این طایفه نظیر لولی ها و یا لولوبی ها از سمت لرستان و آذربایجان ایران به این منطقه آمدند که اجدادشان از مهاجرین منطقه سیبری است. جولا ها مردمانی پرتلاش، خود جوش و کمی شر هستند و زبانی گیلکی مخصوص به خود دارند. جو لاها معمولا سر سازش با هیچ گروه دیگری را ندارند. در جواهرده محله ای بزرگ را به خود اختصاص داده اند (مرکز جواهرده) . اغلب به کارهای نجاری، صنایع دستی و ... اشتغال دارند.
پهلوان تقی جولا
ادامه مطلب
http://en-maktoob.yahoo.com/?p=us&r0=1329281530

تغییرات هورمونی بالاخص هورمونهای جنسی نظیر تستوسترونُ-استروژن و پروژسترون مترشحه از گونادهای جنسی و غده فوق کلیوی تحت تاثیر ترشحات هورمونهای آزاد کننده هیپوفیز پیشین مسئول اصلی تظاهرات جنسی و رفتار مردان زن صفت و زنان مرد صفت با رشد غیر عادی مو در صورت و بدن می باشد. تیم پزشکی آقای لی و سایر محققین جهت پیشرفت کارهای تحقیقاتی بر پایه اصول علمی می خواهند درمانی برای نازایی زنان و بیماریها و ناهنجاریهای تولید مثلی انسان بیابند و در این زمینه موفقیت های زیادی نیز کسب نموده اند.
ادامه مطلب در:
http://en-maktoob.news.yahoo.com/british-man-gives-birth-to-baby-boy-.html
مرد: دوگشوب اَمِه همساده خانِه چه خبر با؟
مرد: دیشب خانه همسایه چه خبری بود؟
زن: مشتی رمضان موقوب بابا، بشو به رحمت خدا
زن: مشهدی رمضان فوت شد.به رحمت ایزدی پیوست.
مرد: اون دِ مانِسِن شی نابا، یکی دو بار قبرستان سنگ تَوَدِبا، وی قلف خیلی ناراحت با،
مرد: او دیگر ماندنی نبود، یکی دو بار از مرگ حتمی نجات یافته بود. قلب او خیلی ناراحت بود.
زن: خدا اولاد بَده هیچ بنده مسلمانِ قسمت نوکُنِه!
زن: خداوند فرزند بد را نصیب هیچ بنده مسلمانی نکند.
مرد: چی با مَگِر؟
مرد: چه بود مگر؟
زن: هِچی، یک در یک وی اولاد معتادا با-شیشه چی چی یَه. بعدأ اَشهدِ بُخواندِه، دارِ دونیا هی یِه وَچِه گِه داشتِه
زن: هیچی، بطور ناگهانی اولادش معتاد شد -شیشه چیست و بعد فوت کرد. از دنیا همین یک پسر را داشت
مرد: نوّه و نتیجه ، تخم و تُشکی نِداشتِه؟
مرد: نوه و یا نتیجه و ماتَرََکی نداشت؟
زن:چَرِه، یِه عروس دارِه مثل دسته گُل، درس خوانده ، معلمه، دو تَه کُتِه هم داره. خدا عروس ِ گِه جوانیَه رَحم بوکونِه.
زن: چرا. یک عروس مثل دسته گل دارد. درس خوانده و معلم است. دو تا فرزند هم دارد. خدا به جوانی عروس رحم کند.
مرد: خدا وِرِه رحم بوکورده وی مردگِه بابُرده. معتاد بیکار و بی عارِه، مفت خوارِه مفت هم گردَنِه. هِچ چی یَه رِه بکار نی یَنِه!
مرد: خدا به او رحم کرد که شوهرش را کشت. معتاد بیکار و بی عاراست مفت می خورد و مفت می گردد. به درد چیزی نمی خورد.
زن: نو گو، تو خودش اولاد دارِه. مُردُمِه مُونوم نزن خوشتِه آخر و عاقبت خبر ندارِه!
زن: نگو، تو خودت اولاد داری. به مردم خرده نگیراز آخر و عاقبت خودت خبری نداری!
مرد: خدایا آخر و عاقبت همه ما را خیرا کن. پل صراط سَر تنها یی امِرِه رُسوا نوکون!
مرد: خداوندا، آخر و عاقبت همه ما را به خیر کن. سر پل صراط من تنها را رسوا نکن!
"قضاوت با خود شماست"


منبع: سیب ترش
بقیه عکس ها
http://www.sibtorsh.ir/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%82%D8%A8%D9%84-%D9%88-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D9%85%D8%B9%D8%AA%D8%A7%D8%AF%DB%8C/
درمنابع اسطوره های ایرانی " گئوش " gaus " ایزد نگهبان وسرپرست چهارپایان مفید و دام های موجود در جنگل و کوهستان است . دراوستا ، ایزدی دیگرنیزبنام " درواسپ drrasp " نیزاین وظیفه رادارد ، باتوجه به سپردن نگا هبانی رمگان دراوستا به ایزد گئوش (گاو ) ودرواسپ ( اسب ) درمی یابیم که درکنارگاو باجایگاه مقدس، اسب نیزدرنزد ایرانیان ازاهمیت زیادی برخوردار است .
ای درواسپ ! ای نیک ! ای تواناترین !
مرااین کامیابی ارزانی ده که آفریدگان مزدا را کله بپرورم؛که آفریدگان مزدا را جاودانگی بخشم ...
که گرسنگی وتشنگی راازآفریدگان مزدا د وربدارم؛ که ناتوانی پیری ومرگ راازآفریدگان مزدا دوربدارم ؛ که بادگرم وباد سردراهزارسال ازآفریدگان مزدا دور بدارم .
درواسپ توانایی مزدا آفریده اشون پناه بخش – که خواستارزورنیازکننده وبه آیین پیشکش آورنده راکامروا کند – اوراکامیابی بخشید .
گئوس یشت – کرده دوم – بند 11،10،9
سيـاگـالـش (نماد حمايت از دام)
سیاگالش رخساره ای از شبان خدایان عهد دور است . که به مرورزمان رخساره وچهره ای انسانی یافته است . سیاگالش درباوردامداران ازچهارپایانی چون گاو و گوزن نگهبانی ومحافظت می کند . به عبارتی سیاگالش نگهبان چهارپایان ازسختی ، بیماری ومرگ است واین خویشکاری یاکارکرد باخویشکاری شبان – خدایان یونانی وایرانی همگون است .
هردام ومال چوپانی تلف شود نشانه آن است که سیاگالش ازوی روی گردانده است وهرگاه برشمارمال و رمه های چوپان افزوده شود ، آن رانشانه مهروتوجه سیاگالش می دانند .
صادق هدایت درکتاب نیرنگستان به این امر اشاره می کند " معروف است که روز جمعه بازار، سیاگالش به شکل پیرمردی آمده وکره می فروشد . هرکس ازکره اوبخرد هرگزتمام نمی شود وپیوسته آن کره ری (بركت) می کند ولی به محض اینکه به کسی ابرازبکند که کره او ری می کند ، یا مال سیاگالش است ، فوراً دبه کره او خشک می شود *. "
سیاگالش ازسوی دیگرازقدرت دگرسانی برخورداراست، این از توانایی خدایان اسطوره ای است . سیاگالش می تواند خود رابه رخساره چوپانان درآورد ووظیفه حفاظت ونگهبانی ازرمه رابه جای آورد. این خویشکاری با خویشکاری شبان ـ خدایان اسطوره بسیارهمگون است .
در هر دین و مذهبی توجه به فردی که نجات دهنده و حل کننده مشکلات لاینحل مردم بوده و برای همه قشرهای جامعه آزادی را رقم می زند وجود دارد که معمولا از آن به نام سوشیانت یا هدف غایی و نهایی جهان و منجی عالم بشریت یاد می شود.
اسطوره سياگالش در رامسر
در باورها و مسلک گالش ها (کاس سی ها یعنی قوم ساکن در کوهستان و با شغل دامداری و کشاورزی) نیز فردی در کوهها وجود دارد که از طایفه از ما بهتران بوده و در وقت سختی و مشقت به داد گالش ها می رسد.به نظر برخی از اقوام ساکن در روستاهای رانکوه و توابع لاهیجان سیاه گالش جنی هست که صاحب و مالک گوزنها وآهوهای وحشی جنگلها می باشد. ولی در منطقه رامسر و حومه سرگالش به شکل انسانی است که غمخوار گالش هاست و راهنمای آنها جهت یافتن مسیرهای صعب العلاج کوهستانی در دل کوه ها و دره ها خصوصا در ایام وجود مه غلیظ در این مناطق است. سرگالش دارای قدرت ماوراء الطبیعه بوده ولی از آن جهت خدمت به انسانها استفاده می نماید. داستان نگهداری د و بچه و گاوها و گوساله ها در یک زمان نه چندان کوتاه بعد از بارش برف زمستانی توسط یکی از گالش هایی که از ییلاق به جلگه آمده بود و در عوض این کمک گاونر سیاه رنگی را به سیاه گالش هدیه داد و نعره این گاو نر (اصطلاح گیلکی گرانِه) هنوزهم گهگاهی در جنگل طنین انداز می شود زبانزد گالش های مناطق کوهستانی اشکورات و ییلاقات رامسر است . همچنین سیاه گالش کسی است که از زندگی همه گالش ها با خبر است. سرگالش ها و سلِر ها(کسی که مسئول لبنیات و تولید فرآورده های شیری گالش ها در گاوسراها و گوسفند سراها است) همه او را دوست دارند و از طریق راههای مختلف از طریق او راه درست زندگی را می یابند.
"عشق گالش ها به اسطوره سیاه گالش وصف ناکردنی و بسیار ستودنی است".
منبع:
1- رحیمیان، ع. 1390. از سخت سر تا رامسر
2- وبلاگ رانکوه
3- وبلاگ تردید (نگار نادری). http://negarnaderi.blogfa.com
منابعی برای مطالعه بیشتر:
ـ سجاد پور، فرزانه. فسون فسانه. تهران ، انتشارات سپیده سحر، 1378ـ دکتر تسلیمی، علی. گذر از جهان افسانه. رشت، انتشارات چوبک، 1381
ـ بتلهایم، برونو.افسون افسانه ها. ترجمه اختر شریعت زاده. تهران، انتشارات سروش، 1381
ـ حسن زاده، علیرضا. افسانه زندگان. تهران، انتشارات بقعه و مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1381. جلد1
ـ بشرا، محمد. دد و دام. رشت، انتشارات طاعتی، 1383
ـ دوستخواه، جلیل. اوستا. تهران، انتشارات مروارید، 1384
![]()
http://www.radiomaaref.ir/_Uploads/Bouyesib/
به گزارش خبر معارف ، علي اصغر جوشقان نژاد در گفتگو با خبر راديو معارف گفت: با به پايان رسيدن فرآيند داوري پنجمين طرح ملي وبلاگ نويسي بوي سيب 30 نفر از برگزيدگان مشخص شدند
وي افزود مراسم اختتاميه در روز 13 بهمن ماه از ساعت 14:30 با حضور وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در مرکز فقهی ائمه اطهار برگزار مي شود و در اين مراسم از برگزيدگان تقدير خواهد شد
مدير اطلاعات و برنامه ريزي راديو معارف خاطرنشان كرد: در مراسم اختتاميه علاوه بر تقدير از برگزيدگان از مجموعه جديدي از توليدات راديو معارف رونمايي خواهد شد.
آقاي جوشقان نژاد ابراز اميدواري كرد با معرفي برگزيدگان اين دوره الگوهاي وبلاگ نويسي جديدي در فضاي وبلاگ نويسي كشور معرفي شوند
از گذشته های دور راه و راه هموار یکی از مزیت های هر منطقه و محله برای توسعه و کسب تجارت به حساب می آمد. در قدیم در دهستان تنهیجان با محوریت سخت سر و در مناطق اشکورات و جواهرده تجارت رونق زیادی داشت که با همکاری تجار رودباری و قزوینی خشکبار-نمک-صنایع دستی و ... به سخت سر آورده شده و در مقابل گندم ، وسایل آهنگری و شکار-نمد و ....صادر می شد. با از بین رفتن نقشه احداث راه از طریق جواهرده به اشکورات این حلقه ارتباطی گسسته شد و مفقود گردید. حال با احداث بزرگراه تهران-شمال و جاده قزوین-الموت-تنکابن شاید بتوان نسبت به صادرات محصولاتی چون مرکبات- گردو وفندق و گیاهان دارویی همچون گل گاوزبان اقدام نمود و کمکی به اقتصاد خانواده های زحمت کش کشاورز در این مناطق کرد و از طرفی دیگر زیرساخت های لازم برای جذب گردشگران داخلی و خارجی را فراهم نمود.
ادامه مطلب
نام فردی است اهل لمتر که دروغ های شاخدار زیادی را به مناسبتهای گوناگون در محافل و مجالس می گفت. از آن دروغ هایی که
با باربند لاخُند گرد نَِیَنِه با(با طناب باربندنمودن اسب نمی توان آن را جمع نمود).
ایشان بسیار بذله گو بود و حرف دلش را با مزاح و شوخی بیان می نمود.
"اگر شما هم مطالبی را از ایشان از زبان پدربزرگ و مادر بزرگ های خود به یاد دارید می توانید برایمان ارسال فرمایید تا با نام خودتان در این تارنما قرار گیرد."
با تشکر
محمد ولی تکاسی
mwtokasi@yahoo.com
1- هرکی جار بوشا د جیر نیانِه هوتو جات تَر شونو
هر کسی بالا رفت دیگر پایین نمی آید همانطور بالاتر می رود.
2- رامسر دل تمساح ّبِدی یَن
در داخل رامسر تمساح دیدند.
3- ایشان هرچی گونِن عمل کانِن!
اینها هرچه گفتند عمل کردند!
خرسه زمین زه
به قدری قدرت داشت که خرس را بر زمین می کوفت
اب پندامه کرد کبودی دریا من زد
آب جمع می شد و به وسط کبودی دریا می زد.
دیبار هی کویه خد پوچا وچکنبام
در گذشته ها این کوه را مثل گربه بالا می رفتم
با تشکر از رعیت ( .نام.................)
و ......
