اول سلام،

سلام به بهار و باران و یاران،
سلام به پاکی چشمه ساران.
سین دوم سحر،

سحر که مرغ می خواند.
سحر که آوازش را سپیدار بلند می داند.
سین سوم سادگی،
ساده باشیم.
مثل بنفشه کنار جوی،
با پاکی هم کاسه باشیم.
سین چهارم سرود،

سرود شقایق و شعر وشور،
سرود پرواز به دور.
سین پنجم سپید،

قلبمان سپید
مثل پرنده ای که به آسمان پرید.
سین ششم سفر،
سفر با پر سیمرغ در صبح روشن،
به سرزمین آب و گل و نسترن.
سین هفتم سلام

دوباره سلام
سلام به صبح و سپیده و سحر
سلام به پرواز و پر
عیدتان مبارک.
حاجي فيروز چيست؟
اینجا را کلیک نمایید
سه کاسه دانه یک تومان پول اسه کیف بکش
سه کاسه برنج و یک تومان پول حالا کیف کن
داستان آن از این قرار است:
روزی یک نفر از کسی طلبکار بود. بارها به خانه اش رفته و تقاضای طلب خو د را می نمود. فرد بدهکار نیز به بهانه های واهی از دادن قرض خود طفره می رفت. روزی فرد طلبکار در قهوه خانه نشسته بود و فرد بدهکار را در سر میز قهوه خانه دید.بطوری که او نفهمد در پشت پرده ای قایم شد و حرفهای او را می شنید. بدهکار به دوستش می گفت من هر روز یک برگ از قرآن را می خوانم و در وسط آن کتاب مقداری پول به مبلغ فلان قدر گذاشته ام تا در هر ماه به فقراء بدهم. بعد از مدتی آنها رفتند. فرد طلبکار به خانه بدهکار رفت و به همسر مرد گفت :
شوهرت من را فرستاده و گفته سه کاسه برنج و مبلغ یک تومان پول را به من بدهید تا قرضم اداء شود.
زن گفت: نشانه ای چیزی نداری
مرد طلبکار گفت: چرا دارم. نشانی این است که در وسط کتاب قرآنی که شوهر شما هر روز آن را می خواند مبلغ فلان قدر را گذاشته تا سر هر ماه به فقراء بدهد.
زن گفت: نشانی های شما صحیح است و رفت.
مرد طلبکار بعد از اینکه برنج و پول را گرفت رو به زن نموده و گفت به شوهرت از طرف من بگو یید:
سه کاس دانه یک تومن پول اسه کیف بکش
در اغلب مذاهب آویختن مهره و یا سنگ های قرمز-سبز و غیره جهت در امان ماندن از شر شیاطین و یا همراه داشتن ادعیه و کاغذ پاره هایی بنام آل دعا -دو داب شور و غیره و همراه داشتن سوزن و یا قراردادن چاقو در زیر بالش نوزاد و مادر از گذشته های دور مرسوم بوده است. ساختن مهره های رنگارنگ جهت تزیین گردن و پالان اسب و قاطر و غیره نیز در شهرستان رامسر و حومه از دیرباز رایج بوده و هست.
ساخت این مهره ها با ابزارهای ساده از جنس پلاستیک و یا صیقل دادن چوب امکان پذیر است.
در باورهای پیشینیان مردم در گذشته بر این عقیده بودند که جن ها و شیاطین بجای تخم گذاشتن و یا بچه بدنیا آوردن مهره های رنگارنگی تولید می کنند. و از این طریق تخم شیاطین در مناطق مختلف گسترش می یابد. نام خانوادگی موروف نیز بعدها به معرف تخلیص و معروف شده است.
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
(حافظ)
درباره ی نوروز سخن بسیار گفته شده است. اما در اصل این جشن با روزهای پنجه پیش از اعتدال بهاری و جشن فروردینگان همزمان شده است.
جشن فروردینگان همان جشن بزرگداشت روان درگذشتگان یا فروشی ها ست. فروشی ها در مهریشت، بند صدم با آب و گیاه مربوطند. باور به روان شدن چشمه ها از روان نیاکان و یا سبز شدن گیاهان از آنها نزد اقوام مختلف دیده می شود. در یشت سیزدهم گفته می شود که از شکوه و فرّ آنها آسمان و زمین می درخشند و زمین نگه داشته می شود؛ آنان از چارپایان پاس می دارند و بادها را به وزش درمی آورند؛ از شکوه آنان است که زنان باردار می شوند و خورشید و ستارگان راه خود را در بالا می پیمایند. گرچه در گاهان از واژۀ فروشی اثری نیست اما نیبرگ واژۀ «توشنی شاذ» (tušnišāδō) را به معنی «زیرزمین نشیننده» همین ارواح نیاکان می داند که پیوند با میتره و انجمن او دارد.
بازمانده ی چنین باوری را در آیین خانه تکانی، و سفره چیدن نوروز می بینیم که نمودی از پذیرایی از ارواح نیاکان است که در این ماه به دیدار خویشان می آیند.
در هر حال در زمانی از ترکیب جشن بزرگداشت اروح نیاکان با جشن سال نو «نوروز» شکل گفته است که به پژوهشی جدی نیاز دارد.
هرسال چند هفته مانده به عید نوروز میر نوروزی از دهات طالقان و قزوین و گیلان و مازندران در کوی و برزن ها راه می افتاد و با خواندن اشعار و ترانه هایی در وصف بهار و امامان خصوصا حضرت علی (ع) و بداهه سرایی سبب خوشحالی و سرور مردم می گردید.
جشن های آیینی چون رابچره در گیلان و عروس گولی در غرب مازندران نظیر شهرستانهای تنکابن و رامسر نیز از شور و حال وصف ناشدنی برخوردار بودند. که آمدن عروس بهار و راندن دیو سرما(ننه سرما) را جشن می گرفتند.
در این میان جشن کوسه خر نشین (کوسه بر نشین) نیز در برخی از نقاط کشور اجراء می شد و یک نفر از مردم عادی نقش شاه را در ۵ روز مانده به آغاز سال نو(پنجه) بازی می کرد که بجای شاه حکمرانی می نمود و به بقیه مردم دستور می داد.
جوابیه به نظرات :
با عرض سلام و تبریک سال نو همراه با سلامتی کامل برای شما و خانواده محترم:
در کشور ایران مدل طراحی چارتاقی ها-گنبدهای بارگاه امامان و تزیینات روی آبشکه ها (پنجره ها) و ایوان ها ریشه سنتی و مذهبی داشته که در نهایت در هنرهای معرق کاری- منبت کاری و گچ بری های زیبا و .... به منصه ظهور می رسند. این تصویر صرفا نقاشی بیش نیست و نمی تواند گویای هنر واقعی ایرانیان باشد.البته ناگفته نماند صلیب شکسته در آرم پرچم آلمان که از چهار طرف کمی شکسته شده است و بر روی برخی از کوزه های سفالی نیز نقش بسته است نماد چهار عنصر حیات(آب- خاک-باد-آتش) است که از آریایی ها گرفته شده است.
با تشکر
محمد ولی تکاسی
" اطلس هرچی کهنه وِکِه پاتاوِه (پَتاوِه) وِرِه پینیک نزنِن"
پارچه اطلسی(گران قیمت) هر چقدر کهنه و قدیمی باشد آنرا با پارچه ارزان قیمت تر، وصله نمی زنند.
یادآوری:
این وصله ها به ما نمی چسبد

ترانه گیلکی رامسری:
عزیز دامان بوشا نگار پریشان او دامان که پر از جن و گرازانه
نگار تا کی ونی باشه هراسان عزیز ره , وره همچو دو چشمانه
یکی راه من دره عزیز ندانه نگار دانه وی دل هم شادمانه
عزیز بیه نگار دل خونا با بهار بومه بوشا عزیز نومابا
هنه عزیز اووقت آفتاب بیه جار هنه عزیز مره چو آب نمایانه
"نگار چم آو باخشته دریایه مانه کی هنه عزیز؟"
با تشکر از فرهیخته گرامی آقای حسن رحیمیان
خودت گفتی وعده در بهار است / بهار آمد دلم در انتظار است
بهار هر کسی عید است و نوروز / بهار عاشقان دیدار یار است . . .
کوله دامن دره گاو گوره کونه عزب لاکو
وچه اجبار بوشا مار بورمه کونه عزب لاکو
یعنی گوساله در دامون جنگل است و گاو فریاد می کند ای دختر دوشیزه
پسر به سربازی رفته است و مادرش گریه می کند ای دختر دوشیزه
در این ترانه لاکو گلیکی در مقابل کیجا مازنی است و بورمه به معنای گریه مازنی است که ونگ گلیکی در برابر آن می نشیند.
ترانه سرای بلقیس شاعری ناشناس است که در این ترانه می کوشد تا عشق خویش را به بلقیس بنمایاند. بلغیز محبوب و رایکا این شاعر دختری از خانواده ای بازرگان و تاجر است. با این همه شاعر به شکلی سخن می گوید که گویی خانواده رایکای وی تهیدست است و با این همه از تهیدستی خانواده گلایه و شکایت نمی کند بلکه همه ناراحتی و ناخوشی وی از آن روست که پدر دختر مردی گدا صفت و پست است و با آن که نفت فروش است ولی حاضر به پذیرایی از خواستگاران نیست.
زمانی که این ترانه از آن سخن می گوید بهار است. این زمانی است که ماهیان برای تخم ریزی به رودخانه ها آمده اند و انبوه ماهیان تخم گذار حتی در پایاب های رود و جاهای کم ژرفا به گونه ای است که گویی آب شکوفه کرده است و بازتاب نور مهتاب بر روی ماهیان اسلک است که زیبایی شب و رودخانه را دو چندان می کند. اوج داستان خواستگاری شاعر ترانه سرای ناشناس زمانی است که وی از بلوغ کامل بلقیس سخن می گوید و با تشبیه شگفت می کوشد این بلوغ را به دیگران منتقل سازد. با هم نخست متن گیلکی و سپس ترجمه آن را به فارسی می خوانیم :
یه شو بوشوم روخونه
بئدم آب تی ته کونه
بوشوم نفت علی خونه
نفت علی کهنه گدا با
یه شو مره جا ندا با
شب چره کونس بدا با
ای دره واکن باد بی یه
او در واکن باد بی یه
بلغیز داماد بی یه
بلغیز کون تو خوره
هر وقت یه من جو خوره
ترجمه :
ترانه سرای عاشق درباره رایکا و محبوب خود ( در مازنی به پسر از آن جایی که محبوب و دوست داشتنی است ریکا می گویند که به معنای بچه دوست داشتنی است به این معنا که پسر برای آنان موجودی محبوب و دوست داشتنی است) می گوید: شبی که به بلوغ رسیده بودم برای دیدن اوج زیبایی مردانگی خود به رودخانه رفتم. این زمانی بود که بهار شده و آب همانند گیاهان شکوفه زده بودند و ماهیان به رودخانه سرازیر شده و آن جا را پر کرده بودند تا تخم ریزی کنند.
آن شب برای خواستگاری به خانه نفت علی رفتم. این نفت علی ( علی نفت فروش یا علی نفتی ) انسانی پست و در حقیقت گدایی کهنه بوده است که گدایی صفتی جزو ذات وی شده بود.
وی شبی پیش از این نیز که به نزدش رفته بودم مرا راه نداده و از خانه اش رانده بود. در پذیرایی از مهمانان خویش خست و بخل می ورزید و از این رو بود که برای شب چره و میوه و تنقلات پذیرایی شبانه به جای هر میوه و خوراکی ازگیل و کونس جنگلی را آورد تا با آن از مهمانش پذیرایی کند.
شاعر آن گاه خطاب به نفت علی کرده و از او می خواهد که اینک زمان خواستگاری است و نمی بایست گداصفتانه در را روی هر کسی ببندد و مردمان را از خانه خویش براند. بنابراین به او امر می کند که درهای خانه اش را به روی مردمان بگشاید. اینک فصل بهار و جفت گیری است و وزش باد بهاری هر جانوری را به وجد می آورد و زمینه جفت خواهی را در آنان بر می انگیزد. پس بر نفت علی است که هر یک از درهای خانه اش را بگشاید تا باد بهاری در آن بوزد و شهوت خفته ای را بیدار کند.
وی می گوید: بگذار تا داماد و خواستگار بلقیس به خانه تو از هر دری چون باد وارد شود ؛ زیرا اکنون بلقیس به بلوغ کامل رسیده و نشانه ی این بلوغ را می توان در بزرگ شدن باسن بلقیس دید.
آن گاه به مزاحی شیرین در وصف باسن بزرگ و چاق بلقیس که به معنا و مفهوم بلوغ و آمادگی سن ازدواج اوست می گوید: کون بلقیس که در هر حرکتی به این سو و آن سو می خرامد در هر وقت به اندازه یک من جو می خورد.
این گونه است که شاعر ترانه سرای ناشناس آمادگی خویش را برای خواستگاری و آمادگی بلقیس برای شوهر کردن را به نفت علی می نمایاند و از او می خواهد تا از گداصفتی نسبت به خواستگاران دست بردارد و اجازه دهد تا بتواند او یا هر خواستگاری دیگری با این دختر رایکا و محبوب ازدواج و جفت شود.


با عرض سلام و خسته نباشید
ضمن تشکر از ارسال آگهی تبلیغاتی شما به اطلاع میرساند :
جواهرده رامسر نیز در شمار یکی از دیدنی ترین نقاط گردشگری ایران است. در مسیر شهرستان رامسر به جواهرده نیز دیدنی های جالب و شگفت انگیزی از جنگل زیبا-کوههای سربه فلک کشیده-حیات وحش- آلاچیق های آماده پذیرایی از مهمانان در طول مسیر و وجود هتل ها و مهمان پذیرهای تازه تاسیس شده در محل جواهرده می تواند انگیزه مسافرت برای دوستداران طبیعت را فراهم نماید.
اگر می توانید به این موضع هم سری بزنید. در صورت تمایل جهت تاسیس هم استی (Home Stay) و تهیه تورهای گردشگری و تفریحی می توانید با اینجانب تماس بگیرید.
تلفن 09366348680
وبلاگ رامسر شهر دریا و جنگل http:\\mw1.blogfa.com
وبلاگ جواهرده رامسر مکانی دیدنی و خاطره انگیز http:\\javaherdeh.blogfa.com
منبع:http://onehos.mihanblog.com
![]()
مرد را به عقلش نه به ثروتش
زن را به وفایش نه به جمالش
دوست را به محبتش نه به کلامش
عاشق را به صبرش نه به ادعایش
مال را به برکتش نه به مقدارش
خانه را به آرامشش نه به اندازه اش
اتومبیل را به کارائیش نه به مدلش
غذا را به کیفیتش نه به کمیتش
درس را به استادش نه به سختیش
دانشمند را به علمش نه به مدرکش
مدیر را به عملکردش نه به جایگاهش
نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش
شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش
دل را به پاکیش نه به صاحبش
جسم را به سلامتش نه به لاغریش
سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش
در انتشار آنچه خوبیست
و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید!
در گذشته مادر شوهر ها در اغلب کارها حرف اول و آخر را می زدند. بچه ها هم به این سیستم عادت کرده و جرات اظهار نظر و عمل بر خلاف رای مادر را نداشتند. چه بسیار عروس هایی که به علت حرفهای مادر شوهر در طول زندگی رنج زیادی کشیده و کاری جز تحمل مشقات و ادامه زندگی نداشته اند.از اینرو به مادر شوهر نیز کل شومار می گفتند.
زبان مادر شوهر
در لهجه گیلکی رامسری:
کَل=
۱- معنی اول :فرد نر هر گله که کل گاه نیز می گویند
۲- معنی دوم: فرد قوی و مهاجم
کل شومار نیز یعنی مادر شوهر قوی و قدرتمند-
کل فیل مارجان:زنی بنام مرجان که مثل یک فیل نر قوی و قدرتمند بود.
داستان گیلکی رامسری
عروس: مار پلایه بَنِم کَچالِ سَر وی هوایه بِدَر سَر نوشِه
عروس: دیگ پلو را روی اجاق گذاشته ام هوای آن را نگهدار تا دیگ جوش نیایید و آب برنج نریزد.
شومار: اندی زِرتِه می کاره خَنِه مِرِه یاد بَدِه لوی دوره گل مالی بوکرده تا سیاه نباشَه؟
مادر شوهر: بچه به این کوچکی می خواهد کار من را به خودم یاد بدهد. دور دیگ را گل اندود کردی تا سیاه نشود؟
عروس: اَی یِدا کَردِم
عروس: آخ فراموش کردم
عروس و مادر شوهر دنبال کار خود می روند. بعد از چند دقیقه:
شومار: پُلا سَرشا لوی سَره وِگیر عروس
مادر شوهر: برنج سر رفت عروس درب دیگ را بردار
خدابَدَه عروس ! خبری نِیَه
از عروس خبری نشد.انگار غیب شده است.
شومار: اَی مادیَن(! )معلوم نیه کوجار بوشا؟
مادر شوهر: ای مادیان(!) معلوم نیست کجا رفته؟
مادر شوهر با چابکی تمام درب دیگ را برداشته و آتش هیزم را کم می کند تا برنج ته نگیرد.بعد از یک ساعت عروس بر می گردد.
شومار: کمی گِل بُن دِبی؟؟
مادر شوهر: در زیر کدام خاک بودی؟؟
عروس: بوشابام آب لَک لیباس بشورم
عروس: رفته بودم کنار رودخانه لباسها را بشویم
شومار: تِرَم گونِن زِنِه! اول وَسِه پلایَه باپُچی بعد بیشی روخانِه- طیفیلی
مادر شوهر: به تو هم می گویند زن اول باید پلو را می پختی بعد می رفتی رودخانه طیفیلی
طیفیلی: طیفیله
عروس اگر از خانواده غریبه و غیر فامیل باشد. اقوام داماد نیز او را کم ارزش قلمداد کرده و برخورد های سختی با او داشتند.
برخورد صحیح با مادر شوهر
خاطرات یک عروس جوان
منبع:http://www.persianv.com/uc/out.php/i18321_90520300ATT00008.jpg
نطفه حرام بدتر است یا لقمه حرام
فرمودند: لقمه حرام
چون توفیق انجام کار خیر- کمک به مسلمانان و انجام فرایض مذهبی و ثواب با خوردن لقمه حرام از انسان سلب می شود.
فرد اول: تو مرره چی چی گونی مردوم ندارن بخوارن چه حلال چه حرام
فرد اول: تو برای من چه (حرف مفتی) می گویی مردم چیزی ندارند تا بخورند چه حلال باشد چه حرام
فرد دوم: تی دور و بر خوب نیا بکن اثر مال حرام خواردن وینه
فرد دوم: دور واطراف خود را نگاه کن اثرات مال حرام خوردن بر تو عیان خواهد شد
خدایا آخر و عاقبت همه ما را خیرا کن
خداوندا ما را عاقبت به خیر کن


امه خا نه ای دنیا یه داریم نه او دنیایه
ما که نه این دنیا را داریم و نه آن دنیا را
