درمنابع اسطوره های ایرانی " گئوش " gaus " ایزد نگهبان وسرپرست چهارپایان مفید و دام های موجود در جنگل و کوهستان است . دراوستا ، ایزدی دیگرنیزبنام " درواسپ drrasp " نیزاین وظیفه رادارد ، باتوجه به سپردن نگا هبانی رمگان دراوستا به ایزد گئوش (گاو ) ودرواسپ ( اسب ) درمی یابیم که درکنارگاو باجایگاه مقدس، اسب نیزدرنزد ایرانیان ازاهمیت زیادی برخوردار است .
ای درواسپ ! ای نیک ! ای تواناترین !
مرااین کامیابی ارزانی ده که آفریدگان مزدا را کله بپرورم؛که آفریدگان مزدا را جاودانگی بخشم ...
که گرسنگی وتشنگی راازآفریدگان مزدا د وربدارم؛ که ناتوانی پیری ومرگ راازآفریدگان مزدا دوربدارم ؛ که بادگرم وباد سردراهزارسال ازآفریدگان مزدا دور بدارم .
درواسپ توانایی مزدا آفریده اشون پناه بخش – که خواستارزورنیازکننده وبه آیین پیشکش آورنده راکامروا کند – اوراکامیابی بخشید .
گئوس یشت – کرده دوم – بند 11،10،9
سيـاگـالـش (نماد حمايت از دام)
سیاگالش رخساره ای از شبان خدایان عهد دور است . که به مرورزمان رخساره وچهره ای انسانی یافته است . سیاگالش درباوردامداران ازچهارپایانی چون گاو و گوزن نگهبانی ومحافظت می کند . به عبارتی سیاگالش نگهبان چهارپایان ازسختی ، بیماری ومرگ است واین خویشکاری یاکارکرد باخویشکاری شبان – خدایان یونانی وایرانی همگون است .
هردام ومال چوپانی تلف شود نشانه آن است که سیاگالش ازوی روی گردانده است وهرگاه برشمارمال و رمه های چوپان افزوده شود ، آن رانشانه مهروتوجه سیاگالش می دانند .
صادق هدایت درکتاب نیرنگستان به این امر اشاره می کند " معروف است که روز جمعه بازار، سیاگالش به شکل پیرمردی آمده وکره می فروشد . هرکس ازکره اوبخرد هرگزتمام نمی شود وپیوسته آن کره ری (بركت) می کند ولی به محض اینکه به کسی ابرازبکند که کره او ری می کند ، یا مال سیاگالش است ، فوراً دبه کره او خشک می شود *. "
سیاگالش ازسوی دیگرازقدرت دگرسانی برخورداراست، این از توانایی خدایان اسطوره ای است . سیاگالش می تواند خود رابه رخساره چوپانان درآورد ووظیفه حفاظت ونگهبانی ازرمه رابه جای آورد. این خویشکاری با خویشکاری شبان ـ خدایان اسطوره بسیارهمگون است .
در هر دین و مذهبی توجه به فردی که نجات دهنده و حل کننده مشکلات لاینحل مردم بوده و برای همه قشرهای جامعه آزادی را رقم می زند وجود دارد که معمولا از آن به نام سوشیانت یا هدف غایی و نهایی جهان و منجی عالم بشریت یاد می شود.
اسطوره سياگالش در رامسر
در باورها و مسلک گالش ها (کاس سی ها یعنی قوم ساکن در کوهستان و با شغل دامداری و کشاورزی) نیز فردی در کوهها وجود دارد که از طایفه از ما بهتران بوده و در وقت سختی و مشقت به داد گالش ها می رسد.به نظر برخی از اقوام ساکن در روستاهای رانکوه و توابع لاهیجان سیاه گالش جنی هست که صاحب و مالک گوزنها وآهوهای وحشی جنگلها می باشد. ولی در منطقه رامسر و حومه سرگالش به شکل انسانی است که غمخوار گالش هاست و راهنمای آنها جهت یافتن مسیرهای صعب العلاج کوهستانی در دل کوه ها و دره ها خصوصا در ایام وجود مه غلیظ در این مناطق است. سرگالش دارای قدرت ماوراء الطبیعه بوده ولی از آن جهت خدمت به انسانها استفاده می نماید. داستان نگهداری د و بچه و گاوها و گوساله ها در یک زمان نه چندان کوتاه بعد از بارش برف زمستانی توسط یکی از گالش هایی که از ییلاق به جلگه آمده بود و در عوض این کمک گاونر سیاه رنگی را به سیاه گالش هدیه داد و نعره این گاو نر (اصطلاح گیلکی گرانِه) هنوزهم گهگاهی در جنگل طنین انداز می شود زبانزد گالش های مناطق کوهستانی اشکورات و ییلاقات رامسر است . همچنین سیاه گالش کسی است که از زندگی همه گالش ها با خبر است. سرگالش ها و سلِر ها(کسی که مسئول لبنیات و تولید فرآورده های شیری گالش ها در گاوسراها و گوسفند سراها است) همه او را دوست دارند و از طریق راههای مختلف از طریق او راه درست زندگی را می یابند.
"عشق گالش ها به اسطوره سیاه گالش وصف ناکردنی و بسیار ستودنی است".
منبع:
1- رحیمیان، ع. 1390. از سخت سر تا رامسر
2- وبلاگ رانکوه
3- وبلاگ تردید (نگار نادری). http://negarnaderi.blogfa.com
منابعی برای مطالعه بیشتر:
ـ سجاد پور، فرزانه. فسون فسانه. تهران ، انتشارات سپیده سحر، 1378ـ دکتر تسلیمی، علی. گذر از جهان افسانه. رشت، انتشارات چوبک، 1381
ـ بتلهایم، برونو.افسون افسانه ها. ترجمه اختر شریعت زاده. تهران، انتشارات سروش، 1381
ـ حسن زاده، علیرضا. افسانه زندگان. تهران، انتشارات بقعه و مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1381. جلد1
ـ بشرا، محمد. دد و دام. رشت، انتشارات طاعتی، 1383
ـ دوستخواه، جلیل. اوستا. تهران، انتشارات مروارید، 1384
