کَل شومار سه شنبه دهم اسفند ۱۳۸۹ 9:51

در گذشته مادر شوهر ها در اغلب کارها حرف اول و آخر را می زدند. بچه ها هم به این سیستم عادت کرده و جرات اظهار نظر و عمل بر خلاف رای مادر را نداشتند. چه بسیار عروس هایی که به علت حرفهای مادر شوهر در طول زندگی رنج زیادی کشیده  و کاری جز تحمل مشقات و  ادامه زندگی نداشته اند.از اینرو به مادر شوهر نیز کل شومار می گفتند.

زبان مادر شوهر

در لهجه گیلکی رامسری:

کَل=

۱- معنی اول :فرد نر هر گله  که کل گاه نیز می گویند

۲- معنی دوم:  فرد قوی و مهاجم

کل شومار نیز یعنی مادر شوهر قوی و قدرتمند-

کل فیل مارجان:زنی بنام مرجان که مثل یک فیل نر قوی و قدرتمند بود.

داستان گیلکی رامسری

عروس: مار پلایه بَنِم کَچالِ سَر وی هوایه بِدَر سَر نوشِه

عروس: دیگ پلو را روی اجاق گذاشته ام هوای آن را نگهدار تا دیگ جوش نیایید و آب برنج نریزد.

شومار: اندی زِرتِه  می کاره خَنِه مِرِه یاد بَدِه لوی دوره گل مالی بوکرده تا سیاه نباشَه؟

مادر شوهر: بچه به این کوچکی می خواهد کار من را به خودم یاد بدهد. دور دیگ را گل اندود کردی تا سیاه نشود؟

عروس: اَی یِدا کَردِم

عروس: آخ فراموش کردم

عروس و مادر شوهر دنبال کار خود می روند. بعد از چند دقیقه:

شومار: پُلا سَرشا  لوی سَره  وِگیر عروس

مادر شوهر: برنج سر رفت  عروس درب دیگ را بردار

خدابَدَه عروس !   خبری نِیَه

از عروس خبری نشد.انگار غیب شده است.

 شومار: اَی مادیَن(! )معلوم نیه کوجار بوشا؟

مادر شوهر: ای مادیان(!) معلوم نیست کجا رفته؟

مادر شوهر با چابکی تمام درب دیگ را برداشته و آتش هیزم را کم می کند تا برنج ته نگیرد.بعد از یک ساعت عروس بر می گردد.

شومار: کمی گِل بُن دِبی؟؟

مادر شوهر: در زیر کدام خاک بودی؟؟

 

عروس: بوشابام آب لَک لیباس بشورم

عروس: رفته بودم کنار رودخانه لباسها را بشویم

 

شومار: تِرَم گونِن زِنِه! اول وَسِه پلایَه باپُچی بعد بیشی روخانِه- طیفیلی

مادر شوهر: به تو هم می گویند زن  اول باید پلو را می پختی بعد می رفتی رودخانه طیفیلی

 

طیفیلی: طیفیله

عروس اگر از خانواده غریبه و غیر فامیل باشد. اقوام داماد نیز او را کم ارزش قلمداد کرده و برخورد های سختی با او داشتند.

 برخورد صحیح  با مادر شوهر

خاطرات یک عروس جوان

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |