کترا- کچه- کچه دان چوبی

کفگیر-قاشق و جا قاشقی چوبی

روزی مادر و پسری برای خواستگاری دختری به خانه وی می روند.

در بین راه :

مادر : پسر تو اصلا  گب نزن مو خودم دانم چی بوگوم

مادر: پسر تو حرف نزن من خود می دانم چه بگویم

پسر: خا

پسر: چشم باشد.

مادر: وسط های صحبت تو بوگو می دل درد کانه خیلی هم درد کانه

مادر: میان صحبت هایم تو ناگهان بگو دلم خیلی درد می کند.

مادر در جمع خانواده دختر بعد از تعریف از هنرهای پسرش و خوبی های او رو به دختر نموده و شروع به تعریف از او می نماید که ناگهان پسر صدایش را بلند کرده و فریاد می کند آخ دلم درد می کند.

مادر فورا می گوید:

کَتِرا سَره پیشتی آدِم ِ دل درد رِه خوبه.  آبی یه روی آتیش

مادر فورا می گوید:

ته دیگ چسبیده شده و خشک شده روی کفگیر برای دل درد خوب است. مثل آبی روی آتش است.

دختر : چره داریم  دو گروز ظرف هله نشوستم -پریگ روزه شیم دریم

چرا داریم- ظرف های دیروز را هنوز نشسته ام  -مال پریروز را هم داریم

مادر: وچه ورس بیشیم امه جا ایجه نیه  این ترره زن نوبونه

مادر: بچه پاشو برویم- این دختر برای تو زن نمی شود.

پسر: مار ای کیجا چه عیبی داشته

پسر: این دختر چه عیبی داشت

مادر: اون خانه کچال گرده بدی بی خانه که کیجا دشته بی اندی کثیف!!!!!!

مادر: گرد خاکستر اجاق هیزمی را دیده بودی -

خانه ای که دختر دارد اینقدر کثیف باشد!!!!!!

 

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

چطور ، بهتر زندگي کنیم ؟ شنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۸۹ 10:30
منبع:آسمان آبی ما http://www.asemon30.blogfa.com/

با كمي مكث جواب داد :

گذشته ات را بدون هيچ تأسفي بپذير ،

با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،

و بدون ترس براي آينده آماده شو .

ايمان را نگهدار و ترس را به گوشه اي انداز .

شک هايت را باور نکن ،

وهيچگاه به باورهايت شک نکن .

زندگي شگفت انگيز است ، در صورتيكه بداني چطور زندگي کني .

پرسيدم ،

آخر .... ،

و او بدون اينكه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :

مهم اين نيست که قشنگ باشي ... ،

قشنگ اين است که مهم باشي ! حتي براي يک نفر .

كوچك باش و عاشق ... كه عشق ، خود ميداند آئين بزرگ كردنت را ..

بگذارعشق خاصيت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسي .

موفقيت پيش رفتن است نه به نقطه ي پايان رسيدن ..

داشتم به سخنانش فكر ميكردم كه نفسي تازه كرد وادامه داد ... :

هر روز صبح در آفريقا ، آهويي از خواب بيدار ميشود و براي زندگي كردن و امرار معاش در صحرا ميچرايد ،

آهو ميداند كه بايد از شير سريعتر بدود ، در غير اينصورت طعمه شير خواهد شد ،

شير نيز براي زندگي و امرار معاش در صحرا ميگردد ، كه ميداند بايد از آهو سريعتر بدود ، تا گرسنه نماند ..

مهم اين نيست كه تو شير باشي يا آهو ... ،

مهم اينست كه با طلوع آفتاب از خواب بر خيزي و براي زندگيت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دويدن كني ..

به خوبي پرسشم را پاسخ گفته بود ولي ميخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،

كه چين از چروك پيشانيش باز كرد و با نگاهي به من اضافه كرد :

زلال باش .... ،‌ زلال باش .... ،

فرقي نميكند كه گودال كوچك آبي باشي ، يا درياي بيكران ،

زلال كه باشي ، آسمان در توست .

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

گل همیشه بهار شنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۸۹ 10:14

Calendula officinalis( یا Calendula persica) یک گونه گل است. همیشه‌بهار گیاهی از تیره مرکبان، علفی و پایا است. ساقه هوایی افراشته منشعب و دارای پرزهای غده‌ای گل آن زردرنگ می‌باشد.

همیشه‌بهار در ایران از جمله در بلندی‌های بالای ۲۵۰۰ متر جواهرده رامسر می‌روید.

خواص دارویی: ضد نفخ معده و روده، تحریک کننده کار کلیه ها، افزایش دهنده جریان خون و فعالیتهای قلبی می‌باشد.

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

Myosotis sp.

Boraginaceae

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

نماد عشق و سمبل آن شنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۸۹ 8:49

 

منبع:وب سایت کرکان انزلی http://karkan.ir/post-4988

نماد عشق یک قلب است. اما نماد عاشقی قلبی هست که تیر وسطش خورده. کمتر کسی شاید راز این قلب تیر خورده را بداند. لااقل من در اینترنت هر چه گشتم نه به فارسی و نه به انگلیسی در این زمینه چیزی ندیدم.

در نتیجه خودم می نویسمش تا هر کسی دنبال معنایش گشت، جوابش را اینجا پیدا کند.
در باور یونانیان باستان هر پدیده ای یک خدایی داشت. همه خدایان هم یک خدا یا پادشاه بزرگ داشتند که اسمش زئوس بود. یک شب به مناسبتی زئوس همه خدایان را به جشنی در معبد کوه المپ دعوت کرده بود.
دیوانگی و جنون هم خدایی داشت بنام مانیا. مانیا چون خودش خدای دیوانگی بود طبیعتا عقل درست و حسابی هم نداشت و بیش از حد شراب خورده بود. دیوانه باشی، مست هم شده باشی. چه شود!
خدایان از هر دری سخنی می گفتند تا اینکه نوبت به آفریدیته رسید که خدای عشق بود. حرف های خدای عشق به مذاق خدای جنون خوش نیامد و این دیوانه عالم ناگهان تیری را در کمانش گذاشت و از آنسوی مجلس به سمت خدای عشق پرتاب کرد. تیر خدای جنون به چشم خدای عشق خورد و عشق را کور کرد.
هیاهویی در مجلس در گرفت و خدایان خواستار مجازات خدای جنون شدند. زئوس خدای خدایان مدتی اندیشه کرد و بعد به عنوان مجازات این عمل، دستور داد که چون خدای دیوانگی چشم خدای عشق را کور کرده است، پس خودش هم باید تا ابد عصا کش خدای عشق شود. از آن زمان به بعد عشق هر کجا می خواهد برود جنون دستش را می گیرد و راهنمایی اش می کند.
به همین دلیل است که می گویند عشق کور است و عاشق دیوانه و مجنون می شود. پس تیر و قلب و نقش این دل تیر خورده ای که می بینید ریشه در اسطوره های یونان باستان دارد.
بعدها رومیان باستان آیین و اسطوره های یونانیان را پذیرفتند و تنها نام خدایانشان را عوض کردند. در افسانه های روم باستان زئوس را ژوپیتر، خدای جنون را ارا و خدای عشق را ونوس می نامیدند.
در نتیجه به باور آنها ارای دیوانه چشم ونوس زیبا را کور کرد.
عشق واقعا جنون است اما اگر دو طرفه و واقعی باشد لذتی دارد که مپرس. ولی عشق یکطرفه انسان را پریشان و خوار و حقیر می کند.

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

جنگلبان پاهایش را کنار آتش هیزم دراز کرد و مشغول بیرون آوردن جوراب ها از پاهای یخ زده اش شد. زیر لب ترانه رعنا گلی را زمزمه می کرد. چوپان نیز چای داغ درون کتری را به هم زده و با دو لیوان نه بسیار تمیز کنارش نشست و گفت:

امسال هوا یه ترس وره

باید از هوای امسال ترسید

جنگلبان: من دامان ورازشان هم تا بامسی پیش بمن

گرازهای من دامان تا نزدیک بامسی نیز آمدند.

*من دامان و بامسی از مناطق جنگلی بین راه رامسر به جواهرده هستند*.

چوپان: خدا امه جوانیه رحم بوکونه (با خنده)

خدا به جوانی ما رحم کند.

جنگلبان:ای روزا فلانی وچه شان  ایجار نده دنبال پلنگ گردنن

این روزها بچه های فلانی را ندیدی دنبال پلنگ می گردند

چوپان: پلنگ!!!!!!!!!! نه مو  ندیم

پلنگ!!!!!!!!!! نه من ندیدم

جنگلبان: یه گروه شکارچی از تهران بمن پلنگ شکار رره

یک گروه شکارچی از تهران برای شکار پلنگ آمده اند

چوپان: به حق چیزهای ندیده و نشنیده

جنگلبان: فلانی وچه شان شی ناسنه

بچه های فلانی را می شناسی

چوپان: آها-یه چاشت اوشان همره بخواردم

چوپان: بله-یک نهار با آنها خوردم

جنگلبان: پس ایمار له اگر بیده امره اطلاع بده

جنگلبان: اگر این دفعه آنها را دیدی به ما  اطلاع بده

چوپان: (به آهستگی گفت )  به همین خیال باش

زبانزد:

یه چاشت وی همره بخوارده خا

یک نهار با او خورده است که

کنایه: اثر همنشینی و رفت و آمد با افراد خلافکار

یادآوری: خره    خره دیم دابسی  همرنگ نوبونن ولی هم خو بونون

اگر خری را کنار خر دیگر ببندی همرنگ نمی شوند ولی هم خو (عادت) خواهند شد

 

 

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

ادم کوچولوها دوشنبه هجدهم بهمن ۱۳۸۹ 13:46

منبع:

خانواده سبز  گردآوری : پایگاه اینترنتی پرشین وی

http://www.persianv.com/view/041040.php

آدم كوچولوها، پريان و موجوداتي از اين قبيل همگي شخصيت‌ها و موجوداتي هستند كه در افسانه‌هاي بومي و اجدادي مردمان زمين جاي گرفته‌اند. آنها خيالاتي و هم گونه‌اند و با شنيدن داستاني از آنها تا مدت‌ها ذهن‌مان مشغول مي‌‌شود. در ميان همه اين پديده‌هاي ماوراء‌الطبيعه، به وجود آدم كوچولوها كمتر از بقيه اهميت داده شده و توجه جدي بسيار اندكي به آن شده است. اين موجودات افسانه‌اي بسيار قديمي هستند و در عمق عقايد بسياري از فرهنگ‌هاي دنيا قرار دارند. ولي امروزه هيچ‌كس به اين كوچولوها اعتقادي ندارد... يا شايد هم اعتقاد دارند.

براستی نظر شما چیست؟

ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

جنگسرا دوشنبه هجدهم بهمن ۱۳۸۹ 12:26

روستای جنگسرا از توابع بخش چابکسر شهرستان رودسر از استان گیلان می باشد این روستا دارای بیش از ۱۵۰ خانوار و بیش از ۷۰۰ نفر جمعیت دارد. شغل مردم روستا دامداری و کشاورزی است.

معرفی وبلاگ جنگسرا:

این وبلاگ در گذر از منابع اینترنتی فضای مجازی مناسبی جهت معرفی روستای جنگسرا به وجود آورده است . آدرس این وبلاگ به شرح ذیل می باشد:

http://www.jangsara.blogfa.com

زبانزد:

جنگسرا آقا میره پیر بابویه(نیاز به ویرایش دارد)

پیر بابوی روستای جنگسرا آقای میر است.

پیربابو:

در آغاز نوروز جهت اجرای آیین نمایشی رفتن دیو سرما و آمدن عروس بهار مراسم آیینی به نام  پیر بابو و عروس گلی (بیشتر در استان گیلان)انجام می شد که فردی به نام دیو با پوشیدن لباس های مندرس و بستن جارو به دم خود نقش دیو را اجراء می نمود که به آن پیربابو می گفتند.

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

دل گبه(5) دوشنبه هجدهم بهمن ۱۳۸۹ 12:11

سخت سر:

اگر هوس نبا بشر کی و چی با
معشوقه شان هوس انگیزن
عاشقه شان دیوانه
عاقله شان حیران از این دیوانگی
جملگی تا به خانه برسن زخمی و نالان و قلیلی خندان


پاسخ:
با عرض سلام از بذل توجه شما

شاید شمه ره یاد نباشه اما مره خوب یاده

یه دار دره اندر جهان     دختر پیره مادر جوان


محمد ولی تکاسی

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

پیش پتر  دمال(دماله) شتر یکشنبه هفدهم بهمن ۱۳۸۹ 14:7
پیش پتر  دمال(دماله) شتر

مورچه جلوتر و شتر عقب تر است.

کنایه: از افراد کم کار و بدون عاقبت اندیشی

یادآوری: کار نیکوکردن از پرکردن است. خواب خرگوش و برنده شدن لاک پشت در مسابقه

 

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

منبع:

 http://www.shenidar.com/sec/news/pr/2010/09/10091593142_4926_So_impressive.html

1 – عشق معطوف به غير از خود است. در حاليكه محور هوس خود فرد و لذت اوست.

جملات زير را مقايسه كنيد:
- ( من) دوستت دارم
- ( من) برات مي ميرم
- (براي من) هيچ كس مثل تو نمي شه
- ( من ) هميشه به فكر توام
- ( من) را فراموش نكن
- ( من ) از تو رنجيدم

در حاليكه در عشق، توجه به حالت ها و لذت هاي خود نيست و خواست و شرايط معشوق جايگزين خودخواهي فرد مي شود.
جمله معشوق است و عاشق پرده اي
زنده معشوق است و عاشق مرده اي

 ۲– هوس پاسخ به يك نياز جسماني و رواني است، مثل نياز به آب، نياز به اكسيژن ، نياز به غذا. ولي عشق فراتر از يك چنين نيازي هست. عشق فراهم آورنده رشد و خودشكوفايي فرد است. لذا فرد عاشق خود را خوار نمي كند، كوچك نمي كند. عشق عزت و احترام دارد و اين احترام از روي بي نيازي و بزرگي عشق حاصل مي شود. شايد در فيلم ها ديده و شنيده باشيد كه فردي مي گويد« من عشق را گدايي نمي كنم».
هر چه جز عشقست، شد ماكولِ[1] عشق
دو جهان يك دانه پيش نَولِ[2] عشق
دانه يي مر مرغ را هرگز خورَد؟
كاهدان مر اسب را هرگز چَرَد[3]؟

ماكول: خورده شده[1]
 نَول: منقار[2]
 چَرَد: بچرد، چرا كند[3]

زبانزد گیلکی:

۱-اگه هوسه یه دفعه بس

اگر هوس است برای یکبار کافی است

۲- عاشق خیال کانه همساده کوره

عاشق خیال می کند همسایه کور است(ولی نیست و آنها را می بیند)

 

بقیه در ادامه مطلب


ادامه مطلب
نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

ورپ سی(بهمن) شنبه نهم بهمن ۱۳۸۹ 10:29

در زمان گذشته در فصل زمستان سرمای زیادی وجود داشت که توام با ریزش برف و یخبندان برای مردم سختی و رنج زیادی به دلیل کمبود امکانات به ارمغان می آورد.

در منابع تاریخی آمده است دوره گرما و کار و تلاش فقط ۴ تا۵ ماه ولی دوره سرما در سال طولانی تر و به ۷ تا ۸ ماه در سال می رسید. لذا فصل کشت و کار و زحمت کشیدن و تلاش کردن کوتاه بود.

مردم اندوخته یکسال خود را می بایست در این فصل کوتاه جمع آوری می کردند . در طول دوره سرما جهت پرکردن اوقات فراغت مردم به برگزاری جشن های برداشت محصول -مسافرت به مناطق گرمتر و خواندن شاهنامه و حافظ و غیره روی می آوردند تا کمی بیشتر کنار هم باشند و برای حل مشکل دوستان و آشنایان خود پیشقدم گردند.

ورپ سی در لهجه گیلکی رامسری به بهمن که ویرانی و خسارت زیادی به همراه می آورد اطلاق می شد از طرفی به ماه بهمن نیز که همراه با برف و یخبندان بود نیز ورپ سی می گفتند.

در طی سالهای ۱۳۲۷-۱۳۳۷-۱۳۴۷ و غیره نیز برف سنگین و سرمای زیاد در شهرستان رامسر و

 حومه به کلیه درختان مرکبات و باغات و مزارع لطمات زیادی وارد کرد.  این واقعه در چکامه بلند ایلمیلی توسط زنده یاد سید     روحانی   نیز با زبان شعر بیان شده است.حتی چند بار بهمن در جواهرده مسجد آدینه را خراب کرد که بعدا توسط افراد ی نظیر شل شریف(جد بزرگ خاندان پور منصوری ) تعمیر و مرمت شد.

