِه"
محمد ولی تکاسی
باخود حرف زدن و در ذهن خود به دنبال حل مشکلات زندگی رفتن از دیرباز یکی از دل مشغولی ها و گذراندن اوقات فراغت به دور از هیاهوی شهری و مشکلات زندگی روستائیان بوده است که در لهجه گیلکی رامسری به آن "دل گَب" گفته می شود. در زمان گذشته نامگذاری افراد و مکانها حتی درختان و پرندگان و حیوانات نیز بیشتر بر اساس محیط زندگی، نوع خوراک، نوع شغل و خصوصیات اخلاقی و اجتماعی افراد انجام می شد. در این میان گوش دادن به حرف بزرگترهای قوم و درس گرفتن از تجربیات آنها که بیشتر به شکل زبانزد و یا جملات قِصار از نسلی به نسل دیگر بر سر زبانها جاری می شود، خود داستان دیگری است. در متن گیلکی ذیل به این مطلب اشاره میگردد.
جَل دَرِه حَسن خان: اُف بامُردیم اَندی ای رَه اُرَه نیا بوکوردیم، رادیو گوش بَدِم. ماهواره رَصَد بوکوردیم بِنیم دونیا دِل چه خبره!
جنگ سَرا میرزا آقاخان(پیربابو): هَمَه یِه گِل چال گِلِن!. یِه چال بُخوار یِه چال بِرین. آدم، اَندی چُم چِلا واج، گوساخ بونو مگر!.
رضی محله کدخدا: مو نود سال از خدا عمر هِگیتِم هِچ وَخت نِدی یَم:"دُشمن تی دل دوست باباشِه، بیگانه سگ دیوانَه!.
چاپُلا بیجار سر میرآب: وَختی، ای حرفهایَه آدم ایشناوَنِه، آدم سر اُسبوج می یَرِه!
سِد مَحلّه کَش گرما دیم آدِم: ایشان اَندی کَسِن کَسِنِ رِه پُرَنِن. : اَمِرَره خا فایده ندارِه و ندَشتِه الهی هَندَه هورو!.
ییلاق مِشتی خانم: زمانه طوری بابا دِ اَمِه خوشتِه ییلاقَم شا نوتونیم اَندی خرج گرانا با!.
لَمتر دوروگو مشتی آقا: خدایا تِرِه گواه گَرَم. ای کَلِمهگِه دِ راست گوتِه دَرِم: "اُشان خوشتِه جیبِ رِه کیسه بُدوتِن. نه تی دل دوستِن نه می دل دوست".
چور سَر حاج آقا: تا با چنین قایدَه(قاعده) با، همیشیک دُشمن، دُشمندی بوکورده، دوست هم دوستی.
تنگدره میرزا آقا توکّل بگوته:
قدیما بی حق نابان گوتِن: " گاو اُشکامِه تِرَرِه گوشت نوبونو - کُهنه دُشمَند تِرَرِه دوست نوبونو".
الهی آخر و عاقبت همه ما را به خیرا کُن. همه بوگین الهی آمین.
http://cdn.lahidjan.com/wp-content/uploads/2015/06/varza-jang-7.jpg
https://cdn.mashreghnews.ir/old/files/fa/news/1390/5/12/83109_934.jpg
گاو نر را به زبان محلي بعضي از نواحي شمال کشور ورزا مي گويند ، "ورزا جنگ" از گذشته هاي دور به هنگام فراغت از كار هاي زراعت و كشاورزي و مناسبتهاي مختلف تر تيب داده شده است .
مشرق-- قبل از مسابقه گاو هاي نر را آ ماده مي كنند و براي اينكار سير خام را به شاخ هاي گاو آغشته میکنند تا ضربات شاخ موثر تر و تيز تر گردد، صاحبان ورزاها دقت زيادي نسبت به اين حيوانات بكار میبرند و پس از آرايش دادن ، ورزا را با طنابي که به دور گردن حيوان حلقه شده به ميدان مبارزه مي آورند و با بگردش در آوردن آنها در ميدان مبارزه ورزاها حمله ورمي شوند و يكديگر را مي فشارند.
گاوداران نزديك آنها قرار گرفته و گاوهاي جنگي خود را تحريك ميكنند و جنگ انقدر ادامه دارد تا آنكه يكي از ورزاها فرار كند، يا بيفتد و يا اينكه شديدا مجروح يا مقتول شود.
منبع:
https://static1.rokna.net/serve/rCRauuzzRnrP/Db2f077dXpA,/1__hamgardi_201708_006ba.jpg
https://static1.rokna.net/serve/lWuunLBw6vhg/Db2f077dXpA,/1__hamgardi_Capture.png
https://static1.rokna.net/serve/s7ATK8I5Ke4X/Db2f077dXpA,/1__hamgardi_%DB%8C%D9%84%D8%A7.png
https://mohammaddarvish.com/desert/wp-content/uploads/DSC02172-1-300x225.jpg
کِرسنگ دیار و شاداره چِکه
(Kerseng Diar) و (Shadare Cheke)
محمد ولی تکاسی
مقدمه
انسان از زمانهای گذشته با انجام کشاورزی و اهلی کردن حیوانات و به تَبَع آن تهیه آذوقه و ذخیره زمستانی خود همواره در پی یافتن مکانهای مناسب تر و آب و علوفه بیشتری بوده است. در حال حاضر نیز ما شاهد کوچ ایلات و عشایر کشور در فصلهای مناسب برای دست یابی به آب و مراتع مرغوب هستیم. کوچ کردن و مهاجرت در زمان های گذشته نه فقط برای تهیه آذوقه و مراتع و چراگاه های بهتر برای کشاورزان و دامداران بلکه برای استفاده از آب و هوای مناسب تر و تولید محصولات کشاورزی دیم نظیر گندم و جو در اراضی ییلاقی نیز بوده است. در پی یافتن مکان های مناسب و زمین های حاصلخیز که در اراضی ییلاقی بوفور یافت می شدند مردم رفته رفته با استفاده از مصالح محلی و معماری سنتی در ییلاق خود خانهای ساخته تا از گزند سرما، باد و ریزش نزولات جوی در اَمان باشند.
