پَئر شونو کارَرِه وَچه دَارِه جا دَنِه
محمد ولی تکاسی
وَچه وَرِس بیشیم کالش و دازَه(علف) خورد بوکونیم . اَمِه گاوشانِ رُجام بوکنیم. فقط هی چند تَه گاوِه اَمِرَره بمانسِن. اَلَن خا گوشتِه خریدا خواریم(گوشت را می خریم و می خوریم و تولید نمی کنیم). هوشانِ وَنه خیال دَکیم تا شیر و ماستِ از هَمساده شان گدایی نوکنیم. وَچه با بی میلی و بی حوصلگی خواب جی وَرَسِه بوگوت: خدایا کی وَکَه چَن ماه دیگَر بیشیم سربازی گاوشانِ دَس راحت وَکیم!
پَئر بوگوتِه: وَچه وَرِس تنبلی یَه بَنِه کنار. قدیما بیخود نوگوتِن: پَئر شونو کارَرِه وَچه دَارِه جا دَنِه".
تا کار نوکنی زحمت نکشی مُزد و مَواجِب هم نِدارِه. الَن زمانه جوری وَکِتِه مدرک دکتری هم دَشتِه باشی وَنِه یه هنری بِدِری یا صنعتی بَلَد باشی وگرنه چرخ زیندگی نگِردَنه.
وَچه بگوتِه: مِرِه ماشین هم هِنِگیتی بوشِم کار بوکونِم شِمِه کمک خرج باشِم.
پَئر بگوته: دبار مارشَن چند تَه چَنبان(زایمان می کردند) سه چهار تَه مانِسِن(زنده می ماندند). اُشان هم کمک حال پدر و مادر بان در کار خانه، کار کشاورزی و .... اَلَن نه کمک حال آنهایند بلکه ویشتر اُشانَرِه خرج تراشی کانِن." کهنه کَمِلِ لِها داناکُن".(کنایه: موضوع خاتمه یافته یا فراموش شده ای را نو کردن و دوباره بخاطر آوردن). باشو مردم جی یاد بگیر. بجای اینکه اَندی پول اینترنت رِه هَدی فلان فیلم یا آهنگ دانلود بوکونی یا چَت بوکونی. وَنِه بُیشی شیر و ماست محلی، غذا و خورشت سنتّی، محصولات باغی فندق و گردو، گل گاوزبان و بقیه تبلیغ بوکنی تا صدنار و سی شِه(یا یک قِران و دو زار) هم اَمِه گیر بی یَه. پَئر خوشته هَمرَه زیر لب خوانده گیری کُرده:
فلک نگذاشت که من بالا نشینم همیشیک مجلس دانا نشینم
اگر شوم من، هم مجلس نادان همین خوب است که من تنها نشینم.
جواهرده تا سال 1404
محمد ولی تکاسی

ظهور و پیدایش شاخه های جدید گردشگری در جهان مثل گردشگری سلامت، مذهبی، دریایی و دیگر شاخه های فعلی آن نظیر اکوتوریسم و غیره حاکی از اهمیت رشد و گسترش این صنعت در مناطق مختلف جهان با توجه به امکانات باستانی و طبیعی آنها خواهد بود. به همین دلیل هر کشوری که آرزوی رونق این صنعت را داشته و دارد سعی می کند راهکارهای مختلفی برای معرفی توانمندی های گردشگری منطقه خود به دیگران را به کار گیرد تا حجم بیشتری از گردشگران را به سمت مرزهایش جلب کند. حذف روادید، پایین آوردن هزینه سفر و اقامت در منطقه ، ایجاد انگیزه های مختلف مثل جشنواره های خرید و برگزاری بازیهای سنتی و ورزشی از جمله راهکارهایی برای جلب نظر گردشگران و در نهایت رونق صنعت گردشگری کشورها بوده است .
بر اساس سرشماری سال 1390 جمعیت جواهرده به 9800 نفر(2400 خانوار) افزایش یافت. در سال 1395 نیز سرشماری عمومی در کشور انجام شد و احتمال می رود با توجه به خوش نشین بودن منطقه و امکان عدم سکونت در فصول پاییز و زمستان به دلیل برودت زیاد هوا، آمار جمعیت محلی ساکن در ییلاق جواهرده از این هم کمتر شود[1]. کما اینکه ما در سالهای اخیر،کمتر شاهد سکونت افراد محلی و بومی در فصل تابستان در جواهرده هستیم. رضایت و افزایش درآمد مردم محلی از توریسم می بایست در سرلوحه تصمیمات و هم اندیشی های دولتمردان قرار بگیرد تا گام های بهتری در زمینه توریسم پایدار و رونق گردشگری در منطقه برداشته شود.
به نظر می رسد عواملی نظیر مهاجرت افراد محلی، افزایش قیمت کرایه منازل استیجاری، خرید مواد خوراکی و افزایش هزینه زندگی، برگزاری کلاسهای فوق العاده و جبرانی دانش آموزان رامسری در فصل تابستان، نگرانی مردم از وضعیت وخیم رو به رشد ساخت و سازهای غیر منطقی و به دور از اسلوب و قوانین مطابق با منطقه گردشگری و غیرهمگام با بافت سنّتی که فقط جیب بانکهای وام دهنده را پر می نماید و هم چنین راه یابی افراد غریبه به جواهرده جهت خوشگذرانی و هنجارشکنی برخی از این افراد به اصطلاح متجدِّد و نوگرا به باورها و اعتقادات مردم این ناحیه، همه این عوامل می تواند موجب عدم رغبت مردم بومی منطقه به گذراندن اوقات فراغت در جواهرده شود. (نظر شخصی نگارنده).
هجوم مسافران و گردشگران برای یک یا چند روز و نبود امکانات زیرساختی نظیر جاده آسفالته در برخی مسیرها، عدم رعایت بهداشت محیط در اماکن مناسب جذب گردشگران، با توجه به تصویب طرح های خرد و کلان و جذب اعتبارات، بازسازی بافت سنّتی، احداث چند بوستان جنگلی، وجود اتاق ها و یا خانه ها وهتل ها بدون پارکینگ مناسب و غیره همگی دست به دست هم دادهاند تا عرصه بر مردم محلی و بومی که سالها به دور از هیاهوی شهری و مشکلات عدیده به دامان طبیعت پناه می بردند، تنگ و تنگ تر شده و دیگر نتوانند روی آسایش و آرامش را ببینند.
بر اساس نتايج حاصل از بررسي شاخص های عمده بخش گردشگری در سند چشم انداز کشور
(1404-1384)چنین اعلام شد:
1- عدم بهره برداري مناسب از حجم عظيم آثار تاريخي، فرهنگي و طبيعي متنوّع و جذاب كشور.
2- عدم كفايت اعتبارات دولتي براي پژوهش، حفاظت، مرمت، احياء و معرفي اين آثار ارزشمند و در معرض نابودي قرار گرفتن يا به فراموشي سپرده شدن اين آثار مهم تاريخي، فرهنگي و طبيعي.
3-عدم بستر سازي براي سرمايه گذاري مُستمر در تأسيسات و تجهيزات گردشگري كه باعث مُستهلك شدن اين تأسيسات و كاهش بهره برداري مناسب از آنها گرديده است.
لذا می توان احتمال داد که ادارات، ارگان ها و نهادهای دولتی و یا وابسته به دولت نتوانستند امور مربوطه به رشد و توسعه گردشگری را با اقتصاد بیمار وابسته به نفت به نحو اَحسَن انجام دهند. اگر چه در این راستا تعدادی از مسئولین کشوری، استانی و شهرستان نهایت سعی و تلاش خود را نمودند ولی در مسیر خلاف آب شناکردن در بعضی مواقع مانع تراشی ها و مشکلات زیادی را نیز به همراه دارد. اگرچه پیش بینی شده است ایران تا سال 1400 بیش از 14 میلیون گردشگر داشته باشد ولی در برخی مناطق هنوز کارهای شایسته و بایسته برای جذب گردشگران انجام نشده است.
رشد قارچ گونه ساختمان ها و آپارتمان ها در جواهرده و مسیرهای بین راهی آن بدون برنامه ریزی قبلی، آزمایش مکانیک خاک و بر اساس سلیقه و هزینه های مالک /مالکان جهت کسب سود و درآمد بیشتر در آینده ای نزدیک ما را با حجم انبوهی از مشکلات نظیر تأمین آب آشامیدنی سالم، دفع زباله و فاضلاب، آلودگی رودخانه ها و جنگل دست کاشت مواجه می سازد. در نهایت تبدیل شدن جواهرده در سالهای آتی به صورت روستایی بی آب و علف و به دور از مناظر طبیعی و جنگلی امری محال و دور از انتظار نخواهد بود.
با توجه به سیاست کلان بخش گردشگری و توجه به دستورالعمل کلّی اهتمام به امر ميراث فرهنگي, تاريخي و طبيعي كشور که وظيفه اي است همگاني، می توان اذعان داشت که نقش مردم و فعالیت نهادهای مردم نهاد(NGO) جهت کمک در اجرای فعالیت های دولتی کمتر به چشم میآید که نتیجه این کم توجّهی مسئولین محترم را شاهد هستیم.
همگام با طرح های عمرانی در حال اجرا در جواهرده با وجود دو رودخانه در شرق (ناوکَش دره) و غرب (اسبی آو کَش) در دو طرف جواهرده به یک سیل برگردان در وسط ده جواهرده جهت هدایت روانآب های سطحی و نزولات جوی نیز مدنظر قرار گیرد. علیرغم انجام کارهای آبخیزداری موجود بر روی رودخانه، انجام تراس بندی در دامنه کوه های منتهی به چشمه برتُل از بالای آبشار دارالوداع و کاشت نهال در بالادست جواهرده (غیر از مرتع قرق شده سُردانه کول=تاک سر) جهت پیشگیری از وقوع خطر سیل و هجوم بهمن و صدمه رسیدن به مردم و خانه های آنها نیاز است.
کارشناسان محیط زیست، منابع طبیعی، گردشگری و میراث فرهنگی، مسکن(از نظر ترکیب و رنگ در طرّاحی سازهها جهت ایجاد آرامش) و کارشناسان شاغل در اقتصاد توریسم و تورهای گردشگری همه متفّق القول هستند که جهت قدم نهادن در مسیر درست گردشگری، ارزآوری مناسب، ایجاد اشتغال ، تهیه بِرَند برای محصولات کشاورزی نظیر فندق و گل گاوزبان و حفظ میراث ناملموس نظیر مهمان نوازی اهالی و نان محلی (کلوبیج کِشتا) و تجهیز امکانات جواهرده با حفظ بافت سنّتی و خانه های قدیمی و با توجه به وجود مناظر طبیعی و بِکر و حفظ آنها برای نسل آینده، نیازمند یک حرکت بسیجی و جهادی برای تهیه طرحی جامع و فراگیر با شرکت نهادهای ذیربط، همکاری مردم و سرمایه گذاری بیشتری بر روی آموزش و فرهنگ عمومی گردشگرپذیری از طریق رسانه های جمعی، افزایش افق دید و بینش مسئولین و استفاده از نیروی کارشناسی با استفاده از تجربیات کشورهای همسایه می باشد.
منابع مورد استفاده:
1-سند چشم انداز توسعه بخش میراث فرهنگی وگردشگری کشور ایران (1384 تا 1404 ).
آدرس اینترنتی : سند چشم انداز گردشگری کشور ایران - افق 1404.
2-کشکول (http://www.emadezzati.blogsky.com/1392/03/01/post-173/)
[1] - در آمار دیگری بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰ حدود ۹۸۰۰ نفر (۲۴۷۰ خانوار) است(شورای دهیاری جواهرده، 1394).

https://seeiran.ir/wp-content/uploads/2017/05/210.jpg
https://www.bloghnews.com/images/docs/000216/n00216897-r-b-001.jpg
منطقه جنّت رودبار رامسر
در روزگاران گذشته بخشی از گرجیان تاریخی به شمار میرفته است. به عبارتی دیگر منطقۀ جنت رودبار منطقهای ییلاقی و کوهستانی است که پیش از این جزئی از بخش بزرگتری بوده که با نام گرجیان خوانده میشده است. پس از اینکه نام گرجیان از صفحۀ ضمیر و از روی نقشه پاک میشود قسمت ییلاقی آن دست به مانند بخش جلگهای منطقه به گلیجان ضمیمه میشود. پس از آن در اثر گذر زمان از منطقۀ گلیجان نیز جدا شد و به عنوان یک دهستان مستقل به شهر رامسر پیوست. این استقلال و جدایی از منطقۀ گلیجان برای دهستان جنت رودبار در سال ۱۳۵۸ هجری شمسی رخ داد. پیش از آن رامسر نیز بخشی از تنکابن به شمار میرفت. در حال حاضر جنت رودبار بخش و دهستان جنوبی شهر رامسر را تشکیل میدهد و پهنۀ وسیعی از خاک این منطقه را به خود اختصاص داده است.
چورته:
روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان رامسر در استان مازندران ایران.این روستا در دهستان جنترودبار قرار دارد . این روستا در حدود ۳۰۰سال قدمت دارد. تمام افراد روستا نسبت نزدیک دارند . تعدادی از بازیهای محلی و مسابقات کشتی قهرمانی گیله مردی(مشت کشتی) استان های گیلان و مازندران در این روستا از توابع جنت رودبار رامسر برگزار می گردد.
زَرِج لات
محمد ولی تکاسی
هوا کَم کَمه رو به تِریکی(تاریکی) شا دِبا. نیماشتَه سَر(عصر هنگام)کولاک نَم نَمه وَرِسِه! ناگهان آسمان کین لوکا دَکِت. کولاک علی بوگوتِه. به فرمانی خدا سیل راه دَکِته. روخانه همچون دیو دوسَر هرچی وی سر راه با خرابا کُرده. یِروغه اَسب مُثان(ایلخی اسب) سر به جیری راه دَکِت. تمام زَرج لات[1] هم آو بگیت. تمام راشان تولوشو(گلی) وَکِت. دِ ماشین جار نُشا(بالا نمی رفت). امشوب حاج مَم تقی(محمد تقی) وَچه عُروسی با. عُروس هم غریبه با. مَشما بَزَن هی حیاط دل مردومِ شام هَدَن. صدای ساز و سُرنا تا هفت تَه آبادی آن وَرتر شونوبا. مردوم دل خوش نداشتِن. اُشان دل "انجیل کشِ گِه تول وَر نیابا"! ای رایَه چوتَه وَنِه وگِردِسِن؟.
ساعت 9 شب رَد بَدَه وَرپ هم کولاک دُمال سَر، راه دَکِت. داماد پَئر هم بوگوت: امشوب همه عزیزان می خانه وَر هِسَّنِن کسی جایی نوشَنِه(نرود). مردوم خیال راحت بابا. شروع بوکوردن به رقص و پایکوبی تا نصفه شوب. بعد هم خودِ دار و بار بوکورده بی(درخت تراشیدن و جابجاکردن). خوده مُرده آدم مُثان، بَنَن بُخواتِن. اُشان خر و پُف هوا بُشا.
حاج مَم تقی با بقیه وَچه شان قاطر سوارابان بُشان تا بَساط صبحانه فراهم بوکونون. بین راه وَرپ هَلَه وَرِسه. مِشتی شمع افروز هم لوسو(خمیر) گالَه بگیت تا نان چاکونه. خلاصه تا ساعت 8 صبح مهمانشان صبحانه بَدَن مُرخصا کُردن.
یکی بوگوتِه الَن دو ساعت دیگه خا چاشته!، کوجار بیشیم یه دور بزنیم هندَه "هیجه پوسَخت وَکیم". یکی دیگه بوگوتِه: در دیزی بازه حَیای گربه کو؟ خلاصه مردم هر کدام بَشان دنبال زندگیشان.
شمع افروز هم داماد مار با خوشته وَچه گوش بِلَکنه(زیر گوشش نجوا کرد)!:
پسر! خَجره خیلی تیز بو (باشَه) وی توک پُرَنه[2]. خیلی باید با عروس خَانم مدارا بوکنی. در زندگی نه اَندی گردن شَق باش تا مردوم تِره جی بَترسِن نه اَندی بی غیرت باش تا بوگون:
"وی تئارِ دُمُه دِنی یَه"[3]!
دبار شومارشان کلانتر بان هر یِه گَپ زَن نوشتنین(نوشتنی) با. اَلَن خا عروسشان توک دَارِن خودشه شومارشانِ حریفِن.هر یِه گَپ زَنِن "آدم سر اُسبوج(شپش) می یَره"!
[1] - زرج لات (زرولات=آسیاب لات) از دهات اشکور و آب ریز رودخانه کوچک آن به طرف رودخانه تُمل رود است. زَرج در لهجه گیلکی رامسری به پرنده کبک گفته می شود که دارای نوارهای زرد رنگ بر روی بال خود است. پیداشدن گورهای گبری در آن نشان از قدمت زیاد این منطقه دارد.
[2] -کنایه: تندخویی و پرخاش کردن بی مورد زندگی تو را از هم می پاشد.
[3] - کنایه: یعنی مدیریت زندگی را بلد نیست و نمی تواند مشکلات زندگی خود را از روی عقل و منطق حل نماید.
https://www.dana.ir/File/ImageThumb_0_608_458/1298854

https://www.iribnews.ir/files/fa/news/1398/2/10/3451405_414.jpg
منبع: https://www.asriran.com/fa/news/747563عصر ایران
مرکز دپوی زباله رامسر شاید یکی از بدترینهای سایت زباله باشد چون حتی خاکپاشی و آهکپاشی روی زبالهها دیده نمیشود شاید برای همین است که مگسها به اینجا حمله کردهاند. بوی تعفن زبالهها هم داستان تلخ دیگری است که حضور در این مرکز را سخت میکند مخصوصا در روزهای کرونایی.
شواهد نشان میدهد که مرکز دپوی زباله رامسر در حال گسترش است چون در روز 100 تا 140 تن زباله در این مرکز تخلیه میشود. انبوه زبالههایی که یک تپه زبالهای درست کرده و این تپه در حال پیش روی در جنگل است.
حداقل از یک دهه پیش قرار بود که با کمک شهرداریهای سه شهر رامسر، عباسآباد و تنکابن، یک سایت مشترک مدیریت پسماند با محوریت تنکابن ساخته شود که هنوز محقق نشده است برای همین شهرداری رامسر قصد دارد یک زبالهسوز کوچک برای سایت زباله این شهر راه بیاندازد و البته یک سوله کوچک برای تفکیک زبالههای خشک از تر.
در حال حاضر تفکیک زبالههای خشک و تر رامسر، بدون اصول بهداشتی و دستی، توسط کارگران افغان انجام میشود که بیشک سلامتی این افراد را در خطر جدی قرار میدهد. به ویژه اینکه این کارگران در محدوده همین مرکز دپوی زبالهها در چادرهایی که به لحاظ بهداشتی وضع خوبی ندارند؛ زندگی میکنند.
شهرداری رامسر ادعا میکند در سال 20 میلیارد تومان برای مدیریت پسماند این شهر هزینه میکند اما وضعیت نابسامان و خطرناک مرکز دپوی زباله رامسر این ادها را تا حدی زیر سیوال میبرد.
رامسر به عروس شهرهای ایران مشهور است به دلیل زیبایی و هوای خوش اما بعید به نظر میرسد که با چنین وضع مدیریت پسماند و آسیب بزرگی که از این ناحیه به جنگلهای جواهرده وارد میشود، بتواند این عنوان را برای همیشه حفظ میکند.
بر اثر پر شدن سایت زباله در اشکته چال و با وجود بارش های باران شیرابه های زباله که به گفته متخصصان ۲۰ نوع سرطان تولید می کنند از دل جنگل به رودخانه صفارود و دریا رها می شود که هنوز با وجود این معضل بزرگ زیست محیطی اقدامی از سوی مسئولان انجام نشده است.
در فصل تابستان و ایام تعطیلات اگر از جاده جواهرده یا جنت رودبار گذر کنید با انبوهی از زباله های رها شده در دل طبیعت برخورد خواهید کرد که تا به امروز حتی یک سطل زباله در مسیرهای ییلاقی قرار داده نشده و باعث می شود گردشگران زباله ها را در مکان های نامناسب رها کنند.
در سال های اخیر جلسات فراوانی به منظور خرید دستگاه زباله سوز برای شهرستانهای رامسر، تنکابن و عباس آباد برگزار شد که تا به امروز هیچ اقدامی در این زمینه انجام نشده است.
اختلاف نظرهای مختلف بین مسئولان غرب مازندران در جهت انتخاب مکان زباله سوز و عدم وجود نقدینگی به منظور خرید این دستگاه موجب مشکلات فراوانی در این بخش شده که به نتیجه نهایی نرسیده است.
رامسر شهری با مشکلات زیر ساختی فراوان بوده و در سال های اخیر مسئولان کشوری و استانی بودجه مناسبی برای حل مشکلات اساسی این شهر تخصیص نداده اند که باعث شده مشکلات روز به روز بیشتر شود.
مسئولان عروس شهرهای ایران را با انبوهی از زباله به حال خود رها کرده اند و روز به روز به حجم زباله اضافه شده که بسیار ناخوشایند است.
از سوی دیگر عدم وجود فرهنگ مناسب در بین برخی افراد به ظاهر باکلاس و متشخّص بدون درنظر گرفتن آلودگی محیط و ناامن کردن طبیعت برای سلامتی افراد محلی و حیات وحش منطقه برای تفکیک زباله و رها کردن زباله در مکان های نامناسب، موجب ناهنجاری های زیست محیطی بزرگی در این بخش شده است .
برای حل این مشکل می توان از جنبه های تشویقی و یا تنبیهی توسط ادارات ذیربط و با همیاری اهالی هرچه سریعتر اقدام نمود.
نیسان آو
محمد ولی تکاسی
وَرپ، دودولی زَه. امسالِ هوا یِه دَ جور سَردا کُرده با. سرما آدمه تا مغز و استخوانِ تیر کَشنِه با. وَرپ دارِشانِ سر و کوله سفیدا کُرده. قلعه بند تُک تِرمی دابا. امسال زِمُسّان زو شروع بابا . زمسّان سختی در پیشِ. خدا به خیر بِیَرِه.
وَچه نوبو(تَب) بوکورده. وی بدن داغ با خودِه زغال خُلکا مُثان سوتِنه با(مثل زغال آتش گرفته می سوخت). وی مارِه دوگشوب شَنسَه میجال(غروب دیشب) توب داسِدینی نخِ[1]، گُذر مَن دابوسته تا شاید وی تب قطعا باشِه. وِرِه "نیسان آو[2]" کِچَه(قطره) هَده تا وی توب بند بی یَه. اَمّه نِمَه! اَی خدا، ای درد و سوج مَن دوا و دکتر کوجار پیدایَه. سگ لاب بوکرده. یعنی یکی هَمَه دِبا؟ بی کَسانِ کَس خدایَه!.
هَمُساده زِنِه با(زن همسایه بود). فانوس به دست بمابا. یِه کم ماست گیج(مایه ماست) خَسِه. بگوتِه: چی بابا؟. بوگوتِن: اَندی نذر و نیاز بوکوردیم. سُماموس اَسّانِه گهواره دابوستیم. سرکیتاب وِگیتیم تا بعد از پنج تَه کیجا، خدا ای یِه دانه وَچه گِه، اَمِرِه هَدَه. وی تُک لب شکری یَه(دهانش لب شکری است). نِحیفه، کم بُنیه، جان ندارِه. وِچین دوچین گوشت وِرِه وِنی یَه.
"آغوز بیشکن بَن وی لافَه می سر بیشکِن بَن وی طالع" . اَمِه سرِ دِ ویشتَراز این دِنی با! خدایا به بزرگیت شُکر!.
هَمساده زِنِه وی سر و گوش دَس بکشی یَه، بگوتِه: وَچِه تَش گیتَّرِه!. وَرِسین وِرِه بابُرین ده بالایی یِه دکتر تازه بمَه خیلی زرنگِه.
وَچَه گِه کولِ گیتِن. ورپ شوب راه دَکِتِن دکتر خانه. بین راه وَچَه آو بِخَسِه. هَندَه وِرِه "نیسان آو" بَدَن(هَدَن). وَرپ همه جارِه سفیدا کُردِه با. دکترخانه راه دوربا. چاره چی یَه وَنِه ای رایَه شان. بلکه فرَجی وَکِت.
دکتر وَچِگه (پسربچه) ماینه(معاینه) بوکورد. بوگوت: وَچه تب مالت بِگیتِه. وِرِه یه آمپول بزه. صد تَه قرص هم هَدَه بوگوِته: روزی یکی وَنِه بُخواره تا خوبا باشِه. وَگردسوبون پَئرگِه پا دَرشا. با وَچِه گِل بَگنسِه(افتاد). وَچَه هم فقط یِه ناک بَزَه.
وَرپ هَندَه دودولی زَه . همه جار خودَه وَرپ سفید با. فقط بخت ما با که سیاه با!.
شهریورماه1399
[1] - توب داسِدینی نَخ: مردم سخت سر قدیم بر این باور بودند که با بستن نخ در گذرگاه ها در شب و پاره شدن نخ توسط حرکت انسان و یا حیوان، تب مریض ها قطع می شود.
[2] - نیسان آو:مردم سخت سر قدیم بر این باور بودند که آب باران که در نیمه بهار(اردیبهشت ماه ) می بارد برای شفای مریض ها فایده دارد.

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1396/04/30/1396043002374576411447674.jpg

https://files.virgool.io/upload/users/179316/posts/eih5gvizmhhe/bmdynjqecbit.jpeg

http://iusnews.ir/images/upfiles/20200828/dd78546305e1213.jpg
وضعیت کرونا در رامسر از قرمز به پرخطر رسید
بر اساس اعلام مسئولان پلیس راه مازندران، هم اکنون ترافیک در ورودی محورهای کندوان، ابتدای جاده چالوس، محور هراز، شهر آمل، نور، نوشهر و تنکابن و رامسر بسیار شدید گزارش شده است.
نِدَشتِن یه غصّه دَشتِن هِزار تَه غصّه!
خیر و خوبی یِه عمر کار بوکرده، زحمت بَکشی مال و مِنال جمعا کُردِه. اِسِه دِ تی چام زَئنِ وَخته!.ولی چی بوگوم ای رسم دونیایَه." اُ موقع که دُندان دَرِه نان نِدَرِه اُ موقع که نان دَرِه دُندان ندارِه!".اَلَن اولادشان هم خا تا دَمِ مرگ تِرِه دوشَنِن. دِ مُهلت نَدَنِن تو یِه نفس بَکشی! "خوشبخت کسی که خر ندارِه از کاه و کلش آن هم خبری ندارِه"!.
به قول قدیمی ترها: "ندَشتِن یِه غصّه دَشتِن هزار تَه غصّه".
تی اولادشان، عُروس و زاماشان کَم بُخوارِدن، بعد از تو هَلِه وَنِه کَسِنِ هَمرَه توگ مَرِه (دعوا) بگیرِن تا تی اِرثیه یَه تقسیم بوکونِن. مال و ثروت زیادی هم، خوشته هَمرَه دَردسر زیادی هَرِه. هر چی ویشتر دِشته بی تِرِه ویشتره وَنِه. "اربابِه نِدَشتنِ غصّه فَقیره وِدَشتِن"!.
پس چی بهتر تا زینده، خوشته آخر و عاقبت رِه کار خیری بوکُنی. کسی از فردای خودش آگِهی نِدارِه. آدم زینده وِکیل وَصی نِخَنِه. بهتره فکر عاقبت هم باشِه همه چیزه همه کسِ خوشتِه جا سَر بِدارِه. دِ بعد از رفتن، وی کارِ دل وَنگ دِنی بی. خوشتره گور در گوری نَنِه.
عجب دونیایی یَه!، کُرور کُرور ثروت جمعا کونی اَمَه شان وَخت همه دَس وگیری بیشی. گونِن راه مرگ سَر به جیری یَه. چُم چرخَه دِه اُ دونیا دل هِسَّه با یک عالمه افسوس. ای دونیا دِل هر کاری یِه بهایی دَرِه.هم کار خوب هم کار بد." خر چی دانِه بهای زعفرانه پیر بُز چی دانه بهای بابُرانه"!.
هِچ کی قبر سَر بنویشته نَنَه:
" فلانی از وِشنِه(گرسنگی) بامُرده یا خوشته کارشان همه تُمانا کُردِه اَمه بَنَه بامُردِه".
وَختی می حرفشان تِرِه یاد هَنِه که می قبر سَر پِلَم دار(گیاه آقطی) جار بِمَه دِشتی بی!.
چه کار کردی بالا رفتی خود با خود جَلدی(جخدی) کردم
جان به جانش هم بوکنی هَندَه اَندی وجود نِداره خوشتِه زیندگی یَه راه بابارِه!. هَلَه چشمش به جیب خودشِه پَئر و مارِه این و اُن دَسِ نیا کانِه. آیا وِرِه لطفی بوکوردِن یا نَه؟. بعضی ها خا هم پوچا کُتِه هم، پُلا نَدَنِن. اَندی خسیس و مال به شیرینِن.
آدم وَنِه اَصل از تَن دِشتِه بی. ای دونیا مَن هِچ کَسِ دَسِ نیا نوکونِه. هر کسی باید خوشتِه گلیم ِ از آو بَکشه. یکی کمتره یکی ویشتَره. تی پَئر و مار همیشیک تی سر مَن نَسَّن[1].
اَلَن دِ وَنِه تی پا بوزی یَه، فلیک بزنی ، گالش مُثان پشت مَچِه گازه گیری، غیرت وِگیری کار بوکنی. اَلَن دِ تی کار وَختِه!.
نه اینکه یِه نصف آدم مُثان دَس جیب داکونی خیابانِ متر بزنی. بوگی کار پیدا نی یَه. یا "دستان ما کوتایَه خرما بر نَخیل"[2].
بِن به چی کاری علاقه دَرِه. باشو اول شاگردی بوکون. زیر و بَم کارِه یاد بگیر. اول کوچیکی بوکون تا بزرگا باشی. هر استادی اول شاگردی بوکورده با.
بُهلول بوگوتِه بان: چه کار کردی بالا رفتی بگوتِه: خود با خود جَلدی(جخدی)[3] کردم.
[1] - زنده نیستند.
[2] - نخیل: درخت خرما
[3] - شجاعت، دلاوری، چالاکی( فرهنگ معین و دهخدا).

https://drsotoudeh.ir
«مردی که قلم را با قدم همراه کرد»
خـونـســت دلــم بـرای ایــران جان و تن من فدای ایران
بهتر ز هزار صوت غیبی است در گـوش دلـم ندای ایران
یــکـرنـگ شـو و یـگانـگی کـن تا کـم نکنـی بهـای ایران
ورنـه تــو سـتــوده وار گـویـی خـونست دلـم برای ایران
برگرفته از شعر «ایران» سرودهی استاد منوچهر ستوده - ۱۲ دیماه1321
ادامه مطلب
https://kban.ir/NewsImage/640/aHR0cHM6Ly9jZG4ubWFzaHJlZ2huZXdzLmlyL2QvMjAxOS8xMi8yMS80LzI2NzI5MTcuanBn
تی دندان لوپو دَکِت وَنِه وِرِه بَکندی
زمانه گذرنه، چه خوب چه بد!. دونیایَه هر جور بگیری هوتَه تی هَمرَه سرکانِه. "هرچی بُنِه چی هوتَرَم سَرِه چَنِه".تا دونیا، دونیا با هیتَه با. آدم ضعیف پامال بُنِه. تا وَختی جِوانِه اَصلا و اَبَدا هُشیار نی یِه. وختی که هم پیرا بونواز هر طرف تی کلوبیچ پیتَه! "دِ تی تلیک هم دَر هَنِه". تی بدن دِ تِرِه هَمرِهی نوکانِه. تی دست و پا یا خوابا شونون یا دِ تی فرمان نی یَن. تی دندان لوپو دَکِت وَنِه وِِرِه بَکِندی، تَوَدی دور. هرسال که پیرتر بونِه، تی قُوّت کَمترا بونو.اگر خَنِه خیرات هم بوکونِی وَنِه خوشتِه دَسِ گِه هَمرَه هَدی تا تِرَرِه بُمانَه!
"خوشتِه گوره ندِی یِم، اَمَّه هَمساده گوره بِدی یِم خا". دونیا مَن هِچی مُنُم زَئَن نِدارِه. گَهی زین به پشتِ گهی پَشت به زین. هِچ زحمتی هِچ وَخت بی اَرج و قُرو(مزد) نِمانِه. تا تونِه در ای دونیا به مردم خدمت بوکون. اگر خلق خدا از تو راضی باشِن خدا هم از تو رضایَه. تی اطرافیانِ رسیدگی بوکون شاید دِ فرصتی نباشه تا بتونی جُبران بوکونی!!!

http://taleshen.ir/wp-content/uploads/2016/01/%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%87-%D9%85%D8%B2%D8%A7-250x165.jpg
کمربندبازی
این بازی در منطقه شمال کشور قدمت زیادی دارد و در استان های دیگر با اسامی مختلف نظیر گرزان بازی (گرز= گلوله توپ پارچه ای) در کردستان و غیره نیز نامیده می شود. برای انجام آن وجود حداقل سه نفر لازم است .
روش انجام بازی:
ابتدا با زغال یا گچ دایره ای بزرگ تقریبأ به قطر 2 متر بر روی زمین ترسیم می نمایند و سپس دو نفر کمربند خود را باز می کنند و در محل دایره روی زمین می گذارند و باید از کمربندهایشان محافظت نمایند. یک نفر با کمربند دیگر در بیرون از دایره انقدر با کمربند خود به کمربندهای داخل دایره می زند تا یک کمربند را به بیرون از دایره هدایت نماید و سرانجام بتواند جای خود را با فردی که کمربند خود را از دست داده است ، جابجا کند.در این بین اگر فردی از داخل دایره بتواند به پای حریف در خارج از دایره ضربه ای بزند می تواند جای خود را با او عوض کند. کسی که در داخل دایره است و میخواهد بازیکن حریف را با پا بزند، نباید از دایره خارج شود و باید هنگام زدن پای حریف دستانش در داخل و یا روی خط دایره و بر روی زمین باشد.
این نوع بازی محلی با تحرّک و هیجان زیادی همراه است و در ایجاد حس غرور و جوانمردی و افزایش تلاش و پشتکار فرد در زندگی جهت حفظ داشته هایش کمک می نماید.
از فواید دیگر این بازی از بین رفتن عدم اعتماد به نفس و ترس در بازیکنان بازی و تقویت سرعت و چالاکی آنها و همچنین هماهنگ ساختن اعصاب و عضلات بدن با همدیگر است.

جواهرده رامسر- استان مازندران
عکس: محمد ولی تکاسی شهریور1394
* حق چاپ، کپی برداری و هرگونه استفاده برای نگارنده محفوظ است.

https://media.ion.ir/content/modulefile/file/1180471.jpg
کیسه های خریدی که در آب حل می شوند

بهمنظور کنترل فرسایش خاک و جلوگیری از سیلهای ویرانگر و انهدام پوشش گیاهی، ایجاد کار و اشتغال و ارتقای درآمد مردم منطقه، جلوگیری از مهاجرت و تغذیه سفرههای زیرزمینی افزایش تنوع زیستی اعم از فون و فلور و نيز توسعه جنگل ۱۳۹ هكتار ار اراضی منابع طبيعی در روستای گردشگری حواهرده رامسر (بالاتر از چشمه آبعلی و مسیر جاده خاکی به طرف سماموس) توسط اداره كل منابع طبيعی نوشهر از محل اعتبارات صندوق توسعه ملی در اردیبهشت ماه 1399جنگل كاری شد. اين مناطق با كشت گونههای سوزنی برگ و پهنبرگ و فراهم کردن زمینههای توسعه گردشگری و طبیعتگردی ايجاد شده است.
منبع: https://www.farsnews.ir/photo/13990202000059/%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%84%E2%80%8C%D9%83%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B3%D8%B1

https://www.dana.ir/content/upload/83e77ba3-a321-4e87-bb1a-4358e45b7bcd.jpg

https://www.dana.ir/content/upload/9e182313-8ae7-401b-8270-0f7ed3b721e0.jpg
هر کی گوشِ خَنِه وَنِه گوشوارم بِخَه
محمد ولی تکاسی mwtokasi@yahoo.com
یِه روز چَن نفر جمعا بان بُشان زِن خاس(خواستگاری). بین راه زامامار بوگوتِه شیرینی و یِه دَستِه گُل هِگیریم دَس خالی خا بَدِه!. زاما پَئر که چال دره گِه آو بُخوارده با بوگوتِه: شیرینی خشک هِگیریم هم ارزانتره هم ویشتَره نظر هَنِه.
عروس مار که هَمساده شان وی نام بَنِه دَشتِن پَچ باقلَه دروازه وازا کُرده. هیته دسته گل و شیرینی خشک بِدَه وی دوک وَلا با(کمی ناراحتی). بفرما بَزه همه بُشان خانِه دِل بنیشتِن.
عروس پَئر از زاما پَئر سؤال بوکورده. خا شِمِه آقازاده چه کار مشغولِه؟. زاما پَئر بوگوتِه تازه خوشتِه درس تُمان(تمام) بوکورده اَلَن هم می پیش نجاری همرَه مشغولِه.
عروس مار بوگوتِه: می کیجا هم فوق لیسانس هِگیتِه اَلَن خانه نیشتِه می هَمرَه سبزی پاک کانِه تا وی پَئر بابُره بازار بُروشِه وِرِه پول چاکونِه. خُب دونیا این جور نمانِه. داماد یِه آسَت بکشی یَه (تأسف خورد).
یِه کم از این در و اُن در کوه کَلِک، گیلان مَلِک گَپ بَزَن.
زاما بوگوتو: اگر مِرِه به غلامی قبول بوکونین خوشته سعی کانِم یِه زیندگی خوب عروس خانم رِه ترتیب بَدَم. شِمه سربلندی اَمِه سربلندی هم هِسُّه. دورا دور اَمِه کَسِن فامیل هم هِسّیم. ایتَه ویشتر فامیلا بونیم.
عروس پَئر بوگوتِه: تو آدم خوبی هِسِّه. شغل هم دَرِه تونی خرج زیندگی بَکشی؟.
عروس مار(پَچ باقلَه) بوگوتِه: امَّه می کیجا وَنِه سیفا(جدا) بَسَّه.
شوپَئر بوگوتِه: "تو فِ بگو اُن فیهات دانِه(گونِه)". قَبلَن فکرشه بوکورده. شونو یِه خانه کرایِه کانِه بَسِّن وی دل زیندگی بوکونون .
عروس پَئر بوگوتِه: وَکِتِن اولاد خوشترِه مَعلومه! می دَس هم تنگه اَلَن همه چی گرانِه. مو جهاز خیلی دَس بالا گیتِه نوتونِم می وُسع زیاد نَرسنَه.
شومار بوگوتِه: عیبی ندارِه(بَعگِه نی یَه)، "هرکی گوش خَنِه وَنِه گوشوارَم بِخَه!". بهتره یکی دو سال اَمه خانه طبقه بالا بَسِّن. دِ آقابالاسر نِدَشته باشِن. خوشته آقایَن خوشتِه نوکر. یِه کم پول جمعا کُنِن خوشتره خانه زیندگی وَکِن.
بعد هم بنیشتن تاریخ عقد و عروسی مشخص بوکوردن، بُشان.
http://s10.picofile.com/file/8393239618/IMG_2807_%DB%8C%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%82.JPG
آقای جمشید محدثی رئیس شبکه بهداشت شهرستان رامسر در مورخ 24 اسفندماه 1398 در اثر ابتلاء به ویروس کرونا درگذشت. معاون شبکه بهداشت رامسر خانم فرزانه زمانی ثانی با بیان اینکه ۹ تیم شهرستانی در محل ستاد و ۵۱ تیم مراقبت فعال و ویژه در سطح شهرستان برای اجرای طرح مبارزه با کرونا تشکیل شده، گفت:تمامی مراکز بهداشتی شهری و روستایی و پزشکان خانواده برای اجرای این طرح همکاری دارند.
http://s11.picofile.com/file/8393240076/IMG_2805%DB%8C%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%82.JPG
سِلام اَبار
سِلام، تا دونیا دل، روز و شوب وجود دَرِن، آدم خوب و بد هم هِسَّن. چند سال پیش بوشابام تا سِد مَحلِه گرما بَگِنِم. بدی یَم سگشان یِه خاش پاره دونی کَسِنِ فوخاس بَدَه دَرِن. خیلی بَترسی بام.
می ننه همیشیک گوتِه: سگه، سگ بگیرَه سائلِ(گدایَه) راه دَکَنه! مِرَم خوشتِه رایَه بگیتِم بوشام. اَلَن هم جنگ قدرت بین اَبَر قدرتایَه. از سگ هم بدتر کَسَنِ پاچَه گَرِن. اَمّه دِ سائلِ راه دنِکَنِه!. بلکه مُردوم(مردم) ویشتَر از پیش دوچار زحمت و سختی بونِن.کُرد و لُر و ترک و گیل هم ندارَه همه یِه جورایی درگیرا بونون اُشانِ تلیک دَرهَنِه. اَندی گِل سنگ بوخاردیم تا به ایجه بَرسی یِم، اَمّه چی فایده. گاهی حاصل عمر ما با یِه اشتباه این و آن دود بونو شونو هوا.
دِ حتّی خوشتِه خانه دل هم اَرج و قُربی نِدَریم چی برسَه پیش هَمسادِه. بقول معروف آقا، آقا از خانه بیرون شونو. بعضی ها فقط خوشته جیب مَن (میان) دنبال خوشبختی موجَنِن. دِ نُدانِن خوشبختی را باید با مُردوم شریکا باشِن. اونِه،کَسَن همَرَه تقسیم بوکُنِن.
این گونه مو! اُن هم گونِه مو!. هِچ کی نوگَنِه تو . یکی کَلِه(اجاق) چاکونِه، یکی هیمه بیارِه. یکی کبریت بزنه تا آوی(آبی) گرما باشِه همه بتونِن حَمبام(حمّام) بَگِنن. دونیا به همه کَسانِ. ای روزا از این و اون نامردی داستانها تعریف کانِن. یکی تی سر کُلاه نی یَنِه یکی هم تی سر کُلایَه وِگَره. دبار گوتِن بز اَجَل بَرسِه گالش نان سارق خوارِه(كنايه خيانت).

http://s6.picofile.com/file/8391354900/A1_CD.jpg

http://s6.picofile.com/file/8391355150/A2_CD.jpg


https://www.nayrika.com/wp-content/uploads/2019/04/%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D8%B3%DB%8C%D8%B2%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%B1.jpg
به خودتون در سال ۹۷ چه نمرهای میدهید؟
من هر ساله به خودم نمره بیست میدهم، چون بچه بیست هستم، اما این ۲۰ را از ۱۰۰ محاسبه میکنم.
"دروغ را فقط با دروغ ادامه می دهند
چون حرفی برای گفتن ندارند"


http://s6.uplod.ir/i/00727/46fhredknhn2.jpg

http://s6.uplod.ir/i/00727/cxx7xuhh07sy.jpg

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1397/07/30/1397073022120678315715264.jpg

https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1397/07/30/1397073022095015715715224.jpg
معرفی روستای زیبای توکاس اشکور
این روستا با روستاهای دارجه، پی آغوزین، شفیع آباد، مومن زمین و منطقه دامداری لی خوانی همسایه بوده و در 60 کیلومتری بخش رحیم آباد و 75 کیلومتری جنوب غربی شهرستان رودسر واقع شده است.
دکتر منوچهر ستوده صاحب کتاب از آستارا تا استارباد در کتاب خود آورده است که: در این روستا در سال 1346 سکه های مسین قدیمی پیدا شده است.
قله صلوات کوه یا سواته کوه و بقعه سام و لام مناطقی هستند که در بالاترین نقطه این روستا قرار دارند.
منطقه دامداری لی خوانی از نقاط معروف دیگری است که در میان این روستا و قله صلوات کوه قرار دارد. نکته جالب توجه در مورد این منطقه دامداری در مقایسه با مناطق دامداری دیگر اشکور اینست که مکانی را برای استحمام گوسفندان ایجاد نموده اند.
برخی نیز گفته اند معنای تکاس تلطیف شده "توکاسه" است. چون این روستا نسبت به روستاهای اطراف خود در ارتفاع پایین تری قرار گرفته است آن را به این نام خوانده اند(نگارنده).
مازی دره و سارم و شاراج و تکاس
یا باقی از قراء با اصل و اساس
گویند که سَروَری به علم است و عمل
نه بسته به جای خاص و نه شکل و لباس
عکس ارسالی:علی آقا بزرگ زاده
منبع:سایت روستای مایستان اشکور
ویروس تاج به سَر
دونیا دل همه چی بونو. تی مَغز دل هم خطور نوکورده!. امسال وَرپ و سیل و کولاک، زلزله از یِه طرف، اَلَنم خا یِه ویروس بِمَه تاج به سَر. اَمه کَم از هرچی کلاه دار و تاج به سَر بَکشی یِم اِسَم خا(حالا هم) ویروس هم روش. زَئرِه تِرِه گوتتَنِره خیلی آدم نوکوشَنه فقط نیم میر کانه. چند نفر اَلَن قبرستانِ سِنگ تَوَدَن. دِ مابَخی یَه فقط خدا دانِه و بَس. هرسال یِه جور دَرهَنِه تا مردوم رِه بِلا وَکَه. وی دوا فقط میوه خواردن و با کَسِنِ هَمرَه دَست نَدَن. هیته هوا رو به گرمی بوشا ویروس هم شونو، یِه پیاز بُنِه هم وی دَمال.
https://khabarban.com/NewsImage/640/22647815

http://www.endurooffroaders.com/wp-content/uploads/2020/01/Vardij-Winter-1398-2020-5-1024x576.jpg

https://www.khazarnama.ir/wp-content/uploads/2016/11/21284.jpg
شکارچی خودشه سیگارِ روشنا کُرده. دو تَه پُک بَزَه بعد بوگوته: زمانَم زمانای قدیم. دِبار هر وَخت شکار شینِه بیم دَست پُر وََگِردِسیم. یاد عبدلله بیگی و قاسم شکاربان به خیر. ایجاره وَجَب به وَجَب شناسَنه بان. اَلَن هَم از تُرنگ هم از وِراز کمتر خبری بونو!
وی رفاق خوشته دَس تَش پیش گرما کُرده بوگوتِه : همَش تقصیر مایَه. اَلَن یِه نصف مُردوم تفنگ وِگَرِن دَکِلَنِن کوه و دشت و صحرا دِل. هر چی جُنبنده روی زمین و هوایَه زَنِن ایگَنِن خوشته نام بَنَه دَرِن شکارچی. نه از رحم و مروّت خبری یِه نه از یِه جو مردانگی.
شکار هم خوشتِرَرِه رسم و رسوماتی دَرِه. فصلی دَرِه. یِه شکارچی خوب چرخه طبیعت، زنجیره غذایی بین حیوانات و سبک زندگی اُشانِ وَنه بُدانِه. هر چی اَلَکی تیر درکونی خا فایده ای ندارِه.
دِبار ییلاقات کوه مَن زَرِج(کبک)، قُروِشم(بلدرچین)،دارکوتِن(دارکوب)، وِرگ(گرگ)، لویاز(روباه)،گِل گوسِندِ، گورزا(گورکَن)، فوکوره(جوجه تیغی)، تیفاله(جوجه تیغی جثه کوچک) و مِن دامان(جنگل) مَن هم وِراز(خوک جنگلی)[1]، خرس، پلنگ ، عقاب و کلاچ(کلاغ بزرگ جنگلی، غُراب)، اُشکول(سنجاب)، شال(شغال)، پوچاشال(گربه جنگلی) و انواع پرنده، خزنده و چَرَنده وجود دَشتِن ولی اَلَن اُشانِ سر و سو دِ کمتر پیدایَه!!!
[1] - گنجه و کولِه مار: خوک مادر و بچه هایش.