زبانزد:

وَرپ سی تِره بابُرده!!!!!!!!!!(بابُره

بهمن تو را با خود برده !!!!!!!!(ببرد)

کنایه: برای کسی که زیاد احساس سرما کرده و می لرزد این زبانزد کاربرد دارد

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

اقطی سیاه موثر در آنفلوآنزای خوکی

آقطی سیاه
آقطی سیاه

 

 

 

 

 

 

 

آقطی سیاه (Black elderberry) در ایران به انگور کولی و خمان کبیر معروف است. 

این درختچه معمولا در کنار جاده ‌ها و حاشیه جنگل ‌ها و در نواحی مرطوب و سایه ‌دار می‌ روید.

تاریخ‏ نگاران قدرت شفا دهندگی اقطی سیاه را به زمان بقراط نسبت می ‏‏دهند که در موارد بسیاری به پدر علم داروسازی معروف است. وی از اقطی سیاه به عنوان جعبه دارویی برای درمان بسیاری از بیماری ‏ها نام می ‏برد و معتقد است که از سرماخوردگی و آنفلوآنزا تا سوختگی‏ ها، بریدگی‏ ها و حتی طاعون را درمان می ‏کند.

عصاره ی اقطی سیاه در مبارزه با آنفلوآنزای خوکی مفید تشخیص داده شده است. مطالعات بالینی نیز کارایی آن را در برابر ویروس H1N1 تایید کرده است.

پژوهشگران در مرکز ویروس شناسی "رتروسکرین" متوجه شده‏ اند که عصاره اقطی سیاه در مبارزه با ویروس H1N1 آنفلوآنزای خوکی(نوع A) موثر است.

در یک مطالعه کنترل شده بر روی دارونماها (شبه داروها) که در محیط آزمایشگاهی انجام شد، مشخص شد که عصاره اقطی سیاه(که با نام تجاری "سامبوکول" (Sambucol) قابل خریداری و دسترسی است)، تا 70 درصد در کاهش سرایت H1N1 به سلول‏ های سالم در تکثیرهای درون سلولی موثر است. به این ترتیب که تنها 5 دقیقه بعد از دوره کمون بیماری (یعنی از زمانی که میکروب ها وارد سلول می شوند تا زمانی که علایم بیماری ظاهر می شود)، دارای اثر قابل توجهی بر سلول ‏ها(ی مورد آزمایش) است.

سامبوکول

این تحقیق جدید پیشنهاد می ‏دهد که عصاره اقطی سیاه می‏ تواند به عنوان یک راه کار دو جانبه هم  برای درمان بیماری و هم برای پیشگیری از آن به حساب آید. این مطالعات یافته ‏های قبلی را نیز تایید می‏ کند؛ به این ترتیب که در مقایسه با TamiFlu که طول دوره ی بیماری را تنها یک روز کاهش می ‏دهد عصاره اقطی باعث کاهش 4 روزه ی طول بیماری می ‏شود.

قبلاً در یک مطالعه آزمایشگاهی کشف شده بود که عصاره اقطی سیاه در مقابله با تغییر شکل H5N1 در آنفلوآنزای پرندگان هم تا 99 درصد موثر است.

براساس این نتایج دانشمندان به دنبال کسب اجازه برای انجام مطالعات آزمایشگاهی بر مبتلایان آنفلوآنزای خوکی هستند؛ که این کار در حال حاضر در اتحادیه اروپا ممنوع است.

به نظر می رسد اقطی سیاه ترکیبی را شامل می ‏شود که ویروس ها را می‏ پوشاند و مانع از نفوذ آن ها به سلول ‏‏های سالم می ‏شود؛ در نتیجه داخل سلول ‏ها قادر به تکثیر نخواهند بود. هر ویروسی که وارد سلول‏ ها می‏ شود توسط گلبول‏ های سفید بدن کشته و بلعیده می‏ شود تا ویروس را از بدن خارج کند.