کوچ مردم سخت سر( رامسر)
در منطقه شمال کشور به ساکنان مستقر در آبادی ها و روستاهای جلگهای گیلان که اغلب برنج کار بودند و به کار کشت و زرع در اراضی حاصلخیز اشتغال داشتند "کاس سی" و به دامداران ساکن در مناطق کوهستانی و برفگیر نیز " کاس بی" و در عصر حاضر "گالش" گفته میشود. کاسسیهای کشاورز بعد از کاشت برنج و انجام امور زراعی خود و شستن بدن گاو نر زمینکاری( لهجه گیلکی رامسری: لاک آو زَئن) در اوایل خرداد ماه برای فرار از گرمای شَرجی و سالم ماندن از نیش حشرات(نظیر مالاریا، پشه دراکولا و ...) و بیماریهایی نظیر وَبا( لهجه گیلکی رامسری:گرمی ناخوشی) و کشاورزی نظیر کشت سبزیجات، گندم و جوی دیم به همراه دامداران و صاحبان حرفه نظیر آهنگر، کوزهگر، نجّار(کَچه تاش، چوتاش)، نمد مال، کلاه مال و خواربارفروشان به سمت ییلاق جواهرده و یا اشکورات کوچ میکردند و تا زمان دروی محصول برنج خود اغلب تا اوایل نیمه دوم شهریورماه در ییلاق و در خانه های زگالی دست ساز با استفاده از گِل، کاه گندم، چوب (اغلب از درخت راش) و پوشش مناسب لَت پوش در سقف اقامت میکردند.برخی از خوانین و مالدارها نیز به دلیل استفاده از آب و هوای مناسب به همراه خادمین خود به ییلاق مهاجرت می کردند و حتی در زمانی سادات کیایی مَلاطی(رودسری) روستای بامسی(اوش بام) و یا جواهرده تنهیجان را برای رسیدگی به کار مردم در فصل گرما بر می گزیدند. تاجران رودباری، طالقانی هم از راه قزوین و اَلَموت خشکبار و نمک خوراکی را به ییلاقات جواهرده و اشکور می آوردند و در عوض تجهیزات اسب مثل پالان و نعل، نمد، حصیر و محصولات لبنی و غیره را به منطقه خود برای فروش می بردند.در حال حاضر با رویکرد زندگی روستایی به جذب گردشگران از حال و هوای گذشته زیاد خبری نیست. این مناطق به دلیل آب و هوای سرد کوهستانی در منطقه اغلب از اردیبهشت ماه تا حداکثر اواسط مهرماه به صورت خوش نشینی و گذراندن اوقات فراغت در آخر هفته ها توسط مردم محلی و اطراف شهرستان رامسر مورد استفاده قرار می گیرد. خانه های بتنی به دور از هر گونه تطابق با محیط و شرایط آب و هوایی منطقه و با تجهیزات اقامتی نه چندان مناسب صِرف کرایه دادن به مسافران و گردشگران جهت کسب معاش و روزمرهگی بر منظره روستاهای قدیمی شهرستان رامسر سایه افکنده و کمتر نشانی از آرامش و گذراندن اوقات فراغت و استراحت در آن میتوان یافت. این در حالی است که هنوز زیرساخت هایی نظیر راه های دسترسی مناسب به روستاهای ییلاقی، بهداشت و جمع آوری زباله ها و فرهنگ سازی و آموزش مردم جهت جذب گردشگران هنوز در آغاز راه است که نیازمند توجه جدی ده دارها، ده یارها ، مردم محلی و مسئولین دستگاههای دولتی می باشد.
در زمان گذشته انجام عمل کوچ با ایجاد تمهیدات و مقدماتی همراه میشد و کار اصلی کوچ دادن کشاورزان را چارودارها(چهارپاداران) محلی انجام میدادند. مالدارها(صاحبان چهارپایان) و چاروداران جهت شناسایی راهها و مسیریابی صحیح در زمانهایی که جنگل را مه غلیظی فرا میگرفت و یا هوا نامساعد میشد، علائم و نشانه هایی در بین مسیر خود را شناسایی و یا ایجاد میکردند و با تکیه بر آنها مسیر درست خود را پیدا می کردند. اغلب نامگذاری ها بر اساس شکل ظاهری و سختی و آسانی مسیرها برگرفته از اسامی و نامهای محلی است که نیازمند بررسی های کارشناسی و انجام پژوهش ها و تحقیقات میدانی بیشتری است.
کوهنوردان و جنگل نوردان امروزه با نصب نرم افزار ساده GPS بر روی موبایل و ثبت نقاط مسیر خود به راحتی می توانند نقشه مسیر را با دقّت کمتر از یک متر محاسبه و ترسیم نمایند.
مسیرهای مالرو و قدیمی جواهرده رامسر
الف) از راه رودخانه( روخانه راه)
1-فاته خانی شر-پسه رولات-کلالُم-نرنا-پوسه لسه-حسن نیشکه-سُمسه کش-لرگ په-ترنگ پشت-لتره کش-ترامه گه دشت- کافر گولو-کُل سم-اژده لم-تولئن چال- تیجه میر-بابُران(چشمه آب خروم پشته اوه)- دوشان کو – ایلتاسره – چوتک – بازه رش- فیلیک دم- پوداره سر(جیری میدان) - جوردی.
2) راه مخصوص مردم گاورمک از راه پوله راه
گاورمک-شرکت جهان-لوکه چهر- سیم- لم سره- خشکه حالگه پشت- ترنگ پشت-لتره کش-ترامه گه دشت- کافر گولو-کُل سم-اژده لم-تولئن چال- تیجه میر-بابُران- دوشان کو – ایلتاسره – چوتک – بازه رش- فیلیک دم- پوداره سر(جیری میدان) - جوردی(جواهرده).
3) مسیرهای فرعی
اردئه بن-چوکاسره پشته-تمیجان کری- نیسه لم –شاداره چکه- راشمه دره(آبشار بین راه جواهرده) – بارجه لم –چکه لم – ایسپه تاشه – کِرسنگ دیار– چاکه دشت- زه لم – تولیگه چال – ایس پرک – چوشمه آوه کش.
ب) از راه کوه (رَجه راه)
1-تَلاکین-کُنِه پُتَک- پُتَک – دوراگه سر(دوراگه سه)
2-توبن – وجره گه بن- دوراگه سر
3-دوراگه سر-پسه رو- زیارتگه سوسه- گل برده گه رابن- پُتَکه روخانه- پُتک(تازه پتک)-
4-تلاکین- کُنِه پتک- تازه پتک-چشته کو- ول اوهگه سه- زمی گه سه-جورحلگام پشته- سکته سه- به هاله- تیرانی-آهین پُچان- سرگله (سرخه گله چاک)-پلنگ بوته مالگه-سیه تول- دوتر مارگردان- تُساکله سره- خریزانه بن-وازوازانه تنگه-بارگا (جیر بارگا،کنه بارگا)-جور بارگا(تازه بارگا)- هسی هاله- چاله سه- گل ورگنه-تاشه گوش-سرپشته-دوهاله خانی-داردچین لاکه-یه هاله خانی-چینی کوه-بی خدا کش – سیرسی-کلجاره گه دشت-جور جیرکوه-کینوره دره-سلمله پولو-پشتوسو- سلمل(محل استخر بزرگ آب)- اسله سه – جوردی(جواهرده).
پ) جاده آسفالته از رامسر
1-رامسر- لات محله(خ شهید بهشتی) – اشکونوکوه- من لات- بامسی- ولگام لَم( محل گیاه پیچک)- دُرمُد- راشمه دره(آبشار بین راه جواهرده)-زرودک( زوره)- جیرکوه- سَلمَل-فیل دم(فیلیک دم)(دریاچه قو)- جوردی (چشمه آب علی و ابتدای جواهرده ).
شاداره چکه:
بلندمازو با نام علمیQuercus castaneifolia درختی است از تیره راش (Fagaceae) که به طور کلی از نظر قطر و ارتفاع ، بزرگترین درخت جنگلهای شمال محسوب میشود.
این درخت، مخصوص جنگلهای قفقاز و خزری است و در جنگلهای شمال ایران از جلگههای ساحلی تا ارتفاعات بالایی و از جنگلهای گلی داغ و گلستان و گردنه چناران تا آستارا پراکنده است. قطر آن تا 5/3 متر و ارتفاع آن تا حدود 40 متر(معادل با یک آپارتمان 15 طبقه) نیز می رسد.
مهمترين رويشگاههاي اين بلوط منحصر به فرد ايراني را بايد در جنگل خيرود و گلنرود نوشهر، ارتفاعات مينودشت، گلبند و … دانست. جالب است كه بلند مازو در فرهنگ عامهي مردم شمال حسابي جا باز كرده كه يكي از نشانههايش، اسامي متعدد محلياست كه براي اين آسمان خراش سبز و استوار به كار ميبرند. به عنوان مثال در كجور آن را سياه مازو، در اطراف رشت (اشپر)، در طوالش (مايزو)، و در ديگر نقاط نيز میزی و موزی خطاب ميكنند.که نباید آن را با واژه گیلکی "موز" به معنای کوه اشتباه گرفت[1].
این درخت بزرگ در نیمه راه جواهرده بعد از تمیجان کری(بامسی) و قبل از آبشار بزرگ بین راه جواهرده(راشمه دَره) قرار داشت که تقریبا از اشکونکوه قابل دیدن بود و مسیر پیاده روی را برای چارودارها و مردم عادی نشان می داد.
کِرسِنگ دیار
"کِر سنگ" در لهجه گیلکی رامسری اغلب به سنگ ها و چیزهای خشک و شکننده گفته می شود که از قَوام و استحکام زیادی برخوردار نیست."دیار" نیز به معنای دیدن و مشاهده شدن است. سنگ بزرگی در کنارجاده از راه رودخانه صفارود(سوآو رود= رودی به سمت نور)، قبل از چاک دشت وجود داشت که گاها محل استراحت چارودارها و مردم عادی نیز میشد و در آنجا غذا میخوردند و به آن "کِرسنگ دیار" گفته می شد.
منابع مورد استفاده:
1--غدیری،جلیل- فرهنگ گویش محلی رامسری(دوسویه)- تهران- انتشارات راه ابریشم- 1386
2- آقای کریم محتشم کریمی.
3- محمد درویش. بنويسيد:«بلند مازو» ؛ بخوانيد: «آسمان خراش!.
3- محمدولی، تکاسی. کتاب در حال ویرایش: "رامسر در آینه گردشگری".
[1] - چوب بلندمازو سخت و محکم و نفوذ ناپذیر است و برای تهیه تخته بشکه به کار میرود. در مصارف روستایی برای ساختن در و پنجره و ستون و تیر ساختمان و همچنین در ساختمان کَندُوج (انبار برنج) و تهیه لَت برای پوشش خانههای روستایی مصرف میشود (ثابتی، 1382). از چوب آن همچنین برای کشتیسازی و تأسیسات آبی و ساخت تراورس و پارکِت استفاده میشود. بلندمازوهایی با دوایر سالیانه باریک که بافتی سست و سبک دارند، برای مبلسازی، نجاری، بشکهسازی، تهیه چوب معدن، تختهلَت و روکشسازی به کار میروند. چوب بلندمازو، نیمه سنگین تا سنگین با چگالی ۶/٠ تا ٩/٠ گرم بر سانتیمتر مکعب و کمابیش ترد و نیمه سخت با قابلیت شکافخوری خوب است. مقاومت طبیعی آن تا حدی زیاد و کار با آن آسان است (سلطانی، 1381).
زبانزدهای گیلکی رامسری (شماره80)
( کمتر شنیده شده)
1- کولاک دُم بَر(بِگیر) باش تا آسمان
دم باران را بگیر تا آسمان بالا برو.
کنایه: شدت بارندگی
2- کولاک علی بوگوتِه
باران یا علی گفت.
کنایه: شدت و زمان بارش زیاد شد
3- خدا لِنگ بَتِه(گیته دَره).
دارد پای خدا را می گیرد.
کنایه: افراد قد بلند.
4- دِ خانه نی یَنِه اِمشُو تی عُروسی یَه!
دیگر به خانه نمی آیی امشب عروسی ات است!.
کنایه: کتک خوردن بچه ها توسط والدین در اثر شیطانی کردن.
5- مرغانه دار کِرک مُثان هیتَه جار جیر شونِه(دِرگا دُرون شونِه).
مثل مرغی که می خواهد تخم بگذارد بالا و پایین می رود(بیرون و داخل می رود).
کنایه: سراسیمه شدن(بودن)، هیجان.
6- چوم چوم دِ نوتونه
چشم، چشم را نمی دید.
کنایه: شدت تاریکی و یا مِه گرفتگی.
7- ریش دار کِرک.
مرغ ریش دار
کنایه: آدم دورنگ .
8- خدایا ای دَسِ اُ دَس مُختاج نوکون
خدایا این دست را محتاج دست دیگرم نکن.
کنایه: عدم همدری و عدم کمک به دیگران.
9- کرم از درخته.
کرم از درخت است.
کنایه: ریشه از اصل و بنیان خراب است. ذات فرد بد است.
10- اَززَ سیاکوری بِیَرده(بِی یَردَرِه).
انگار قحطی آورده است.
کنایه: کمبود غیر واقعی
11- چیزی که شود پاره دیگر وَصله بر نمیداره
چیزی که پاره شود دیگر وصله بردار نیست.
کنایه: دل شکستن هنر نیست تا توانی دلی به دست آور.
12- کَسا کوتی زَئن
بالا و پایین رفتن و زحمت کشیدن.
کنایه:تلاش زیاد کردن
در سخت سر قدیم بازار بزرگی در منطقه تنهیجان(تمی جان کری) و منطقه جواهرده (جوردی) وجود داشت که تاجران رودباری، طالقانی و قزوینی از راه کوه ها و اشکورات نمک(روبری نُمک)، خشکبار(کشمش، فندق و لوبیا، عدس و غیره) به همراه پارچه، زیورآلات و ظروف مسی و غیره را آورده و کالاهایی نظیر وسایل چوبی آشپزخانه هنر چوتاش ها(کچه تاش ها)، برنج، گندم، ابزارآلات آهنگری نظیر داس، تبر غیره ساخته دست سغل گران را با خود همراه می بردند. این افراد به همراه چارودارها که به حمل و نقل بارها و افراد در هنگام کوچ از قشلاق به ییلاق و برعکس می پرداختند از مشتریان پر و پا قرص نعل بندها و پالان دوز ها بودند. در خورجین پالان قاطر و الاغ طالقانی ها هم از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا می شد و دوای هر دردی را داشتند.
اما امروزه متاسفانه هنر پالان دوزی در شهرستان رامسر و ییلاقات اطراف آن به ورطه فراموشی سپرده شده است و قاطر داران بیشتر آن را از شهرهای دیگر استان گیلان و مازندران تهیه می کنند.
از کاربرد پالان در زندگی گذشته مردم سخت سر چند زبانزد ذیل به یادگار مانده است:
*خَره با پالان نیشنَه سَنِن! (یعنی خر را با پالانش نمی شناسند).
*پالان دوج هِچ وَخت خوشته خایَه دَرزن نزنه(پالان دوز هیچ وقت به بیضه خود سوزن نمی زند).
*خر هو خرَه وی پالان عیوضا با!(خر همان خر است پالانش عوض شده است). این زبانزد فارسی است.
ادامه مطلب
https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1397/2/22/7997516_251.jpg
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، مهرزاد خلعتبری دهیار روستای بوم گردی جنت رودبار رامسر با بیان این روستا مهد گل گاو زبان ارگانیک کشور است به مزایای چهاردوره برگزاری پنجمین جشنواره ملی گاو زبان اشاره کرد و گفت: ثبت گیاه دارویی گل گاو زبان به شماره ۱۲۲۵ در سازمان میراث فرهنگی و همچنین گردش و تحول اقتصادی مردم این منطقه شده است.
روستای جواهرده نیز مانند دیگر روستاهای بین راهی رامسر به جواهرده و روستاهای ییلاقی دهستان جنت رودبار مهد پرورش گیاه گل گاوزبان ایرانی(EQUIOUM SP.) و به صورت ارگانیک است.
نثر گیلکی رامسری:
دِبار، مُردوم خوشِته عیدَرِِه آدابی دَشتِن، دست و پایَه حینا نیانِبان ، پنجکِ گرما شونوبان،مُرغانِه جنگ، عید دیدنی و پول عیدی وِِچِن. , وَچه گل شان کَسَنِ هَمرَه شاد بان.
عید میجال ، سال تحویل موقع همه دست به دعا بونوبان.خوشتِه سلامتی یَرِه ، همساده، تمام فک و فامیلِ رَه دعا کُردِن.
خدا بدارِه ، برکت ویشتَرا باشِه، مال و مِنال ویشتَرا باشِه. بعضی ها یِه خونِ کولَه نِدارِن(فرزند ندارند) تا وی هَمرَه عید بوکونِن.سیزده بِدَر بَشون به صحرا.
امَّه مردوم هَندَه دُو دُو کانِن.دل شاد نِی یَن. دنیا خیلی به دُوسِن نِیَه . بَن تی سَر طالع چی داَرِه هونو بهتره از خدا بِخِهی.
خدایا هرچی مریضی یَه، هرچی درد و بِلایَه از همه ما دورا کُن.
هرچی خاطرخوایَه، دل دوستِ شانِ به هم برسان.
رادیو جواهرده- برنامه دهم
دزگی مزگتی(مسجد آدینه)
این رادیو اینترنتی بوده و جهت ترویج آوازها-ترانه های گیلکی محلی و بخشی از آداب و رسوم منطقه رامسر و حومه راه اندازی شده است. چنانچه تمایل به نشر ترانه های گیلکی و یا داستان های زیبایی با نقل قول از پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها و یا ناگفته هایی از سنت ها و آداب و رسوم محلی دارید می توانید برایمان ارسال کرده تا با نام خودتان در این وبلاگ قرار گیرد و به اطلاع اهالی و سایر رامسری های عزیز در سراسر ایران و جهان برسد.
جهت شنیدن برنامه مچد آدینه روی برنامه دهم کلیک نمایید:
دانلود: رادیو جواهرده برنامه دهم -مچد آدینه
http://dc364.4shared.com/img/49k6dmI6/s3/DSC00597_2.JPG
به اطلاع همشهری های عزیز رامسر ی و غیر رامسری ها میرساند دو نسخه سی دی از موضوعات مختلف مربوط به شهرستان رامسر(سخت سر) و حومه تهیه شده است .
نسخه اول سی دی (قیمت ۱۵۰۰۰ ریال)
شامل موسیقی و ترانه های فولکلوریک (قابل اجراء در CD Player خانگی و ماشین) و کلیپ های تصویری از جاذبه های گردشگری و ابنیه تاریخی رامسر می باشد.
نسخه دوم سی دی(قیمت ۲۵۰۰۰ ریال)
به طور جداگانه مربوط به تصاویر زیبا و دیدنی و همچنین کتابهای الکترونیکی از شعراء و نویسندگان بنام (EBOOKS) نظیر شاهنامه -کتاب نسیم شمال و مقالاتی تحقیقی در باره شهرستان رامسر و حومه که با ذکر منابع اصلی ، جهت پژوهندگان ، علاقمندان، اساتید محترم و دانشجویان قابل استفاده می باشد.
علاقمندان برای تهیه این سی دی ها می توانند با ثبت نام از طریق ارسال آدرس پست الکترونیکی و شماره تلفن خود از طریق ارسال عدد 2 به شماره تلفن 09366348680 و یا بخش نظرات وبلاگ رامسر شهر دریا و جنگل و وبلاگ جواهرده رامسر و یا آدرس پست الکترونیکی ذیل جهت دریافت آنها اقدام فرمایند.
در گیر و دار انتخابات و مجلسی شدن ، مجلس نشستن ها و مجلس برخاستن ها، در وضعیت مناسب قرار گرفتن و گفتار تعدادی از خواص و اولیاء همراه با سوژه های تبلیغاتی خود ، با مطرح شدن ایده ها و حل مشکلات موجود غیر از راههای مرسوم می توان به رد پای افراد مختلف ظنین شد.
در ادامه پیروی از فرامین رهبری و لزوم انتخابات آزاد ذکر این نکته لازم به نظر می رسد که امید واهی دادن و موفق نشدن به انجام کارها بر طبق سخنرانی ها و تبلیغات انجام شده توسط نمایندگان گرامی و مسئولین ادارات قبل و بعد از انتخاب شدن، کاری جز دلسرد نمودن و عدم ایجاد انگیزه برای همکاری مردم در پروژه های دولت به ارمغان نداشته است.
حال اگر زیاد مته به خشخاش نگذاریم و به صورت گذرا از عملکرد افراد انتخاب شده بگذریم زیاد هم به بیراهه نرفته ایم اگر بگوییم کارهای در خور و شایسته زیادی هم انجام شده است ولی چون با پیشرفت روزافزون علم و صنعت در برخی از شهرهای دیگر و افزایش جمعیت ساکن و مهاجر در شهرستان های تنکابن و رامسر متعادل نبوده است و بعضا امکان دارد در انجام پاره ای از کارها نیز اختلاف سلیقه و غرض ورزی هایی نیز وجود داشته باشد لذا چرخ پیشرفت و توسعه شهر همیشه در یک جهت نچرخیده و گاهأ پسرفت نیز داشته است.
دوره نمایندگی با خاطرات تلخ و شیرین زیادی همراه است که رضایت مردم مهمترین اصل در طول این دوره است.چقدر خوب است اگر کاری را نمی توانیم درست و خوب انجام بدهیم به فرد بهتری واگذار کرده و در انجام کارها به او نیز کمک بیشتری نماییم.اگر هدف رضایت خداوند و مردم است دیگر هیاهوی انتخاباتی و تبلیغاتی محض نمی تواند دل مردم را خوش کند .
از زمانی که مشکلات و نابسامانی های روستای نمونه هدف گردشگری جواهرده رامسر توسط کدخدامنشی و بزرگان قوم و یا روحانی معتمد محلی رَتق و فَتق می شد تا زمان حال که توسط دهیاری روستا شکل و ظاهر کار دفتری و اداری به خود گرفته است ما شاهد سلیقه ای عمل کردن برخی افراد مسئول بوده ایم که علیرغم وجود امکانات مُکفی و بالقوّه موجود، کار در خور و قابل توجهی برای این روستا انجام نشد و رضایت مردم را به دنبال نداشت. ناگفته نماند توسعه روستا و اجرای طرح های تفضیلی و پروژه های عمران روستایی مصوب نظیر نگهداری بافت تاریخی روستا نیز با کش و قوس هایی همراه شد و سرانجام کارها هنوز هم در پاره ای از ابهام است. با تغییر دهیار ما شاهد دگرگونیهایی در نحوه اداره امور و عمران و آبادانی روستا بودیم که نیازمند توجه بیشتر فرماندار محترم و ادارات ذیربط و مسئول اجرای پروژه ها می باشد.
ساخت و سازهای چند طبقه و سلیقه ای افراد محلی و یا غیربومی در این روستا نه تنها بر زیبایی و وجهه گردشگری این روستا نمی افزاید بلکه در درازمدت این منطقه از شکل و فرم روستایی و جاذبه های تاریخی و سنتّی خود فاصله گرفته و اغلب چشم اندازهای طبیعی نظیر طبیعت زیبا، کوه ها و مراتع و چشمه های جوشان خود را از دست خواهد داد. در آینده ای نه چندان دور به جای خانه های کاهگلی و زگالی با ساختمان هایی بلند از بُتن و آهن و به جای روستا به صورت یک شهر کوچک با همه امکانات رفاهی ولی بدون جاذبه های گردشگری در خواهد آمد.
http://www.taknaz.net/upload/53/0.924059001312622933_taknaz_ir.jpg
گرما سر شَهره، مو دِ نِگَرَم بازار
ایسبه شلارشان(اَمنیه چی ها) گَردَنن، زَنِن سی زِنّار(شلاق)
https://www.karnaval.ir/uploads/2017/07/java1.jpg
رادیو جواهرده
برنامه سی و هشتم(38)
(زبانزد =ضرب المثل ها)
https://www.karnaval.ir/uploads/2017/07/java3.jpg
دریافت و دانلود کتاب:
فرهنگ زبانزدهای رامسر(سخت سر)
(جلد اول)
(استاد حسن رحیمیان)
ویراستار: محمود رنجبر
https://www.4shared.com/web/preview/pdf/B-j72YAgei
" دانلود کردن کتاب هنر نیست خواندن کتاب هنر است"
زبانزد=
موضوعی که بر سر زبانها افتد و در همهجا بگویند؛ مطلبی و سخنی که عدۀ بسیاری از آن آگاه شوند و به یکدیگر بگویند.(فرهنگ عمید). مشهور، معروف(فرهنگ معین).
مثال:
1-آوازه دَکِته:
تعجبی که شخص از خاتمه نیافتن یک موضوع می کند. مگر تمام نشد! مگر هنوز ادامه دارد!
2-دس کوجار گرما کانِه شال کین پَس:
دستش را در کجا گرم می کند در پشت باسَن شغال
کنایه: انجام کار عَبَث و بی نتیجه.
3- تِره دونیا اُسر بارِه پایَه آو نزه وِگَردَنه:
تو را تا ان طرف دنیا می برد ولی پایت را خیس نشده بر می گرداند.
کنایه: زرنگی و چابکی فرد، استعاره برای داشتن هوش افراد.
لازم به ذکر است ،مجموعه زبانزدهای ذکر شده در این وبلاگ بر اساس شنیده ها و گفتار مردم رامسر و حومه بیان شده است و تغییرات و دخل و تصرفی در آنها صورت نگرفته است تا توسط اساتید محترم مورد بررسی و ویرایش قرار گرفته و با تشخیص سره از ناسره و تلفظ آوایی (فونتیک) مناسب اصلاح و ویرایش گردند.
1- کلاچ بوگوتِن کی قشنگ تَرَه بگوتِه می وَچِه
به کلاغ گفتند چه کسی زیباتر است گفت بچه من!
کنایه: حب فرزند و خویشان نزدیک
یادآوری: خودشِه چو اَسبِ پیش کین دارِه(بِدَشتِه)
اسب چوبی خود را جلو آورد. خودش را مطرح کرد.
2- کلاچ بوگوتِن تو حرف بزن بگوتِه گی
به کلاغ گفتند تو حرف بزن گفت .....
کنایه: انتظار حرف درست شنیدن از نادان
یادآوری: آهن سرد چُکوش نَزِن
3-مگر کُس شتر بُشوستِه بی(با)
مگر واژن شتر را شسته بود
کنایه: کار کوچک را بزرگ جلوه دادن
یادآوری:وی سایَه افتاب سو وِرَرِه گَتِه نظر هَنِه
سایه اش در نور آفتاب برایش بزرگ به نظر می آید.خودبزرگ بین
4-وِرِه چاکُردِه کلاچ کُس
آن را مثل .... کلاغ کرده است.
کنایه: جارزدن- همه را خبر کردن
یادآوری:
1- همه جار عَیان بُکردِه
2- ترش غَلِیه=سخن چین
5-مگر اسب دُم کندِه دِبی(دَرِه)
مگر می خواستی دم اسب را بکنی!
کنایه: انجام کار دشوار
یادآوری: ...... رستم بیشکنی
6-می تلِه مَن گَبِر دَکِتِه
داخل تله من پرنده ابیا(گبر) افتاد.
کنایه: روی آوردن شانس-بخت و اقبال
یادآوری: می مِرسَه رِوایَه
کارها بر وفق مراد من است.
7-همه کس ویر وَکَنِه اَمِرِه ویرها همه کس سگ گَرِه اَمِرِه کُتکاه
همه را عجب می گیرد ما را عجب ها همه را سگ می گیرد ولی ما را توله سگ
کنایه: بدآوردن- انتظار نداشتن از رفتار کسی با خود
8-وی رِ زیَ در بیردِه
"ر" و"ز" آن را بیرون آورد.
کنایه: دقت و کنکاش در موضوعی
یادآوری: وی دل و روده در بیردِه
9-جا دَشتِم جانشیر(جانشین) نداشتِم
جا داشتم جانشین نداشتم
کنایه: غصب کردن جا و یا نوبت در صف که توسط ذیحق بیان می گردد.
10-بُخوارده، بُخواردِه بُمانسِه میراث
مال خورده شده خورده شده است ولی مالی که مانده میراث وارثان می شود.
کنایه: دل نبستن به متاع دنیوی- مال و منال
یادآوری: دونیا دورزه آمدن و رفتن
11-دونیا لیمو مانِه اول شیرینه بعد تلخا بونِه
دنیا مثل لیمو است اول شیرین بوده و بعد تلخ می شود.
کنایه: دل نبستن به خوشی های زودگذر در این دنیا
12- مشهد، کربلا داخل خانَه
مشهد و کربلا در داخل خانه است.
کنایه: رفتار خوب و شایسته با اهل خانواده خود در منزل داشتن
یادآوری: بهشت و دوزخ هی دنیا دِلِه
13-وی پَرتوک هَوایه
بر سر پرتگاه نشسته است- افتادنی است
کنایه: مریض بدحال- وضع مالی بد
پرتوک= پُرچی: نام محلی در نزدیک اُشکَته چال در بین راه جواهرده رامسر
14- اسب گوزِه رِ رَم نوکون خودتِه (خودت رِ) نصیب غم نوکون
برای گوز اسب نترس و خودت را اسیر غم نکن.
کنایه: اهمیت ندادن و توجه نکردن به حرف افراد کم ارزش.
15- پوچایَه بوگوتن تی گی دوایَه، وگیتِه وی سر لا بَدَه
به گربه گفتند مدفوع تو دارو است سر آن را با خاک پوشاند.
کنایه: انتظار کمک از آدم بی مروّت و بی وجدان نداشتن.
16-رازدل با دوست و دشمن نوگو اگر دوسته ناراحت بونو اگر دشمنه شاد(بونو)
راز دل با دوست و دشمن نگو اگر دوست باشد ناراحت می شود و اگر دشمکن باشد شاد می گردد.
کنایه: پنهان داشتن راز درون- سفره دل را هر جا نگسترانید
یادآوری: تی دل دوست تی جیب دو زِری
دوست دل تو دو ریالی داخل جیب توست.
https://dc593.4shared.com/img/vaB3flUyce/s24/1517fdaee28/IMG_7242?async&rand=0.21999819887997984
عکس: محمد ولی تکاسی
http://sanekooh.ir/wp-content/uploads/2014/11/DSC_01971.jpg
دوشاو (شیره میوه گیاه) از خرمالوی جنگلی(خرمندی) در مناطق شمال کشور تهیه می شود که همراه با برف(وَرپ) در فصل زمستان، خوراکی مقوی و با خواص فراوان همراه نان محلی و یا کته پلو نیز مصرف می شود.
http://www.tishineh.com/tour/Pictures/Item/2653/31763.jpg
اطلاعات بیشتر:
http://vahooman.com/wp-content/uploads/2013/04/019.Se-Gole-Soodar-nime-kareh.jpg
"دیگری اسب سرنشین همیشیک پیاده"
محمد ولی تکاسی
https://dc577.4shared.com/img/gw2Qr4mSei/s24/15eddad5998/IMG_2144?async=&rand=0.2847724505718984
ای روزا هر کی از راه رِسَنه گونه: مو فلان کار کانِم اگر فلانی شاخ هالِ بَهَلَّه! اگر تی پُشتِ گوشَم بِدی ایشان کارَم وینِه!. خیلی هارت و هورت زَنن! نی یَه!(اینطور نیست) ?.
"یِه جُو غیرت خَنِه یِه اَرزن هِمّت". اَلَن همه تِرِه گونِن: اگر اینجوری باشَه مو اُنجوری اُکاره انجام دَ تونوم. هنوز در امّا و اگرها بِمانسِن. خوشتِه دور چرخ خارِن هَندَه وَگِردَنِن هَنِن خوشته اوّلِ جا سَر.
روزی روزگاری "داو"(داب) با اگر سَر بیشی بی تی حرف وَسِه نوشا. هیته دَرجَنِن ایکَلَنِن(پاره میکنند و میریزند). آخر بنده خدا اگر نوتونی کاری بوکونی چَرِه حرفِشه زَنِه تا چند روزی دونیا بر مُراد تو باشَه بعدش چی?
از خلق خدا نترسِنه از خدا بَتِرس. اگر کاری هم خَنه بوکونی کارستان، به غیر خدا به کمک هِچ کَس چشم امیّد نِدار." دیگری اسب سرنشین همیشیک پیادَه". آهای آدم عاقل، به پیر به پیغمبر، تی روزیَه فقط از خدا بِخَه. هون تِرَرِه وَسِّه. تِرِه در بدترین حالات دستگیری کانِه.
اَلَن خلق یِه مشت پولَ رِه، هر روز به یِه رنگ دَرهَنِن. "خودِه پُلُت دار وَلگ مانِن هر راه باد زَنِه هورو شونِن". "خودِه توسا دار مُثان فقط هَچی دوکانِن". "اُشانِ تَش هَمرَه هِچ کی گرما بوتِه نوتونِه(گرم دَکِت نوتِه)".
زیندیگی هم سَر به جوری دَرِه هم سَر به جیری. "خوشتِه اَسوِ(اسب) تنگ دَکِش". "پشت مَچه گازِه گیر". بِن تی دِل چی گونِه ، عقل هَمرَه وِرِه باپُچ . به خدا توکّل بوکون. به بُشا روزشان حسرت نُخار به روزهای خوش آینده امیدوار باش. ان شاءالله تی دستِ هم خدا گَرِه.
شیر هم به اُ شیرگیری وگردنَه خوشته پِسی یِه هَم نیا کانِه. اگر هم اَلَن به مال و مَنصَبی بَرسی یِه. سری از توی سرها دَر بیَردِه وَگِرد خوشته پِسی یَه هم نیا بوکون بِن کی بی! اَلَن چی وَکِته!!!!!!!. سِلامِت باشی.
http://www.espilat.com/news/wp-content/uploads/image/89/samamous-1.JPG
سُماموس
سماموس آسماموس، آ سماموس
آو دِریا بِمَه نیم راه بُمانِس
تِرِه خَسِه نِدی بی نِگیتی بی دوس
تی غُصه پُر بابا می دِل بُمانِس
http://gotoiran.ir/BeinABein/Semeskandeh/M.Gaeini_Semeskandeh7.jpg
در زمانی کمتر از یک قرن قبل گوزن جنگلی در جنگل های گیلان و مازندران وجود داشت. صدای بلند گوزن نر (اصطلاح گیلکی :گُرانِه) در فصل جفت گیری در جنگل می پیچید و در پیچ و خم جاده های کوهستانی و صخره های بلند مَحو می شد.
اداره کل حفاظت از محیط زیست مازندران در کنار ایستگاه های نگهداری جبیر، آهو و غیره در جنت رودبار شهرستان رامسر اقدام به نگهداری و تکثیر گوزن جنگلی در سمسکنده ساری(جاده ساری- نکا) نموده است.
http://images2.persianblog.ir/466000_DboMNh9f.jpg
ماره ماره مره چره بِه چِه بی
غم و غصّه می دل دِچه بی
غم و غصّه همه مو خورده نوتونم
به اَجَل به خدا دِ مُرده نوتونِم
جهاز بَران(خوانچه بران) و عروس بَران در سخت سر
محمد ولی تکاسی
در زمانهای نه چندان دور در منطقه سخت سر و روستاهای اطراف آن مراسم خواستگاری، عقدکنان، شیرینی خوران و روزنشینی(پاتختی) و عروسی بر طبق آداب و رسوم محلی انجام می شد و نیاز به تشریفات خاصّی نظیر دوختن رخت و لباس توسط خیاط در خانه عروس و داماد، تهیه جهیزیه و غیره داشت که در حال حاضر با مُدرنیته شدن شهرها و روستاها و با ادغام فرهنگهای متفاوت و ازدواج بین افراد از شهرهای مختلف تعدادی از آنها کمرنگ تر شده و یا به کلّی در وَرطه فراموشی افتاده اند.
http://img.tebyan.net/big/1395/05/1751956578150127871237120307820216722150.jpg
در زمان گذشته پسر و دختر حق انتخاب شریک زندگی خود را نداشتند و حتی تا سر سفره عقد همدیگر را نمیدیدند. پدر و مادرها عروس و داماد آینده را برای فرزندان خود انتخاب می کردند که این رویه خالی از اشکال نبود. گاهاً پسر و دختر همدیگر را می خواستند(خاطرخواهی) ولی پدر و مادر راضی نبودند لذا از آبادی خود فرار کرده و با هم پنهانی ازدواج می کردند.
توجه:
هر گونه برداشت از متن مقاله در ادامه مطلب فقط با ذکر نام نویسنده و درج منبع مجاز است.
ادامه مطلب
http://daryan.persiangig.com/%D8%AF%DB%8C%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86/1b5c1dc061.jpg
http://ramsar-shorabakhsh.com/imageupload/76434604_IMG_8565.JPG
دور از استان ماندن هم شده بلای جان رامسر
اولی: کوجار بوشوم از دست این قوم یأجوج و مأجوج!
اولی: از دست این قوم یأجوج و مأ جوج (کنایه: مایه دردسر) کجا پناه بیاورم!
دومی: یِه کَم خوشته چُم فوچین. آدم هر سگی یَه رِه خا پَئه وِنیگَره.
دومی: کمی چشمهایت را ببند(کنایه: ندیده بگیر). آدم که برای هر سگی چوب بر نمی دارد.
اولی: به گمانم ایشانِ وَحی رِسَنِه. یِه دفعه 180 درجه وَگِردَنِن دِ اصلأ تِرِه نیشناسَنِن.
اولی: به گمانم به ایشان الهام می شود. ناگهان 180 درجه بر می گردند دیگر اصلن تو را نمی شناسند.
دومی: تا پول داری رفیقتم قربان بند کیفتَم.
دومی: تا پول داری رفیق تو هستم قربان بند کیف تو هستم.
اولی: آدم درد خنده گَرِه. چقدر چاپلوسی و بادمجان دور قاب چین. تا قبولا باشِن،مقامی هگیرِن یِه پست سر بَسِّن. دِ خدایَه هم بنده نی یَن!
اولی: انسان خنده تلخ می کند. چقدر چاپلوسی و تملّق گویی. تا قبول شوند و مقامی به دست بیاورند و پستی بگیرند . دیگر خدا را هم بندگی نمی کنند!
دومی: اَی مارِه!. تو هم اَمِه مُثان بُسوتِه جامه دَشتِه! هر کی یَه هونو قبر دل دَنَنِن.
دومی: ای مادر من! تو هم مثل من جامه ات سوخته بود(کنایه: داشتن رنج و تألم و ناراحت بودن از دست کسی). هر کس را داخل قبر خودش می گذارند.
اولی:"کَنده نال بُن واش بویازَه.
اولی: علف کنار درب خانه بو می دهد(کنایه: کم ارزش بودن مال خود).
دومی: هر چی باشه همیشیک بد خودمان از خوب دیگران بهتره!
دومی: هر چه باشد همیشه بد خود مان از خوب دیگران بهتر است!
نتیجه اخلاقی:
بِمَم خانه بابو بلکه دل ما وابو(بازشود)
بِدِیَم خانه بابو بدتر از دل ما بو
ماه های دیلمی و تبری با توجه به آغاز فصل دروی محصولات و ثمر دادن باغات کشاورزی و اخذء مالیات توسط حکام محلی از نوروز ماه شمسی در اول فروردین ماه (نقطه اعتدال) به اواسط تابستان(نیمه مردادماه) انتقال داده شد لذا نوروزماه (دیلمی و تبری) در جواهرده رامسر و ییلاقات اشکور یعنی آغاز سال نو نیز به نیمه تابستان منتقل شد. در این ایام مراسم گلکار روز مسجد آدینه و مراسم جشن قبل از تحویل سال نیز انجام می شد.
در گذشته های دورتر مردم محلی علاوه بر روشن کردن آتش بر کوه ها و بالای خانه های خود اشعار ذیل را زمزمه می کردند:
شیمی نؤ سال موارک ببه
سرود گروهی که گرد آتش نوروزی میخوانند:
گوروم، گوروم، گوروم بل
نؤروز ما و نؤروزبل
هر سال ببی سالˇ
سونو ببی خانهواشو
شِمِه سال نو مبارک
سرودی که هنگام آتش بر افروختن در سال نو (نوروزبَل ) زمزمه می کردند.
گُرُم، گُرُ م ، گُرُم بَل
نوروزماه و نوروزِبَل
هرسال باباشَه سال نو
بیَه نور جدید، اَمِه روزیَم نو
سال نو شما مبارک
پژوهشی درباره ی همساني مراسم نوروزي در سرزمين هاي پيرامون درياچه ي كاسپي
دکتر فشین پرتو
منبع:وب سایت سال تی تی.
http://www.saltiti.com/dr-parto/58-1387-09-06-00-02-00#_ftn3
ادامه مطلب
رادیو جواهرده
برنامه بیست و پنجم
روایت رعنا با صدای لقمان حسین زاده
دریافت:
http://www.sobheshaft.ir/wp-content/uploads/2016/01/RanaLoghman-Hossein-zadeh.mp3
ادامه مطلب
http://loghmeh.ir/Image/News/2015/3/7928_635627610989425872_l.jpg
در زمان های گذشته یکی از خوراک های روزمره و شیرینی های جشن عروسی در زمان پاتختی و غیره تهیه نان خانگی با عنوان کِشتا بود که بر روی اجاق هیزمی و در داخل ماهی تابه تهیه می شد.
برای ارزان تر شدن و سریعتر آماده شدن تعدادی از اقلام ذیل قابل حذف کردن است.
مواد لازم کلبیج کشتا یا کلوبیج کشتا (شیرینی قدیمی شمالی) :
روغن جامد :150 گرم
روغن مایع : 200 گرم
دوغ محلی : 150 گرم
بیکنگ پودر : 2 تا 3 قاشق غذاخوری
نمک : یک قاشق چایخوری
خامه صبحانه : یک بسته
ماست : 800 گرم
تخم مرغ : 6 عدد