https://khabarban.com/NewsImage/640/22647815

http://www.endurooffroaders.com/wp-content/uploads/2020/01/Vardij-Winter-1398-2020-5-1024x576.jpg

https://www.khazarnama.ir/wp-content/uploads/2016/11/21284.jpg
چند زبانزد محلی گیلکی رامسری(54)
- مرد آوه زِن بَس(بَست)
مرد مانند آب روان و زن مانند سنگریزه ثابت است.
کنایه: نهایت خانه داری و قناعت توسط زن خانه.
- یکی چک آغوزه یکی وَل توک چاقو
یکی مثل گردوی سفت و غیر شکننده است و یکی مثل چاقویی که نوک آن کج است.
کنایه: برای هر دردی، راه چاره و درمانی هست.
- چاه کَن وی جا همیشیک تَه چایَه( این زبانزد فارسی است)
جای چاه کن همیشه ته چاه است.
کنایه: در سرزنش توطئه چینی و زیرپا خالی کردن.
- تی کین مگر دوتَه لوکا دَرِه؟
در ماتحت تو مگر دو سوراخ وجود دارد؟
کنایه: در مذمت پرخوری و یا حریص بودن برای به دست آوردن چیزی.
- شتر بوگوتن تی گردن چَرِه کَژه؟! بگوته: می چی چی رِچِ؟!
به شتر گفتند گردن تو چرا کج است؟ گفت: کدام کار من درست و از روی حساب است؟!
کنایه: عدم برنامه ریزی و عدم موفقیّت در انجام امور زندگی.
- خوشته دَست بابُرده شالِ کینِ پَس!
دست خود را بُرد در زیر ماتَحت شغال!
کنایه: کار بیهوده و غیر عقلایی، انجام کار بدون عاقبت اندیشی.
- کین سرِ پیر
پیری که عاجز و ناتوان و خانه نشین شده است.
کنایه: آدم پیر غُرغرو و ایراد گیرنده که حرف های درشت هم می گوید.
- مگر اسب دُم بَکندیَه؟
مگر موی دُم اسب را چیده است؟
کنایه: عدم انجام کار سخت.
زبانزد مشابه:
مگر کُ..... شتر بشوسته؟
مگر واژن شتر را شُسته است؟
- خوده گاو گی مَنِ شوش بزنی.
مثل اینکه با یک تَرکه، پِهِن تازه گاو را به دو قسمت تقسیم نمایی.
کنایه: شباهت زیاد بین دو چیز یا دو نفر.
- تی فَن می چموشِ بَندِه تی اُسّا می شاگرد!
فَن و نیرنگ تو مثل بند و گِرِه زدن کفش من آسان و استاد تو شاگرد من است.
کنایه: فریب نخوردن در برابر نیرنگ بازی افراد.
- تَلا گُرِه
وقت خروسخوان.
کنایه: سَحَر، صبح زود.
زبانزد مشابه:
میلجَه نِرِه.
هنوز گنجشگ مدفوع نکرده است. قبل از طلوع آفتاب.
- خوده کتراگیشی
مثل عروسک است.
کنایه: آرایش و بَزَک کرده.(آعلی گارسون کردن).
*آیین سنّتی کترا گیشی(آفتاب خواهی):
این آیین سنتّی گیلک زبان ها در شرق گیلان و غرب مازندران است که همزمان با بارش شدید باران در شهریورماه همراه می شود. بچه ها جمع شده و یک نفر را بَزَک کرده و پشت سرش راه می افتند. با سر و صدا کردن و کوبیدن ملاقه یا کفگیر چوبی بر تَشت یا دیگ یا سطل از خداوند تقاضای بندآمدن باران جهت جمع آوری محصول برنج کشاورزان را می کنند و پاداشی نیز که معمولا نُقل و نبات، برنج یا گندم و خوراکی های دیگر است دریافت می نمایند و با پختن آنها یا آش نذری و تقسیم آن بین همسایه ها این جشن به پایان می رسید.

http://www.samamos.com/wp-content/uploads/2011/03/samamos-com8.jpg
و معمولا اشعار ذیل را می خوانند.
کترا گیشی هوا بَنِه
امروز نَنِه فردا بَنِه.
عروس لَحَف(لحاف) بپوسه
اَمه موشته(برنج) بپوسِه
اَمه دسته(برنج) بپوسه و .......

https://images.hamshahrionline.ir/images/2013/3/arosgoleh3.jpg
دریافت مقاله:
https://www.hamshahrionline.ir/news/206008/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%B9%D8%B1%D9%88%D8%B3-%DA%AF%D9%88%D9%84%D9%87-%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86
ادامه مطلب
نوروزماه دیلمی
گاهشماری دیلمی که به گاهشماری گالشی ( گیلکی) و گیلان باستان نیز معروف است، گاهشماری باستانی مردم کوهستانهای گیلان و مازندران است که در میان دیلمیها(گالشها)، که از گیلکزبانان کوهستانهای گیلان و غرب مازندران (از کلاردشت و چالوس تا رامسر) هستند رایج بوده و برخی از پژوهشگران معتقدند که این تقویم در میان گیلکزبانان جلگهنشین نیز رایج بوده است.
نقشه ایالتهای مناطق ساحلی دریای کاسپین
گاهشماری باستانی گیلانی (تقویم دیلمی) با ۱۲ ماه ۳۰ روزه و ۵ روز «پنجک» در آخر ماه هشتم (اول ما)، ادامه گاهشماری یزدگردی قدیم است. مبدا گاهشماری دیلمی ۱۹۵ سال قبل از مبدا گاهشماری خورشیدی و ۲۰۴ سال قبل از مبدا گاهشماری یزدگری نو است.
آغاز سال تقویم دیلمی که در آغاز دوره ۱۵۰۸ در ابتدای اعتدال بهاری (فروردین) قرار داشت، در هر ۱۳۱۵۰۶۸/۴ سال، یک روز از مبدا فاصله گرفت. این چرخش تا ۹۲۹ سال ادامه داشت. آغاز سال، ۲۲۵ روز از مبدا فاصله گرفت و به نیمه تابستان رسید و در همان جا ثابت ماند.
روایت های متفاوتی از اولین روز سال نو گاهشماری گیلانی وجود دارد. مراسم آغاز سال جدید (نوروزبل) به طور متغیر، وابسته به محل برگزاری و نحوه قرار دادن پنج روز کبیسه، بین سیزدهم تا هفدهم مرداد ماه برگزار میشد. اما طبق محاسبات نصراله هومند در کتاب «گاهشماری باستانی مردمان گیلان و مازندران» روز دقیق آغاز سال گیلکی همان ۱۷ مرداد ماه سال هجری شمسی است.
ماهها و روزهای تقویم دیلمی
ماه های سال دیلمی را میتوان به این ترتیب نوروز ما، کورچ ما، اریه ما، تیرما، موردال ما، شریرما، امیرما(امیرنما ما)، آول ما، سیا ما، دیا ما، ورفنه ما(وَرپ نما)، اسفندارما(اسپندارما) نام برد.
برای تبدیل سال هجری شمسی به دیلمی، باید عدد 195 و یا دقیق تر عدد 194.616 را به سال هجری شمسی اضافه کرد و برای تبدیل سال میلادی به دیلمی نیز باید عدد 426 را از سال میلادی کم کرد.
ماه های تقویم دیلمی در مقایسه با تقویم هجری شمسی به ترتیب زیر است:نوروز ما: بسته به سال دیلمی(کبیسه یا غیر کبیسه) از 12 تا ۱۷ مرداد شمسی هجری آغاز میشود و تا ۱۵ شهریور ادامه دارد. روز اول آن، آغاز سال دیلمی است و در بزرگداشت آن شعله نوروزی (نوروزِ بل) میافروزند و جشن آغاز سال میگیرند.کورچ ما: از ۱۶ شهریور تا ۱۴ مهر ماه هجری شمسی است. در این ماه، کوهنشینان کمکم از کوهساران سربلند به سوی جلگهها سرازیر میشوند.اریه ما: از ۱۵ مهرماه تا ۱۴ آبان هجری شمسی.تیر ما: از ۱۵ آبان تا ۱۴ آذر طول میکشد. صاحب فرهنگ اسدی، یکی از معانی تیر را فصل خزان نوشته است. شاید استعمال «تیر» و «تیرماه» در معنی فصل خزان، یادگار باقیمانده نوعی از گاهشماری قدیمیتر (پیش از مبدأ سالهای باستانی ایرانی) باشد که تحویل سال را از اول تابستان میگرفتند. تیر ماه سیزده شو (جشن آب که به جشن تیرگان معروف است) در این ماه برگزار می شود.موردال ما: از ۱۵ آذر تا ۱۴ دیماه هجری شمسی ادامه دارد. کوهنشینان، لاشه گوسفند و گاو را مردال گویند.شریر ما: ۱۵ دی تا ۱۴ بهمن هجری شمسی است.امیر ما: ۱۵ بهمن تا ۱۴ اسفند است. بهمعنی نمیرماه، یا جاودان یا مهرماه دیلمی است. شانزدهم این ماه، امیرِ مای هشت و هشت، یعنی ۱۶ مهرماه همان مهرگان معروف است.آوَل ما: از ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین هجری شمسی (چون اسفندماه در سالشماری هجری شمسی ۲۹ روزهاست) طول میکشد. این ماه مقارن با اسفند و فروردین هجری شمسی است و در آن آیین کولکول چارشمبه (چهارشنبهسوری) اجرا میشود. در پایان همین ماه، ۵ روز اضافه بر ۳۶۰ روز با نام "پنجک" (panjik) جا میگیرد. هر چهار سال، یک روز به نام ویشَک نیز به این پنج روز اضافه میشود. اگر سال ۳۶۵ روزه باشد، روزهای پنجیک روزهای شانزدهم تا بیستم فروردین هجری شمسی خواهد بود. اگر سال ۳۶۶ روزه باشد، پانزدهم فروردین "ویشک" (Viŝk)نام میگیرد و روزهای شانزدهم تا بیستم، باز هم پنجک خواهند بود.سیا ما: از ۲۱ فروردین تا ۱۹ اردیبهشت هجری شمسی است.دیا ما: از ۲۰ اردیبهشت تا ۱۸ خرداد ماه هجری شمسی.ورفًنه ما: از ۱۹ خرداد تا ۱۷ تیر ماه هجری شمسی. ماهی که برف نمیآید، اوج گرما.اسفندار ما: ۱۸ تیر تا ۱۶ مرداد ماه هجری شمسی.
نوروزماه در تقویم طبری(تَبری)
دوم مرداد ماه هر سال، برابر است با یکم فردین ماه تبری که مازندرانیها آن را به عنوان آغاز سال نو جشن میگرفتند. سالی که در تقویم مردم منطقه مازندران به عدد ١٥٣١ رسیده، اما آئین های بومی و محلی آن کم کم دارد به دست فراموشی سپرده می شود.
گاهشمار طبری / تبری / مازندرانی، نوعی از گاهشمار ساسانی است که در آن سال برابر ۳۶۵ روز و شامل دوازده ماه ۳۰ روزه بودهاست.
درباره مبدأ تقویم تبری نظرات متفاوتی ارائه شدهاست و مبدأ آن را اسپهبدی (۲۴شمسی)، یزدگردی، خراجی (۱۱ق. ه) یا باستانی مینامند. اما آنچه امروزه مشهور است بر اساس محاسبات نصرالله هومند پژوهشگر تقویم تبری، آغاز آن باستانی و برابر با دوم مرداد ۱۳۳سال پیش از هجرت مصادف با حاکمیت فرزند قباد ، کیوس بر ساتراپ تبرستان میباشد. وی معتقد است که در این سال، مردمان تبرستان با برقراری یک روز کبیسه به نام ششک سال را از گردش بازداشتند و از این رو آن را مبدأ در نظر گرفتند. از این رو این تقویم با تقویم هجری خورشیدی ۱۳۳ سال تفاضل دارد که به علت تفاوتشان در سر سال از اول فروردین تا اول مرداد این تفاضل ۱۳۲ سال میباشد.
معادل شمسی - ماههای تبری
2 مرداد - 31 مرداد فردینه ما (سیو ما)
1 شهریور - 30 شهریور - کرچه ما
31 شهریور - 29 مهر - هره ما
30 مهر - 29 آبان - تیر ما
30 آبان - 29 آذر - مردال ما
30 آذر – 29 دی - شروینه ما
30 دی – 29 بهمن - میر ما
30 بهمن – 29 اسفند - اونه ما
30 اسفند- 5-1 فرودین «پیتک»
فرودین - 4 اردیبهشت 6 ارکه ما
5 اردیبهشت - 3 خرداد - دِ ماه
4 خرداد - 2 تیر وهمنه ما
3 تیر - 1 مرداد نوروز ما(عید ما)
سال تبری دوازده ماه است با فردینه ما از ۲ مردادماه هجری خورشیدی آغاز میشود و هر ماه ۳۰ روز دارد. مانند تقویم باستانی دارای پنجه میباشد که «پیتک» نام دارد و با پنج روز اول فروردین هجری خورشیدی برابر است و در سالهای کبیسه ۳۰ اسفند با روز کبیسه «شیشک» برابر است.
نورروزما در شهرستان رامسر
در شهرستان رامسر و شهرهای اطراف آن مردم اغلب در دومین جمعه مردادماه(قبل از اَسَد ماه، چلّه تاوسّان) که با اولین روز نوروزماه دیلمی همزمان میشود و آغاز سال دیلمی است بر طبق یک سنّت چند صد ساله جشنی در محل مسجد آدینه جواهرده رامسر برگزار میکردند که به نام "جشن گلکار روز مَچِّد آینه" برای نسلهای متوالی برگزار میشد.
شور و شوق زیاد مردم برای برگزاری این جشن وصف ناکردنی است. به پاسداشت آغاز سال دیلمی و تمیز کردن مسجد، آب پاشی و گل مالی کردن دیوارهای مسجد با یک نوع خاک رُس که از کهنه تنگدره جواهرده تهیه میگردید، انجام میشد. اغلب مردم بهترین و تازه ترین لباس خود را پوشیده و در بازار محلی و جشن طناب بازی و کُشتی محلی بین پهلوانان گیلانی و مازندرانی (مُشتی کُشتی)حضور پیدا می کردند. پسران و دختران نیز همدیگر را دیده و چه بسا برای شریک زندگی آینده خود با نزدیکان خود درمیان میگذاشتند تا برای خواستگاری پا پیش بگذارند. دامداران هم با آوردن محصولات دامی و لبنی از مردم پذیرایی می کردند و همه مردم فارغ از رنج و اندوه سخت زندگی این روز خجسته را تا به عصر در شادی و خوشگذرانی سپری میکردند.
منبع:
1-گاهشمار گیلانی (۱۳۸۵) نوشته مسعود پورهادی؛ آیینها .
2- باورداشتهای گیل و دیلم (۱۳۷۷) نوشته محمود پاینده لنگرودی.
3-فیلم نوروزبَل از کارناوال
https://www.karnaval.ir/blog/jashne-nowruz-bal-religion-gilani

http://www.lavasanclimb.com/wp-content/uploads/2014/05/somamos.jpg
سُماموس یا قله سمام نام قلهایست با ۳۶۸۹ متر ارتفاع، مرتفعترین قلهٔ مشرف به دریای مازندران است.
گيلان جان، ايلميلی سورخ ِ قبايه
سُماموس تی چومه، دؤلفک تی پايه
هزاران گب داره تی کاس ِ دريا
بنازم تی چومه، تی دست و پايه
م.مَندج (سید مجتبی روحانی)

http://espilat.com/new/wp-content/uploads/2015/05/IMG_1134.jpg
چکاد سوماموس یا سماموس دارای چهار قله است که بلندترین آن در غرب قرار دارد. قلههای شرقی آن شامل سرخ تله و قله زلزلان دشت و سه برار رژه (رجه) است. به نظر میرسد که نام این شرقیترین بخش نام خاص و ویژهٔ آن نباشد، بلکه اشارهٔ مردم جورده (جواهرده کنونی، چون جورده در برابر جیرده به معنای بالا دهاست) رامسر به سه قلهاست، زیرا رژه یا رجه در زبان محلی به معنای قله و ردیف یا ایستاده و به نظم درآمده نیز به کار رفتهاست ∗ که در این صورت به معنای سه برادری است که ردیف و در کنار هم به رژه ایستادهاند؛ بنابراین کاری که برخی انجام میدهند و بر سر یکی از قله سه نماد سنگی و ردیف میسازند، مفهوم درستی پیدا نمیکند. بر این پایهاست که برخی بر این باورند که مردم جواهرده با اشاره به سه قله و چکاد شرقی سماموس یعنی قلههایی که از جورده به چشم میآید و کاربرد نام سه برار رژه این سه چکاد سماموس را اراده میکنند.
راهنمای برنامه آفرود(off road)
مسیر رفت : تهران ، کرج ، قزوین ، رازمیان ، گرسماسر و جواهرده.
مسیربرگشت : جواهرده ، رامسر ، شهسوار ، جنگل 3000 ، طالقان ، کرج ، تهران.

http://www.endurooffroaders.com/wp-content/uploads/2016/06/Ghazvin-Samamoos-Javaherdeh-15-Khordad-1395-2016-21-1024x768.jpg

http://www.endurooffroaders.com/wp-content/uploads/2016/06/Ghazvin-Samamoos-Javaherdeh-15-Khordad-1395-2016-4-1024x576.jpg
رزرو مکان و بلیط تور های رامسر گردی( خانوادگی و گروهی):
TEL: 09366348680

http://s5.picofile.com/file/8363927842/%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%87_%D9%BE%D8%B1%D9%86%D8%AF%D9%87_%D9%86%DA%AF%D8%B1%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B3%D8%B11.jpg


https://i.pinimg.com/564x/51/93/d2/5193d21a25b6ce5c4bfc9b5249ddeb0e.jpg

http://www.makidam.ir/attachments/images/5463.jpg
تلفن سفارش: 09366348680


http://www.iranbirds.com/cache/widgetkit/gallery/244/Chough5-4f90d23cd4.jpg
راسته:گنجشک سانان-passeriformes
تیره کلاغ-corvidae
نام علمی:Pyrrhocorax pyrrhocorax
نام انگلیسی:Red-billed Chough
کلاغها در هر زیستگاهی از مناطق سرد و یخزده گرفته تا کوهستانها، دشتها، مزارع، علف زارها و حتی شهرها میتوانند زندگی کنند. کلاغها انواع گوناگونی دارند: زاغ درختی، زاغ کوهی، زاغ خاوری، زاغ فندق شکن، جیجاق زمینی، زاغ حبشی، زاغ شمالی و ده نوع دیگر نشاندهنده بزرگی این گونه است.
قدمت حضور کلاغها روی کره زمین به دوره سوم زمین شناسی یعنی حدودا ۱۷ میلیون سال قبل برمیگردد.
کوچکترین کلاغی که در دنیا وجود دارد، زاغ کبود کوتوله مکزیکی است.نام علمی این پرنده (Aphelocoma nana) است و تنها ۴۰ گرم وزن و ۲۱٫۵ سانتیمتر طول دارد.
بزرگترین کلاغها در دنیا نیز غراب یا کلاغ سیاه معمولی (Corvuscorax) و کلاغ نوک کلفت (Crvuscrassirostris) هستند که هر دو حدود ۱۵۰۰ گرم وزن و ۶۵ سانتی متر طول دارند.
حضور کلاغها در طبیعت باعث حذف بسیاری از مواد مضر از چرخه حیات میشود. بهطوری که گفته میشود اگر کلاغها محیطی را ترک کنند، آن محل دیگر جای زندگی نخواهد بود.
کلاغ نوک سرخ ( زاغ نوک سرخ، کلاغ کوهی نوک سرخ) 39 سانتیمتر ؛ پر و بالش سیاه مایل به آبی براق است ، منقار قرمز دراز و خمیده و پاهای قرمز رنگ دارد . پروازش پرتوان ، سبک و اغلب با حرکات آکروباتیک همراه است . هنگام بالباز اوجگیری شاهپرهای نخستین بال کاملا از هم جدا و به بالا برگشته است . زاغ نوکسرخ پرندهای اجتماعی است و تفاوت آن با کلاغ گردن بور این است که پر و بال خاکستری ندارد . از زاغ نوکزرد بهوسیله منقار قرمز رنگ و درازتر مشخص می شود .
کلاغ نوک سرخ در شهرستان رامسر
کلاغ نوک سرخ در ارتفاعات و صخره های سنگی بیشتر در ارتفاعات رو به دریا و در مناطقی با بیشتر از 600 متر ارتفاع تا قلل کوه ها در ارتفاعات لپاسر و سُماموس و ییلاقات اشکور(بیش از 2000 متر) نیز مشاهده می شود. غذای آنها اغلب از جوندگان و مارها می باشد. رژیم همه چیزخواری نیز در بیشتر انواع کلاغ ها مرسوم است. صدای این پرنده مانند کلاغ گردن بور، اما بلندتر است و شبیه «چو» شنیده می شود.
در شهرستان رامسر کلاغ و شنیدن صدای آنها را خوش یُمن نمی دانند. در باورهای مردم کلاغ ها را زیرک، مایه ناراحتی و اوردن اخبار بد می دانند و کسی تمایل به شکار آنها ندارد.

https://images.khabaronline.ir/images/2017/10/17-10-5-1443392.jpg

http://namehnews.ir/files/fa/news/1397/9/11/504931_618.jpg
متن قرآن, سوره 83: المطففين, آیه 1 - آیه10

http://roozplus.com/files/fa/news/1397/7/14/95126_198.jpg

http://cdn.lahidjan.com/wp-content/uploads/2015/06/varza-jang-7.jpg

https://cdn.mashreghnews.ir/old/files/fa/news/1390/5/12/83109_934.jpg
گاو نر را به زبان محلي بعضي از نواحي شمال کشور ورزا مي گويند ، "ورزا جنگ" از گذشته هاي دور به هنگام فراغت از كار هاي زراعت و كشاورزي و مناسبتهاي مختلف تر تيب داده شده است .
مشرق-- قبل از مسابقه گاو هاي نر را آ ماده مي كنند و براي اينكار سير خام را به شاخ هاي گاو آغشته میکنند تا ضربات شاخ موثر تر و تيز تر گردد، صاحبان ورزاها دقت زيادي نسبت به اين حيوانات بكار میبرند و پس از آرايش دادن ، ورزا را با طنابي که به دور گردن حيوان حلقه شده به ميدان مبارزه مي آورند و با بگردش در آوردن آنها در ميدان مبارزه ورزاها حمله ورمي شوند و يكديگر را مي فشارند.
گاوداران نزديك آنها قرار گرفته و گاوهاي جنگي خود را تحريك ميكنند و جنگ انقدر ادامه دارد تا آنكه يكي از ورزاها فرار كند، يا بيفتد و يا اينكه شديدا مجروح يا مقتول شود.
منبع:
![]()
![]()
http://iranbirdwatching.ir/uploads/gallery/comthumb/201/dscn6582.jpg
نام انگلیسی : Lesser Spotted Eagle
نام فرانسوی : Aigle pomarin
نام علمی (لاتین) : Aquila pomarina
عقاب خالدار کوچک (عقاب جنگلی) با نام علمی AquilaPomarina جزء پرندگان شکاری و گوشتخوار است که 60 تا 65 سانتی متر طول دارد و دارای طیف وسیعی از تنوع رنگ از قهوهای تیره تا روشن است زیستگاه این پرنده اغلب در نزدیکی آب و بیشتر در مناطق پر درخت و دور افتاده با فضای باز به سر برده و روی درختها آشیانه میسازد.
پراکندگی :
عقاب جنگلی از جمله پرندگانی*ست که تابستان*ها در ناحیه دریای خزر نسبتا فراوان بوده است ، اغلب به صورت مهاجر عبوری در شمال غرب ایران دیده می شود و اما در حال حاضر عقاب جنگلی از جمله شکاری*های کمیاب ایران محسوب می شود .!

https://static1.rokna.net/serve/rCRauuzzRnrP/Db2f077dXpA,/1__hamgardi_201708_006ba.jpg

https://static1.rokna.net/serve/lWuunLBw6vhg/Db2f077dXpA,/1__hamgardi_Capture.png

https://static1.rokna.net/serve/s7ATK8I5Ke4X/Db2f077dXpA,/1__hamgardi_%DB%8C%D9%84%D8%A7.png


https://mohammaddarvish.com/desert/wp-content/uploads/DSC02172-1-300x225.jpg
کِرسنگ دیار و شاداره چِکه
(Kerseng Diar) و (Shadare Cheke)
محمد ولی تکاسی
مقدمه
انسان از زمانهای گذشته با انجام کشاورزی و اهلی کردن حیوانات و به تَبَع آن تهیه آذوقه و ذخیره زمستانی خود همواره در پی یافتن مکانهای مناسب تر و آب و علوفه بیشتری بوده است. در حال حاضر نیز ما شاهد کوچ ایلات و عشایر کشور در فصلهای مناسب برای دست یابی به آب و مراتع مرغوب هستیم. کوچ کردن و مهاجرت در زمان های گذشته نه فقط برای تهیه آذوقه و مراتع و چراگاه های بهتر برای کشاورزان و دامداران بلکه برای استفاده از آب و هوای مناسب تر و تولید محصولات کشاورزی دیم نظیر گندم و جو در اراضی ییلاقی نیز بوده است. در پی یافتن مکان های مناسب و زمین های حاصلخیز که در اراضی ییلاقی بوفور یافت می شدند مردم رفته رفته با استفاده از مصالح محلی و معماری سنتی در ییلاق خود خانهای ساخته تا از گزند سرما، باد و ریزش نزولات جوی در اَمان باشند.
کوچ مردم سخت سر( رامسر)
در منطقه شمال کشور به ساکنان مستقر در آبادی ها و روستاهای جلگهای گیلان که اغلب برنج کار بودند و به کار کشت و زرع در اراضی حاصلخیز اشتغال داشتند "کاس سی" و به دامداران ساکن در مناطق کوهستانی و برفگیر نیز " کاس بی" و در عصر حاضر "گالش" گفته میشود. کاسسیهای کشاورز بعد از کاشت برنج و انجام امور زراعی خود و شستن بدن گاو نر زمینکاری( لهجه گیلکی رامسری: لاک آو زَئن) در اوایل خرداد ماه برای فرار از گرمای شَرجی و سالم ماندن از نیش حشرات(نظیر مالاریا، پشه دراکولا و ...) و بیماریهایی نظیر وَبا( لهجه گیلکی رامسری:گرمی ناخوشی) و کشاورزی نظیر کشت سبزیجات، گندم و جوی دیم به همراه دامداران و صاحبان حرفه نظیر آهنگر، کوزهگر، نجّار(کَچه تاش، چوتاش)، نمد مال، کلاه مال و خواربارفروشان به سمت ییلاق جواهرده و یا اشکورات کوچ میکردند و تا زمان دروی محصول برنج خود اغلب تا اوایل نیمه دوم شهریورماه در ییلاق و در خانه های زگالی دست ساز با استفاده از گِل، کاه گندم، چوب (اغلب از درخت راش) و پوشش مناسب لَت پوش در سقف اقامت میکردند.برخی از خوانین و مالدارها نیز به دلیل استفاده از آب و هوای مناسب به همراه خادمین خود به ییلاق مهاجرت می کردند و حتی در زمانی سادات کیایی مَلاطی(رودسری) روستای بامسی(اوش بام) و یا جواهرده تنهیجان را برای رسیدگی به کار مردم در فصل گرما بر می گزیدند. تاجران رودباری، طالقانی هم از راه قزوین و اَلَموت خشکبار و نمک خوراکی را به ییلاقات جواهرده و اشکور می آوردند و در عوض تجهیزات اسب مثل پالان و نعل، نمد، حصیر و محصولات لبنی و غیره را به منطقه خود برای فروش می بردند.در حال حاضر با رویکرد زندگی روستایی به جذب گردشگران از حال و هوای گذشته زیاد خبری نیست. این مناطق به دلیل آب و هوای سرد کوهستانی در منطقه اغلب از اردیبهشت ماه تا حداکثر اواسط مهرماه به صورت خوش نشینی و گذراندن اوقات فراغت در آخر هفته ها توسط مردم محلی و اطراف شهرستان رامسر مورد استفاده قرار می گیرد. خانه های بتنی به دور از هر گونه تطابق با محیط و شرایط آب و هوایی منطقه و با تجهیزات اقامتی نه چندان مناسب صِرف کرایه دادن به مسافران و گردشگران جهت کسب معاش و روزمرهگی بر منظره روستاهای قدیمی شهرستان رامسر سایه افکنده و کمتر نشانی از آرامش و گذراندن اوقات فراغت و استراحت در آن میتوان یافت. این در حالی است که هنوز زیرساخت هایی نظیر راه های دسترسی مناسب به روستاهای ییلاقی، بهداشت و جمع آوری زباله ها و فرهنگ سازی و آموزش مردم جهت جذب گردشگران هنوز در آغاز راه است که نیازمند توجه جدی ده دارها، ده یارها ، مردم محلی و مسئولین دستگاههای دولتی می باشد.
در زمان گذشته انجام عمل کوچ با ایجاد تمهیدات و مقدماتی همراه میشد و کار اصلی کوچ دادن کشاورزان را چارودارها(چهارپاداران) محلی انجام میدادند. مالدارها(صاحبان چهارپایان) و چاروداران جهت شناسایی راهها و مسیریابی صحیح در زمانهایی که جنگل را مه غلیظی فرا میگرفت و یا هوا نامساعد میشد، علائم و نشانه هایی در بین مسیر خود را شناسایی و یا ایجاد میکردند و با تکیه بر آنها مسیر درست خود را پیدا می کردند. اغلب نامگذاری ها بر اساس شکل ظاهری و سختی و آسانی مسیرها برگرفته از اسامی و نامهای محلی است که نیازمند بررسی های کارشناسی و انجام پژوهش ها و تحقیقات میدانی بیشتری است.
کوهنوردان و جنگل نوردان امروزه با نصب نرم افزار ساده GPS بر روی موبایل و ثبت نقاط مسیر خود به راحتی می توانند نقشه مسیر را با دقّت کمتر از یک متر محاسبه و ترسیم نمایند.
مسیرهای مالرو و قدیمی جواهرده رامسر
الف) از راه رودخانه( روخانه راه)
1-فاته خانی شر-پسه رولات-کلالُم-نرنا-پوسه لسه-حسن نیشکه-سُمسه کش-لرگ په-ترنگ پشت-لتره کش-ترامه گه دشت- کافر گولو-کُل سم-اژده لم-تولئن چال- تیجه میر-بابُران(چشمه آب خروم پشته اوه)- دوشان کو – ایلتاسره – چوتک – بازه رش- فیلیک دم- پوداره سر(جیری میدان) - جوردی.
2) راه مخصوص مردم گاورمک از راه پوله راه
گاورمک-شرکت جهان-لوکه چهر- سیم- لم سره- خشکه حالگه پشت- ترنگ پشت-لتره کش-ترامه گه دشت- کافر گولو-کُل سم-اژده لم-تولئن چال- تیجه میر-بابُران- دوشان کو – ایلتاسره – چوتک – بازه رش- فیلیک دم- پوداره سر(جیری میدان) - جوردی(جواهرده).
3) مسیرهای فرعی
اردئه بن-چوکاسره پشته-تمیجان کری- نیسه لم –شاداره چکه- راشمه دره(آبشار بین راه جواهرده) – بارجه لم –چکه لم – ایسپه تاشه – کِرسنگ دیار– چاکه دشت- زه لم – تولیگه چال – ایس پرک – چوشمه آوه کش.
ب) از راه کوه (رَجه راه)
1-تَلاکین-کُنِه پُتَک- پُتَک – دوراگه سر(دوراگه سه)
2-توبن – وجره گه بن- دوراگه سر
3-دوراگه سر-پسه رو- زیارتگه سوسه- گل برده گه رابن- پُتَکه روخانه- پُتک(تازه پتک)-
4-تلاکین- کُنِه پتک- تازه پتک-چشته کو- ول اوهگه سه- زمی گه سه-جورحلگام پشته- سکته سه- به هاله- تیرانی-آهین پُچان- سرگله (سرخه گله چاک)-پلنگ بوته مالگه-سیه تول- دوتر مارگردان- تُساکله سره- خریزانه بن-وازوازانه تنگه-بارگا (جیر بارگا،کنه بارگا)-جور بارگا(تازه بارگا)- هسی هاله- چاله سه- گل ورگنه-تاشه گوش-سرپشته-دوهاله خانی-داردچین لاکه-یه هاله خانی-چینی کوه-بی خدا کش – سیرسی-کلجاره گه دشت-جور جیرکوه-کینوره دره-سلمله پولو-پشتوسو- سلمل(محل استخر بزرگ آب)- اسله سه – جوردی(جواهرده).
پ) جاده آسفالته از رامسر
1-رامسر- لات محله(خ شهید بهشتی) – اشکونوکوه- من لات- بامسی- ولگام لَم( محل گیاه پیچک)- دُرمُد- راشمه دره(آبشار بین راه جواهرده)-زرودک( زوره)- جیرکوه- سَلمَل-فیل دم(فیلیک دم)(دریاچه قو)- جوردی (چشمه آب علی و ابتدای جواهرده ).
شاداره چکه:
بلندمازو با نام علمیQuercus castaneifolia درختی است از تیره راش (Fagaceae) که به طور کلی از نظر قطر و ارتفاع ، بزرگترین درخت جنگلهای شمال محسوب میشود.
این درخت، مخصوص جنگلهای قفقاز و خزری است و در جنگلهای شمال ایران از جلگههای ساحلی تا ارتفاعات بالایی و از جنگلهای گلی داغ و گلستان و گردنه چناران تا آستارا پراکنده است. قطر آن تا 5/3 متر و ارتفاع آن تا حدود 40 متر(معادل با یک آپارتمان 15 طبقه) نیز می رسد.
مهمترين رويشگاههاي اين بلوط منحصر به فرد ايراني را بايد در جنگل خيرود و گلنرود نوشهر، ارتفاعات مينودشت، گلبند و … دانست. جالب است كه بلند مازو در فرهنگ عامهي مردم شمال حسابي جا باز كرده كه يكي از نشانههايش، اسامي متعدد محلياست كه براي اين آسمان خراش سبز و استوار به كار ميبرند. به عنوان مثال در كجور آن را سياه مازو، در اطراف رشت (اشپر)، در طوالش (مايزو)، و در ديگر نقاط نيز میزی و موزی خطاب ميكنند.که نباید آن را با واژه گیلکی "موز" به معنای کوه اشتباه گرفت[1].
این درخت بزرگ در نیمه راه جواهرده بعد از تمیجان کری(بامسی) و قبل از آبشار بزرگ بین راه جواهرده(راشمه دَره) قرار داشت که تقریبا از اشکونکوه قابل دیدن بود و مسیر پیاده روی را برای چارودارها و مردم عادی نشان می داد.
کِرسِنگ دیار
"کِر سنگ" در لهجه گیلکی رامسری اغلب به سنگ ها و چیزهای خشک و شکننده گفته می شود که از قَوام و استحکام زیادی برخوردار نیست."دیار" نیز به معنای دیدن و مشاهده شدن است. سنگ بزرگی در کنارجاده از راه رودخانه صفارود(سوآو رود= رودی به سمت نور)، قبل از چاک دشت وجود داشت که گاها محل استراحت چارودارها و مردم عادی نیز میشد و در آنجا غذا میخوردند و به آن "کِرسنگ دیار" گفته می شد.
منابع مورد استفاده:
1--غدیری،جلیل- فرهنگ گویش محلی رامسری(دوسویه)- تهران- انتشارات راه ابریشم- 1386
2- آقای کریم محتشم کریمی.
3- محمد درویش. بنويسيد:«بلند مازو» ؛ بخوانيد: «آسمان خراش!.
3- محمدولی، تکاسی. کتاب در حال ویرایش: "رامسر در آینه گردشگری".
[1] - چوب بلندمازو سخت و محکم و نفوذ ناپذیر است و برای تهیه تخته بشکه به کار میرود. در مصارف روستایی برای ساختن در و پنجره و ستون و تیر ساختمان و همچنین در ساختمان کَندُوج (انبار برنج) و تهیه لَت برای پوشش خانههای روستایی مصرف میشود (ثابتی، 1382). از چوب آن همچنین برای کشتیسازی و تأسیسات آبی و ساخت تراورس و پارکِت استفاده میشود. بلندمازوهایی با دوایر سالیانه باریک که بافتی سست و سبک دارند، برای مبلسازی، نجاری، بشکهسازی، تهیه چوب معدن، تختهلَت و روکشسازی به کار میروند. چوب بلندمازو، نیمه سنگین تا سنگین با چگالی ۶/٠ تا ٩/٠ گرم بر سانتیمتر مکعب و کمابیش ترد و نیمه سخت با قابلیت شکافخوری خوب است. مقاومت طبیعی آن تا حدی زیاد و کار با آن آسان است (سلطانی، 1381).

![]()
گیاه هزارخار( Cousinia spp) از تیره Compositaea و کاسنیان است.

http://shomalgardi.com/wp-content/uploads/2015/10/%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B3%D8%B1-%D8%AC%D8%A7%D8%B0%D8%A8%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B3%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B3%D8%B1-.jpg

http://img8.irna.ir/1396/13960802/82706784/n82706784-71947161.jpg


https://media.mehrnews.com/d/2017/10/07/3/2597536.jpg
گورستان ایزگام دشت جنت رودبار رامسر یکی از گورستان های تاریخی مازندران است که گمانه زنی در آن بر اساس برنامه تحقیقاتی و شناسایی اضطراری پژوهشی در سال ۱۳۶۸ انجام شده بود و مشخص گردید که آثار کشف شده متعلق به دوران آغازین سده هزاره سوم قبل از میلاد موسوم به عصر آهن ۱ و ۲ است.
یک بار دیگر از چهاردم شهریورماه 1396 برای تعیین حریم و عرصه، مطالعه و مستندسازی منطقه و تهیه پرونده جهت ثبت این اثر در فهرست آثار ملی کشور مورد کاوش های باستانشناسی قرار گرفت.
*تعدادی از آثار کشف شده در موزه مردم شناسی مجتمع فرهنگی شهدای رامسر در خیابان سخت سر در معرض دید عموم قرار داده شد است.
معرفی سایت ها و جذب گردشگر اگر بر اساس اصول علمی و فنی انجام نشود در درازمدت علاوه بر نابودی منابع منجر به ایجاد مشکلاتی برای جوامع محلی و عدم رضایت گردشگران نیز خواهد شد که در بافت های تاریخی و فرهنگی کشور نظیر جواهرده ما شاهد آن هستیم. توجه به زیر ساخت ها از جمله راه دسترسی آسان، بخش حفاظتو مرمت اشیای پیداشده و درآمد و اشتغال جوامع محلی از ارکان اصلی جهت پشتیبانی و تداوم کار یک سایت گردشگری می باشد که نیازمند برنامه ریزی جامع و دقت بیشتر کارشناسان و مسئولین فرهنگی استان و شهرستان است.
منبع:
1- ایرنا http://www.irna.ir/fa/News/82706784
2- باشگاه خبرنگاران جوان https://www.yjc.ir/fa/news/6294478/

http://digiato.com/wp-content/uploads/2017/09/HHP-Green-Galaxy-Results-Pic1-600x450.jpg
یادگاری ما به زمین این نباشد!!!!!!!!!!!!!!!!
http://www.dana.ir/File/ImageThumb_0_608_458/1298854
در سخت سر قدیم بازار بزرگی در منطقه تنهیجان(تمی جان کری) و منطقه جواهرده (جوردی) وجود داشت که تاجران رودباری، طالقانی و قزوینی از راه کوه ها و اشکورات نمک(روبری نُمک)، خشکبار(کشمش، فندق و لوبیا، عدس و غیره) به همراه پارچه، زیورآلات و ظروف مسی و غیره را آورده و کالاهایی نظیر وسایل چوبی آشپزخانه هنر چوتاش ها(کچه تاش ها)، برنج، گندم، ابزارآلات آهنگری نظیر داس، تبر غیره ساخته دست سغل گران را با خود همراه می بردند. این افراد به همراه چارودارها که به حمل و نقل بارها و افراد در هنگام کوچ از قشلاق به ییلاق و برعکس می پرداختند از مشتریان پر و پا قرص نعل بندها و پالان دوز ها بودند. در خورجین پالان قاطر و الاغ طالقانی ها هم از شیر مرغ تا جان آدمیزاد پیدا می شد و دوای هر دردی را داشتند.
اما امروزه متاسفانه هنر پالان دوزی در شهرستان رامسر و ییلاقات اطراف آن به ورطه فراموشی سپرده شده است و قاطر داران بیشتر آن را از شهرهای دیگر استان گیلان و مازندران تهیه می کنند.
از کاربرد پالان در زندگی گذشته مردم سخت سر چند زبانزد ذیل به یادگار مانده است:
*خَره با پالان نیشنَه سَنِن! (یعنی خر را با پالانش نمی شناسند).
*پالان دوج هِچ وَخت خوشته خایَه دَرزن نزنه(پالان دوز هیچ وقت به بیضه خود سوزن نمی زند).
*خر هو خرَه وی پالان عیوضا با!(خر همان خر است پالانش عوض شده است). این زبانزد فارسی است.
ادامه مطلب
https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1397/2/22/7997516_251.jpg

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، مهرزاد خلعتبری دهیار روستای بوم گردی جنت رودبار رامسر با بیان این روستا مهد گل گاو زبان ارگانیک کشور است به مزایای چهاردوره برگزاری پنجمین جشنواره ملی گاو زبان اشاره کرد و گفت: ثبت گیاه دارویی گل گاو زبان به شماره ۱۲۲۵ در سازمان میراث فرهنگی و همچنین گردش و تحول اقتصادی مردم این منطقه شده است.
روستای جواهرده نیز مانند دیگر روستاهای بین راهی رامسر به جواهرده و روستاهای ییلاقی دهستان جنت رودبار مهد پرورش گیاه گل گاوزبان ایرانی(EQUIOUM SP.) و به صورت ارگانیک است.
http://dc161.4shared.com/img/Jcaqw6Dtce/s3/14c8cbb9188/salmal1

http://media.snn.ir/download/image/ejtemaee/%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%B1%202.jpg
http://dc161.4shared.com/img/DsjWP4f4ba/s7/14c8cbb9d40/salmal2?async&rand=0.9070868297829064
سَلمَل
یکی از روستاهای بین راهی در نزدیکترین مسیر به جواهرده و "فلیک دُم(فیل دُم)" از آخرین گذرگاههای جاده قدیم چاروادارها از راه کوه(رَجه راه) است. راجع به وجه تسمیه آن سندی در دست نیست.احتمال می رود واژه "سَلمَل" از دو کلمه سَل به معنای اِستَل(استخر) و مَل گرفته شده باشد که به معنای آبی است که جریان ندارد و نیازمند پژوهش و بررسی های بیشتری است.
سَلمَل از توابع بخش مرکزی رامسر از دهستان سخت سر می باشد. بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران جمعیت آن 11 نفر(5 خانوار) در سال 1385 شمسی بوده است.این روستا با چشم اندازی زیبا از جنگل(چوتوک و مِن دامان) و کوههای اطراف خود با بیش از 100 خانوار هرساله پذیرای مسافران و گردشگران و افراد عاشق طبیعت زیبای ییلاقی می باشد.
بازمانده های آسیاب آبی قدیمی در مسیر رودخانه به سمت فلیک دُم،وجود یک قبرستان قدیمی(به احتمال قبر مادر یزید=آتشگاه زرتشتی)، چشم انداز "کینه رود" با ساخت ویلاهای مدرن در آن و زندگی سنتّی در خانه های زگالی از مشخصه های بارز و جالب آن به شمار می رود.
وجود کَند و کاوهای غیر اصولی و کشف سکه های نقره از قبور آن نشان از آبادبودن و قدمت کمتر از 2000 ساله این منطقه دارد.
فروش سبزی محلی، رب و ترشیجات،محصولات دامی و لبنیات ، گردو ، فندق ، سیب ترش و نان محلی ماهی تابه ای از سوغات این منطقه توریستی می باشد.
مردمان این روستا با قلبی صاف و دلی پاک همگام با حفظ محیط زیست نسبت به تغییر ات اساسی و ساخت و سازهای جدید در ابنیه خود اقدام کرده و فضایی سرشار از آرامش و امکانات مُکفی جهت پذیرایی و استراحت مسافران بین راهی جواهرده رامسر را فراهم نموده اند.
کوهنورد: یه قاطر کرایه بوکونیم بیشیم تا لپاسر
کوهنورد: یک قاطر کرایه کرده و تا لپاسر برویم.
یِه گل : اسب کرایه باری 60 هزارتومان
یه گل: کرایه اسب هر بار 60 هزارتومان
کوهنورد: چی خبره مگر گبر گور پیدا کُردِم گنج سر نیشتیم!!
کوهنورد: چه خبره! مگر گورهای گبری پیدا کردم- سر گنج نشسته ام.
یِه گل: مو خا دانم تو شادره رایَه یاد بَری بعد بیشی سر وقت گبر گورشان.
یه گل: من که می دانم تو داری می روی راه را یاد بگیری بعد سر وقت گورهای گبری برای کندن آنها بروی!
کوهنورد: اَمه چها نفریم خنیم بیشیم تا لپاسر آب و هوا عوض بوکونیم آخرش چند؟
کوهنورد: ما چها نفر هستیم می خواهیم تا لپاسر برویم اب و هوا عوض کنیم آخرش چند قیمت می دهی؟
یه گل: چون شما شیناسِه تی جَد اَندر جَد شیناسَنِم آخرش 40 هزار تومن.
یه گل: چون شما را می شناسم و جد اندر جد شما را می شناسم آخرش 40 هزار تومان.
کوهنورد نیز با مشورت دوستانش قبول کرده و نصف مبلغ را پرداخته . کولبار کوهنوردها را بار قاطر کرده و همراه یه گل به عنوان راهنمای گروه به طرف لپاسر راه می افتند.
در بین راه قاطر چموش چند بار از مسیر خارج شد که با همکاری گروه دوباره به مسیر بازگردانده شد.
ناگهان زنبوری برماتحت قاطر نیش جانانه ای زد طوری که قاطر کل مسیر سربالایی از باغدشت تا نزدیک لپاسر را با بار دوید و در بین راه نیز هراز چندگاهی یکی از کوله های کوهنوردان را به ته دره پرت کرد تا سبکبارتر شده و بهتر بتواند بدود.
کوهنوردان نفسشان بند آمده بود. با نگاهی غضبناک به یه گل نگاه کرده و جریمه از دست رفتن کوله ها و غذایشان را از او می خواستند.
یه گل: با خونسردی دستی به سر قاطرش کشید و گفت تو که از اول نمی خواستی با ما بیایی پس چرا اینقدر جو خورده بودی؟
کوهنوردان نیز یکی شده و یه گل را به قاطرش بستند تا روانه لپاسر گردد و از آنجا برایشان آب و آذوقه تهیه نماید.
نتیجه اخلاقی:
" آزموده را آزمودن خطاست"
*توجه:
با خبر شدیم آقای یِه گل اسب خود را با قیمت مناسب جهت تاکسیدرمی و نصب در موزه در معرض فروش گذاشته است.
http://ramsarnovin.ir/wp-content/uploads/2018/03/photo_2018-03-24_23-04-52.jpg

نثر گیلکی رامسری:
دِبار، مُردوم خوشِته عیدَرِِه آدابی دَشتِن، دست و پایَه حینا نیانِبان ، پنجکِ گرما شونوبان،مُرغانِه جنگ، عید دیدنی و پول عیدی وِِچِن. , وَچه گل شان کَسَنِ هَمرَه شاد بان.
عید میجال ، سال تحویل موقع همه دست به دعا بونوبان.خوشتِه سلامتی یَرِه ، همساده، تمام فک و فامیلِ رَه دعا کُردِن.
خدا بدارِه ، برکت ویشتَرا باشِه، مال و مِنال ویشتَرا باشِه. بعضی ها یِه خونِ کولَه نِدارِن(فرزند ندارند) تا وی هَمرَه عید بوکونِن.سیزده بِدَر بَشون به صحرا.
امَّه مردوم هَندَه دُو دُو کانِن.دل شاد نِی یَن. دنیا خیلی به دُوسِن نِیَه . بَن تی سَر طالع چی داَرِه هونو بهتره از خدا بِخِهی.
خدایا هرچی مریضی یَه، هرچی درد و بِلایَه از همه ما دورا کُن.
هرچی خاطرخوایَه، دل دوستِ شانِ به هم برسان.