"گری اسندک" از شرکت (فارماکریوروپ) تولید کننده سامبوکول می ‏گوید: "این مطالعه حالا که ما با گسترش جهانی H1N1 مواجه هستیم ارزش بیشتری می ‏یابد. در شرایط همه‏ گیری نیاز ما به جلوگیری از فرصت‏ های انتقال ویروس دارای بیشترین اهمیت است. فرمول ‏های ضد ویروس مانند این، دارای سهم ویژه‏ای در کنترل گسترش ویروس هستند.

وی ادامه می‏‏ دهد این مطالعه سودمندی عصاره اقطی سیاه را در غیرفعال کردن ویروس امتحان می‏ کند و نتایج آن بسیار قابل  توجه است. مردم زیادی این نتایج را جالب خواهند دانست. به این دلیل که عصاره می‏ تواند یک راه‏ حل امن و موثر برای پیشگیری و درمان بیماری باشد.

دکتر "فوستر" ایمونولوژیست و گیاه‏ شناس با این صحبت‏ ها موافق است: اقطی سیاه به طور سنتی و به دلیل خواص ضد بیماری ‏اش برای کمک به حفاظت بدن در برابر ویروس‏ ها و بیماری ‏های ویروسی مثل آنفلوآنزا به کار می ‏رفته است. این باور وجود دارد که ترکیب موجود در عصاره اقطی سیاه (که در این تحقیق استفاده شده) مانع دسترسی ویروس ‏ها به سلول‏ های زنده می ‏شود.

این تحقیق جدید نشان می ‏‏دهد که این میوه‏ های بنفش تیره در کمک به سیستم ایمنی برای مبارزه با مشکلات انواع خاصی از آنفلوآنزا مثل آنفلوآنزای خوکی(نوع A) موثر است.

در گذشته مردم شهرستان رامسر و حومه  میوه رسیده  گیاه آقطی (پلم )را پخته و در اصطلاح محلی به آن موجوم می گفتند.برای دل درد و درمان بیماریهای  گوارشی از عصاره این گیاه استفاده می کردند.

زبانزد:

می عروس موجوم چندی شیرینه

موجوم که عروس من تهیه کرده است چقدر شیرین است.

کنایه: به دست آوردن دل عروس توسط مادر شوهر

ریحانه حمیدی فر – مریم مرادیان نیری - وب سایت تبیان
نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

جواب نامه اینترنی آقای اسماعیل دوشنبه چهارم بهمن ۱۳۸۹ 12:17

سلام
آقا این سی دی که بفرماسی ماله رامسره چطور تونیم تهیه بکنیم
ایمیل خودم رو بالا بنوشتم لطفا تی تقویم مره برس

با عرض سلام
اولن که قابل شما را نداره ولی چون برای تهیه آن چند سال وقت بنم و برای اینکه ارزش این کار برای شما روشن باباشه عرض کانم که فقط هزینه رایت و چاپ جلد و پکیج را از شما دریافت کانم.
جهت خرید این سی دی می توانید به شماره حساب شخصی خودتان مبلغ مورد نظر را واریز کرده و ان شا’ اله در ایام نوروز در شهرستان رامسر با تلفن 09366348680 تماس گرفته و سی دی را از طریق مراجعه حضوری و یا دوستان دریافت فرمایید.
تقویم هم در حال چاپ است و در زمان خودش بصورت اینترنتی در اختیار شما قرار خواهد گرفت.

با تشکر
محمد ولی تکاسی

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

در گذشته مردم به داشتن اولاد ذکور(پسر) علاقه داشته و فرزند پسر را یار و یاور و همکار پدر می دانستند. چون اغلب کارهای کشاورزی و باغداری و حتی دامپروری و گله داری -صنایع دستی نظیر نمد مالی -آهنگری -نجاری(کچه تاشی) و غیره  سخت بوده و به نیروی مردانه نیاز داشت. لذا فرزند پسر که جانشین پدر شده و کار او را دنبال می نمود اهمیت دوچندان نسبت به فرزند دختر داشت.

زبانزد:

اَلَن کَچه صدا هَنه  فردا تار(تبر) صدا کانِه

اکنون صدای قاشق (غذاخوردن بچه پسر)  می آید ولی فردا(در آینده) صدای تبر زدن او خواهد آمد.

کنایه: در آینده فرزند پسر یار و یاور پدر در برداشت چوب از جنگل و سایر کارها است.

اَلَن وَچه شان  به جای اینکه  دست پدر بگیرن    خودشه پَر   پایَه گَرِن

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |