در گذشته مادر شوهر ها در اغلب کارها حرف اول و آخر را می زدند. بچه ها هم به این سیستم عادت کرده و جرات اظهار نظر و عمل بر خلاف رای مادر را نداشتند. چه بسیار عروس هایی که به علت حرفهای مادر شوهر در طول زندگی رنج زیادی کشیده و کاری جز تحمل مشقات و ادامه زندگی نداشته اند.از اینرو به مادر شوهر نیز کل شومار می گفتند.
زبان مادر شوهر
در لهجه گیلکی رامسری:
کَل=
۱- معنی اول :فرد نر هر گله که کل گاه نیز می گویند
۲- معنی دوم: فرد قوی و مهاجم
کل شومار نیز یعنی مادر شوهر قوی و قدرتمند-
کل فیل مارجان:زنی بنام مرجان که مثل یک فیل نر قوی و قدرتمند بود.
داستان گیلکی رامسری
عروس: مار پلایه بَنِم کَچالِ سَر وی هوایه بِدَر سَر نوشِه
عروس: دیگ پلو را روی اجاق گذاشته ام هوای آن را نگهدار تا دیگ جوش نیایید و آب برنج نریزد.
شومار: اندی زِرتِه می کاره خَنِه مِرِه یاد بَدِه لوی دوره گل مالی بوکرده تا سیاه نباشَه؟
مادر شوهر: بچه به این کوچکی می خواهد کار من را به خودم یاد بدهد. دور دیگ را گل اندود کردی تا سیاه نشود؟
عروس: اَی یِدا کَردِم
عروس: آخ فراموش کردم
عروس و مادر شوهر دنبال کار خود می روند. بعد از چند دقیقه:
شومار: پُلا سَرشا لوی سَره وِگیر عروس
مادر شوهر: برنج سر رفت عروس درب دیگ را بردار
خدابَدَه عروس ! خبری نِیَه
از عروس خبری نشد.انگار غیب شده است.
شومار: اَی مادیَن(! )معلوم نیه کوجار بوشا؟
مادر شوهر: ای مادیان(!) معلوم نیست کجا رفته؟
مادر شوهر با چابکی تمام درب دیگ را برداشته و آتش هیزم را کم می کند تا برنج ته نگیرد.بعد از یک ساعت عروس بر می گردد.
شومار: کمی گِل بُن دِبی؟؟
مادر شوهر: در زیر کدام خاک بودی؟؟
عروس: بوشابام آب لَک لیباس بشورم
عروس: رفته بودم کنار رودخانه لباسها را بشویم
شومار: تِرَم گونِن زِنِه! اول وَسِه پلایَه باپُچی بعد بیشی روخانِه- طیفیلی
مادر شوهر: به تو هم می گویند زن اول باید پلو را می پختی بعد می رفتی رودخانه طیفیلی
طیفیلی: طیفیله
عروس اگر از خانواده غریبه و غیر فامیل باشد. اقوام داماد نیز او را کم ارزش قلمداد کرده و برخورد های سختی با او داشتند.
برخورد صحیح با مادر شوهر
خاطرات یک عروس جوان
