یِه ییلاق دَرِه وِرِه جوردی گونِن تابسّان تعطیلی (گرَما)مَن اوجِه شونون
ییلاقی بنام جواهرده دارد زمان تعطیلی(گرمای) تابستان به آنجا کوچ می کنند
دِبار جَدِه نابا، اَسبه راه با کوه گیلان شانَرِه، چربدار با(دابا)
در قدیم جاده ای وجود نداشت و مالرو بود برای کوچ کردن از قشلاق به ییلاق صاحبان اسب ها اینکار را انجام می دادند
مِن دامان هسّه نِه بان، چام بَزنِن اَلَن خا جَدِه بَزَن دِ یه سرشونون
در محلی بنام من دامان(میان جنگل) خستگی می گرفتند الان جاده وجود دارد و(با ماشین)بدون توقف به ییلاق می روند
اَمِه جوردی کوه دَرِه، چُشمِه دَرِه آبعلی وَژِک تَلِه بُن دَرِه
ییلاق ما کوه و چشمه دارد چشمه آبعلی در زیر صخره کوه وَژِک وجود دارد
وختی اَفتاب بَنِه تی غُصه شونو اَمّه غم تِرِه گَرِه تِرمی بُنِه
اگر آفتاب باشد تمام غصه هایت از بین می روند ولی در زمان آمدن مه غم تو را فرامی گیرد
جوردی دل مَچّد و اَسّانِه نِیَه جیری میدان دل پودار، جوری میدان دل خانه نیَه
در ییلاق (ده بالا) مسجد و آستانه (امامزاده) وجود دارد- در میدان پایین ده درخت پو دار و در میدان بالای ده خانه وجود دارد
جیری میدان دل وچه گَل بازی کانِن جوری میدان دل هم کُشتی گَرِن
در میدان پایین بچه ها بازی می کنند در میدان بالا هم کشتی می گیرند
مَچّد آینه جوردی محلِ نگینه هرکی جوردی بِیَه گونه شِمِه آبشار کِمینه
مسجد آدینه در ییلاق مثل نگین است هرکسی به ییلاق سفر کند می پرسد آبشار شما کدام است؟.
دیودره دیم شیرسنِگی تماشا دَرِه فلیک دُمِ دریاچه قو هَلِه صفا دَرِه
در کنار دره دیو(سلمل) مجسمه شیر سنگی تماشایی است دریاچه قو در محل فیلیک دم (فیل دُم) هنوز هم با صفا است
سه براره گِه رَجه، لوی گِه تَلِه، باز دشت سُرخه تَله، تاک و بَرتُل و چاک دشت
کوه سه برادر،کوه مانند دیگ محلی بنام بازدشت کوه سرخ، چشمه های منطقه برتُل و محلی بنام چاک دشت
سماموس و لپاسر و رُسُم سره اَسّاِنِه هر کی رامسریه ، وَنِه ایشانِه بُدانِه
کوه سماموس و لپاسر و آستانه رستم هرکسی رامسری است باید اینها را بداند
کوکه گِه، زَرج و تُرُنگ تَلا مِن دامان خرس و ُاشکُل وگالشه پوسِن کُلا
پرنده کوکو، کبک و قرقاول خرس میان جنگل و سنجاب و کلاه پوستی گالش ها
از گالشان د هچ کی مِمُل نبونِن بیشی جار بیه جیر، د هچ کی گالش نبونِه
از گالش ها دیگر کسی شیر و ماست مردم را نمی آورد بالا و پایین بروی(هر کاری بکنی) دیگر کسی گالشی و چوپانی نمی کند
اَلَنِه دِ گالش وَچه تُک سر سیگار نیَه گالش کیجَه اصلا و ابَدا دِ هُشیار نِیَه
در حال حاضر پسر گالش سیگار می کشد دختر گالش هوش و حواس درست و حسابی ندارد
روز:
روز یا شبانهروز. آنچه در زبان فرانسه امروزه به معنای «روز» به کار میرود در واقع ریختی از زبان فارسی است و برگرفته از واژه «روز» فارسی است. این واژه ژور(jour) همان واژه فارسی «روز» است که به مرور زمان حالت اصلی خود را از دست داده است. در خود زبان فرانسه علاوه بر کاربرد این واژه پسوند «دی» (di) نیز به معنای «روز» است که در کلمات lundi, mardi, mercredi, jeudi, vendredi, samedi دیده میشود که البته همان معادل day در زبان انگلیسی است. یکای زمان است که برابر با ۲۴ ساعت است. بیشتر در گفتگوی رایج به شبانهروز، روز گفته میشود. مثلاً میگویند از فلان تاریخ ده روز گذشت، که منظور ده شبانهروز است. شبانهروز از یکاهای سیستم SI نیست، اما کاربرد آن همراه با یکاهای SI مجاز است. شبانهروز در سیستم SI با ۸۶۴۰۰ ثانیه برابر است.در ستارهشناسی روز نجومی برای هر سیاره برابر است با یکبار گردش سیاره بهدور خود نسبت به ستارگان ثابت. در مورد زمین طول روز نجومی ۲۳٫۹۳۴ ساعت خورشیدی و ۲۴ ساعت نجومی است.
نام ترتیبی روزها(فارسی و گیلکی)
پسپسانپریروز = پَس ÷پَسان پِریگروز
پسانپریروز = پَس پِریگروز
پسپریروز یا پیشپریروز (در برخی لهجههای فارسی) = پَس پِریگروز یا پیش پریگروز
پریروز= پِریگروز
دیروز = دوگروز
امروز= ایمرو = ایمروز
فردا= فردا
پسفردا= پَس فردا
پسانفردایا پسترسبا (در برخی لهجههای فارسی افغانستان)= پَسان فردا
پسپسانفردا= سه روز دیگه
نام ترتیبی شبها
پسپسانپریشب = پَس پَسان پِریگ شُب
پسانپریشب = پَسان پِریگ شُب
پسپریشب یا پیشپریشب (در برخی لهجههای فارسی)= پسپریگشُب یا پیشپریگشُب
پریشب= پریگشب
دیشب= دوگ شُب
امشب = ایم شُب
فرداشب= فردا شُب
پسفرداشب = پَس فردا شُب
پسانفرداشبیا پسترسباشب (در برخی لهجههای فارسی افغانستان)
پسپسانفرداشب = سه شُب دیگَه
جدول1- فهرست روزهای هفته در تقویم های مختلف
|
ردیف |
هجری شمسی |
میترایی |
دیلمی |
طبری (تبری) |
هجری قمری |
میلادی |
|
1 |
شنبه |
کیوان شید |
شَمبه |
شَمبه |
السبت |
Saturday |
|
2 |
یک شنبه |
مهرشید |
یِه شَمبِه |
یِه شَمبِه |
الاحد |
Sunday |
|
3 |
دوشنبه |
مه شید |
دُ َشمبِه |
دوَشمبِه |
الاثنین |
Monday |
|
4 |
سه شنبه |
بهرام شید |
سُه شَمبِه |
سه شَمبِه |
الثلاثاء |
Tuseday |
|
5 |
چهار شنبه |
تیر شید |
چارشَمبِه |
چارشَمبِه |
الاربعا |
Wenesday |
|
6 |
پنج شنبه |
اورمزدشید |
پَن شَمبِه |
پَن شَمبِه |
الخمیس |
Thursday |
|
7 |
جمعه |
ناهید شید |
آدینه |
آدینه |
الجمعه |
Friday |
در همه جای دنیا همیشه روزهای هفته با هم منطبق و برابرند. مثلأ یکشنیه ایرانی ها برای تقویم های گرگوری و اسلامی هم یکشنبه است.
صبح دم= صُب(صُبح) میجال=اذان صُب(صبح)= صُبا دَم= میلجه .....
دم ظهر= ظُهر = ظُهر میجال= ناهار موقع
دم مغرب= گرگ و میش= شَن سَه سَر = نیماشتِه
نیمه شب= نصفه شُب
منبع:
http://www.bing.com/travel/content/search?q=Tiny+Hotel+Rooms%3a+Hotel+De+Vrouwe+Van+Stavoren&FORM=RQTRAV
بدون شک مراکز کسب درآمد و امرار معاش اهالی ساکن در مناطق توریستی و گردشگری از طریق امور زیربنایی همچون ایجاد راه های هوایی-دریایی و زمینی به منطقه مورد نظر و احداث مکانهای مورد توجه توریست های داخلی و خارجی - همچنین استفاده از جاذبه هایی همچون ابنیه تاریخی- طبیعت-حیات وحش و هزاران مورد دیگر می تواند انجام پذیرد.
استفاده مطلوب از امکانات موجود و به سوی اهداف عالی حرکت کردن توسط مسئولان محترم شهرستان و استان شاید در کوتاه مدت میسر نباشد. ایجاد انگیزه و سود آوری طرح های گردشگری در درازمدت امکان پذیر است و هر قدمی در این امر در زمان حال برداشته شود در آینده چندین برابر پاسخ خواهد داد.
تغییر شکل ساختمان و نماها و معماری داخلی و خارج هتل ها و اماکن استراحتی هم استی( Home Stayیکی از این مقوله هاست که کشورهایی نظیر ژاپن و مالزی از دیر باز برای جذب گردشگران خود استفاده می نمایند. در تصاویر زیر نماهایی از تغییر ساختمان ها و هتل ها نمایش داده شده اند.




توجه:
با مراجعه سالیانه چند صد هزار نفر گردشگر داخلی و خارجی از ییلاق جواهرده و سایر ییلاق های رامسر و احداث هتل ها و مهمان پذیرها به همراه کرایه اتاق های خانه های سنتی آیا توسط شهرداری- اداره مسکن و شهرسازی -میراث فرهنگی و غیره در طراحی ساختمان ها و اتاق ها بر گرفته از ویژگیهای فرهنگی و مذهبی مردم منطقه همچنین ایجاد راه های مناسب آسفالته و نصب تاسیسات رفاهی و تفریحی در کنار این اماکن طرحی انجام شده است!!!!!!!!!!!!!!!!!!.
زبان گیلکی در استان گیلان، مشتمل بر سه لهجه بیهپسی (گیلان غربی در شرق سفید رود)، بیهپیشی (گیلان شرقی؛ بيه پيش در غرب سفید رود)، و گالشی (مناطق کوه نشین )میباشد.
مردم شمال غربی گیلان، به زبانی دیگر از خانواده گویش های كناره دریای مازندران که زبان
تالشی باشد تکلم میکنند.ولی در رامسر و حومه مردم به لهجه گیل مازی(مخلوطی از گیلانی و مازندرانی) تکلم می نمایند.لذا لهجه رامسری را می توان از گویش گیلکی و منتج از زبان فارسی دانست که ریشه در زبانهای باستانی (پهلوی و پارتی) دارد.
با عرض سلام و تشکر
آقا نیمای عزیز
من با مراجعه به اسناد و مکتوبات تاریخی مطالب را بیان نموده ام . لازم است که متذکر شوم مطالب موجود در ویکی پدیا (با همه زبان ها) غیر تخصصی اند و همه آنها مثل مطالب نوشته شده در مجلات و روزنامه های کثیرالانتشار صحیح نمی باشند. شاید تقصیری نداشته باشید چون اطلاع رسانی در این موارد کمتر صورت گرفته است بهتر است در صورت نیاز به بخش آموزش زبان گیلکی (ده درس)در همین وبلاگ توجهی داشته و تفاوت گویش و لهجه را متوجه شوید. از طرفی زبان باید دارای دستور و قواعدی باشد که با سایر زبان ها فرق هایی دارند مثل زبان ترکی با فارسی ولی بهرحال از بذل توجه شما سپاسگزاری نموده و توجه شما را به بخش دیگری بنام آتوکل چی بگوته با و آداب و رسوم رامسر در وبلاگ رامسر شهر دریا و جنگل جلب می نمایم. منتظر پیشنهادات سازنده شما هستم.
محمد ولی تکاسی
همشهری عزیز اگر تونه بتاو اگر نوتونه یه کم بداو هروقت ماس گله سر بیشه کچه تود امرره.
تیمور قاجار (همدوره محمد شاه قاجار) ماههای طبری را چنین میشمارد(2).
سیوماه و کٌرچ و هَرِه ماه، تیر دگرهست مٌردال و شِروین و میر
چه او نه مَهوار که ماه است و دی زپی وَهمَن و هست نوروز اَخیر
پَنجِک را بدان خمسه زائده به آئین هَر(دَر) کز صغیر و کبیر
اسامی ماه ها در گاه شمار طبری( تبری) :
که آغاز آن از دوم تا دوازدهم مرداد ماه شمسی است و ماههای آن عبارتند از : ۱ - فردینه ماه ۲ - کٌرچِه ماه ۳ - هر ماه ۴ - تیرماه ۵ - مٌلارماه ۶ - شَروینه ماه ۷ - میر ماه ۸ - اونه ماه ۹ - اَرِکِه ماه ۱۰ - دِ ماه ۱۱ - وَهمَنه ماه ۱۲ - نوروز ماه (1و2) .
آغاز سال دیلمی(گیلانی) از دوازدهم(در برخی منابع از پانزدهم) تا هفدهم مرداد ماه شمسی است و ماه های آن عبارتند از : ۱ - نوروزماه ۲ - کورچ ماه ۳ - اَرِیه ماه ۴ - تیرماه ۵ - مٌردال ماه ۶ – شَریر(شَروینه) ماه ۷ – اِمیر(نِماه)ماه ۸ - اَوِل ماه ۹ – سِیا(سیاه) ماه ۱۰ – دِیا(دیر)ماه ۱۱ – وَرفِنه(وَرفه نیا) ماه ۱۲ - اِسفَندار (اسفندیار)ماه. (6).
تلفظ نام ماهها در لهجه گیلکی استان گیلان با لهجه گیلکی رامسرکه ه تأنیث آخر کلمات ماه نوشته ولی خوانده نمی شود کمی متفاوت است و" ه" نوشته نمی شود مثلأ نوروزماه به نوروزما تغییر می یابد.(رحیمیان،ح.1389)).
اسامی ماهها در گاه شمار تالقانی(طالقانی):
زمستان= شَریرماه، تیرماه، اون ماه
بهار= سیاماه،دیاماه، وَهمَن ماه
تابستان= نُورج ماه، قسرماه، کُرچ ماه
پاییز= خَراماه،تیرماه، مُردال ماه
آغاز اسپندارماه ۱۵۸۳ دیلمی برابر با ۱۱ تیرماه ۱۳۸۹ شمسی مبارک باد
-ا سپندار=اسفندیار=اسفندار ماه
اسپندار. [ اِ پ َ ] (اِخ ) (مخفف اسپندیار) نام پسر گشتاسب . (برهان)(11).
اسپندار. [ اِ پ َ ] (اِ) شمع، که معشوق پروانه است . (برهان ). مخفف اسپندارمذ.(11).
اسفندارمذ به معنی فروتنی و بردباری و سازگاری است و مانند دیگر امشاسپندان واسطه آفریدگار و آفریدگان است.(برهان قاطع)(6).
بودن نیر اعظم در برج حوت . (برهان ).(11).
اسفندار: درختی است که مطلق باثمر نبوده مثل پده وآنرا اسپیدار و اسفید نیز گویند. (مؤید الفضلاء).(11).
اسفند و یا اسپند به معنای آرامش نیز بوده است. از نقش زن در تأمین آسایش و آرامش خانواده در این ماه سخن به میان آمده است. شاید آنچه که به اسم جشن و روز والنتاین وارد فرهنگ گروهی از جوانان ما شده، همانند کریستمس که ریشه در یلدا (جشن تولد نور و گرمای مهر) دارد، تقلیدی از جشن اسفندگان باشد. در این ماه که ابوریحان بیرونی از آن به مردگیران یاد می کند، دختران شوهر آینده خودشان را انتخاب می کردند. مردان نیز به زنان خود هدیه می دادند(5 و وب سایت پارسه نیوز).
احساس سوختن به تماشا نمی شود آتش بگیر تا که بفهمی چه می کشم

"بکار ورزای بکار ورزای تی شاخان گل اناره"
"دعا بکن تی صاحب یار بگیره یار بگیره تی شاخان نوک طلا بگیره"
شخم زدن زمین در گذشته با استفاده از ابزارهای ساده و به کمک حیوان انجام می شد. زمین ها و خاک جنگلی سرشار از مواد مغذی برای رشد گیاهان زراعی و باغات میوه بود. مردم با پیشروی به داخل جنگل ها (ریشه کنی- جمع آوری سنگ ها-ازبین بردن گیاهان علفی و درختان غیر مثمر (تمش فورزی) بر وسعت زمین های خود می افزودند. دشت های جلگه ای و حاصلخیز کناره دریای خزر به دلیل دارا بودن زمین های حاصلخیز و حاصل از فرسایش و خاکشویی جنگل ها و آبرفتی مصب رودخانه ها توسط سیل های ویرانگر و سهولت کار نسبت به اراضی شیب دار و دامنه کوهها طالبان بیشتری داشتند که بعد ها با وصول مالیات حکومتی مردم به استفاده از اراضی جنگلی جهت کشت مرکبات و چای در شهرستان رامسر توجه بیشتری نشان دادند.
جهت شخم زدن زمین از حیوان شامل گاونر(ورزا)- دو یوغ چوبی بلند بر گردن حیوان (جوت=جت=جود) و یک خیش از جنس فولاد (گاجمه) استفاده می شد.

جشن زيبا و سنتي شيردوشان به همت اداره منابع طبيعي رامسر با حضور مسئولان در منطقه اشكورات رامسر برگزار شد.
در اين مراسم رئيس اداره منابع طبيعي شهرستان رامسر درباره اين جشن گفت: نامگذاري شيردوشان (دودوشان در زبان محلي) به دليل اين است كه در اين روز تمام دامداران دامهايشان را حداقل دو بار ميدوشند تا تمامي شير حاصل از دامها بهدست بيايد و بعد از به دست آوردن شير نسبت به توزيع آن اقدام ميكنند.
قاسم رياضي افزود: در اين مراسم برابر وزن شيري كه به سرگالش (گاودار به زبان محلي) ميدهند به همان اندازه و توافق به عمل آمده بين در پايان فصل چرا، سرگالش موظف است مقداري كره حيواني، كشك، دوغ و ماست تحويل دامدار اصلي بدهد و دامها را نيز به دامدار اصلي تحويل بدهند.
وي با بيان اينكه اين جشن در سطح استان مازندران فقط در رامسر برگزار ميشود، ادامه داد:
در برنامه كلي سازمان جنگلها، استفاده صحيح از مراتع به اين منظور است كه در يك مقطع زماني مشخص با رعايت نحوه استفاده صحيح از مراتع و ظرفيت مراتع و ميزان استفاده از علوفه محاسبه ميشود و تعداد دامي كه ميتوانند در اين مقطع زماني مشخص از مراتع استفاده كنند.
رياضي گفت: اين مراسم هر ساله در اوايل خردادماه برگزار ميشود زيرا در اين زمان 30 تا 40 درصد گونههاي علفي موجود در مراتع به گل مينشيند و اگر قبل از موقع، دام وارد مرتع شود، شيره گياهي خام موجود در علوفه باعث بيماري دامها ميشود.
در پايان اين مراسم بسيار زيبا هنرمندان محلي به اجراي موسيقي محلي سنتي و كشتي محلي پرداختند و چوپانان نيز فضاي جشن را با نواختن ني مزين كردند
میان دریا بئِدَم جفت ستاره قنبر جلو هِسَّه علی(ع) سِوارِ(دُل دُل سُواره)
در میان دریا یک جفت ستاره دیدم قنبر(غلام حضرت علی ع) افسار اسب را گرفته و حضرت علی (ع) سوار آن است.
خدایا برسان می دلِ دعا یَه پابوس بوکونِم امام رضایَه
خدایا من را به دعای دلم برسان به پابوسی امام رضا(ع) برومِ
تو انگور سیاه بر بالای درخت هستی من هم مثل یک دانه مروارید (هستم) و خریدار زیادی دارم
بوشو کَرَجی بنیش لِه وَل نگه دار گدازاده چی دانِه قیمت یار
برو و در قایق نشین و لنگر (پارو) را کج نگهدار گدازاده از ارزش یار گرفتن چه می داند(می فهمد)
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
سر کوه بلند مِرِه نوگو اَبرار روزگار چرخ خاره مو بونیم تی یار
بر سر کوهی بلند هستی و به من برادر خطاب نکن روزگار گردش می کند و من یار تو می شوم
الهی تو وَکی ده تَه وَچِه مار من و تی عاشقی نوبونِه پامال
به حق خدا تو مادر ده بچه بشوی ولی عشق بین من و تو ازبین نخواهد رفت

کولِه دامان دَرِه گاو گورِه کانِه وَچَه سرباز دَرِه مار بُرمِه کانِه
گوساله در جنگل است و گاو ناله سر می دهد پسر در سربازی است و مادرش گریه می کند
یکی هِچّی نِدَرِه شبه روزا کونِه یکی وَزرِس دَرِه هَندَه گِلِه کانِه
یک نفر چیزی ندارد تا شب را صبح کند و گرسنه است یک نفر دیگر از زوز پرخوری دارد می ترکد اما بازهم از روزگار شکایت دارد

