کرم شب تاب(کین سوزنه)

http://www.fenland-photography.co.uk/images/111221.jpg
به تولید و انتشار نور توسط موجودات زنده که در اثر واکنشهای شیمیایی در بدن آنها صورت گرفته باشد، زیستتابی (bioluminescence) گفته میشود.
در بیشتر زیستتابیها مادهای به نام آدنوزین تریفسفات (ATP) واکنش دارد. این واکنش شیمیایی ممکن است درون یاخته یا بیرون از آن صورت بگیرد.در این واکنش ها فسفر تغییر ظرفیت داده و مابقی انرژی الکترون ها به نور تبدیل می شود.
کرم شب تاب (کین سوزنه)
در قريه رينه[1] کرم شب تاب زياد دارد. شب در اراضی سبزه زار بيرون آمده زمين را روشن می کنند، هر کدام به قدر يک وجب در يک وجب زمين را روشن می کند، مثل چراغ درخشنده است. گاهی روشنی خود را توی جلد برده زمين تاريک می شود. به قدرگويد. ستاره يمانی که در آيد اين کرم ها « ولدالزّنا » زنبور عسل است. عرب اين کرم را
بيجان شوند و بميرند که شعراء طالع ممدوح خود را ستاره يمانی قرار دهند و دشمن او را ولدالزّنا خوانند که ستاره يمانی آن را بکشد.
[1] - شهر رینه در کیلومتر ۷۹ جاده هراز از بخش لاریجان درشهرستان آمل به تهران بالاتر از گزنک واقع گردیده و دارای کلانتری مستقل میباشد. از سال ۱۳۷۹ با تصویب طرح هادیشهر رینه، روستاهای گرنا و آبگرم جزو حوزه خدماتی شهر رینه قرار گرفتند. کوهنوردانی که قصد صعود به قله دماوند از یال جنوبی را دارند نیز میبایستی از مسیر رینه رفت و آمد نمایند. از مناطق دیدنی و جالب توجه رینه میتوان آبگرم لاریجان (در ۵ کیلومتری رینه با راه آسفالت) و دشت لاله را نام برد.
در شهرستان رامسر و حومه
تا دو دهه قبل این نوع حشره زندگی می کرد. در عصرهای اواخر تابستان هرشب از زیر زمین بیرون آمده و تا حوالی صبح به پرواز خود جهت جستجوی غذا و .... ادامه می دادند.
آسمان شب خصوصا در بین درختان مرکبات و میوه های دیگر از نور آنها روشن می شد. انگار ستارگان آسمان به زمین آمده و به خودنمایی می پردازند.احتمالا با تغییر اکوسیستم و سم پاشی های مکرر نسل آنها نیز همانند حشرات دیگر رو به زوال رفته و تنها خاطره ای بیش از آنها در اذهان وجود ندارد.
دراکولای شمال حشره غریب گز (تل گز)
دراکولا در شب به سوی نور و روشنایی جلب میشود و به راحتی در سقف و دیوار اتاق قابلمشاهده است. در چنین شرایطی پیشنهاد میشود با جاروبرقی، دستکش مخصوص یا حشره کش آن را شکار و از تماس مستقیم دستهایتان با آن خودداری کنید زیرا ممکن است دستهایتان آلوده شده و باعث انتقال ترشحات پشه به نقاط بسیار حساس بدن مانند اطراف چشمها و صورت خود فرد و دیگران شود.
غریب گز
در خانه های رينه جانوری است که آن را سرخه می گویند مثل عدس(مورجو) بسیار کوچک است. در لای کتاب ها، در رختخواب خانه ها و زير فرش ها و حصيرهائی پيدا می شود.غريب را که بگزد خالی از تب و تعب و رنج نخواهد بود. بايد شير زياد چند روز بخورند تا زهر آن دفع شود. در هر جا به شکلی و رنگی است و نام های متعدد دارد. در راه خوانند و آنها خيلی سميّت دارد. «
منبع:
1-افضل الملک، غلامحسین(به کوشش حسین صمدی). 1383. سفر مازندران و وقایع مشروطه.
http://niniweblog.com/upl/dokhtaramtarannom/13439942962.jpg?9?w=450&h=677
اَمدلی حسن: کل اگر داوگر با اول خوشترِه دوا کورده!
حسن فرزند احمد علی: کچل اگر دکتر یا داروگر بود اول خودش را درمان می کرد!
مَرصَه احمد: از سه کس باید بترسی " کَل، سرخ مو، زرد ریش"
احمد پسر مَرصی: از سه نفر باید بترسی" کچل، مو سرخ و ریش زرد".
اَمدلی حسن: اُن اَسو هَمَش اَمِرَه دُو کانه دیگران کاری ندارِه.
حسن پسر احمد علی: اسب او فقط برای ما می دود(کنایه: فشار آوردن به ما) ولی به بقیه کاری ندارد.
مَرصَه احمد: پَرسال وَرپ بِمابا کار و کاسبی همه تعطیل با امسال چی؟ هَندَه همان آش و همان کاسَه.
احمد پسر مَرصی: پارسال برف آمده بود کار و کاسبی همه تعطیل بود امسال چه؟ باز همان آش است و همان کاسه.
اَمدِلی حسن: دو کس خیر دنیا و آخرت نابارِن. اولی: اونی که دَشتِه نخوارده و دومی : اونی که دانسِه نوکورده.
حسن پسر احمد علی: دو نفر خیر دنیا و آخرت نبردند. اولی: کسی که داشت ولی نخورد و دومی: کسی که دانست و نکرد.
مَرصَه احمد: گاو اُرَک داسِس نی یَه! دِ کار از کار بگذشتِه.
احمد پسر مَرصی: گاو طنابش را پاره کرده! دیگر کار از کار گذشته است.
امدِلی حسن: خدا می پَئر بیامرزه دِ ای روزایَه نِدَه. همیشیک گوته : خانه از پای بَست ویرانِه! پُسُر.
حسن پسر احمد: خدا پدر من را بیامرزد دیگر این روزها را ندید. همیشه می گفت: خانه از پای بست(بنیان) ویران شده است! پسرم.
نتیجه اخلاقی:
" هرکی به فکر خویشِ کوسا به فکر ریشِ"
"هر که به فکر خودش است ولی آدم بی ریش به فکر ریش خودش است"
کنایه: عدم همدردی با دیگران.(در مشکلات اقتصادی و زندگی)
http://dc595.4shared.com/img/XUXRp9kJba/s24/157b9a31418/IMG_0703weblog?async&rand=0.6612068153336557
عکس: محمد ولی تکاسی مهر 1395
عشق تورا حسین به عالم نمی دهم
در دست غیر حلقه خاتم نمی دهم
زلف من از ازل به تو پیوند خورده است
این وصل را به گیسوی پر خم نمی دهم
حمد خدا به بزم عزای تو آمدیم
این بزم را به جنت اعظم نمی دهم
روزی که بر غمت بگرییم دل خوشیم
حزن تو را به عید عجم هم نمی دهم
نام مقدست نمک زندگی ماست
جز شور یا حسین دگر دم نمی دهم
این اشک نیست چشمه جوشان فاطمه است
این آبرو به چشمه زمزم نمی دهم
سینه زن تو بیمه عبا س تا که هست
دیگر محل به دارو و مرهم نمی دهم
بیرق علم کتیبه بود اعتقاد ما
در دست دشمنان تو پرچم نمی دهم
شور و نشا ط سال جهان را
به لحظه ای از روضه های ماه محرم نمی دهم
http://dc624.4shared.com/img/amZJlVxcce/s24/157ad86e790/IMG_7947?async&rand=0.950007753267139
اسلام در طبرستان
محمد ولی تکاسی
تقریبأ 200 سال بعد از حمله اعراب به ایران و به دلیل استقامت دیوان مازندران با توجه به وجود باتلاق ها و جنگلی بودن منطقه و عدم آشنایی اعراب به ان بر دین آباء و اجدادی خود باقی ماندند.سپس با حمله نخستین سردار اسلام به مازندران که سعیدبن العاس بود و تمیشه را در سرحد گرگان و نامیه را متصّرف شد، اسلام در مازندران حاکم شد.
هنوز آثار اشکانیان، ساسانیان و دولت های بعدی در شهرهای مازندران از جمله ییلاقات شهرستان رامسر نظیر جواهرده، جنت رودبار و اشکور کشف شده و یا شناسایی می شوند که نشان از قدمت چند هزارساله این مناطق دارد.

http://stgraphic.persiangig.com/image/%D8%B9%D9%83%D8%B3/20.jpg
اسلام در اوایل قرن دوم هجری جایگزین دین مزد یسنا و آتش پرستی در طبرستان شد. در این عصر حکام عرب که از طرف خلیفه در آنجا فرمانروایی می کردند همه سنی مذهب بودند . چندی نگذشت که داعیان علوی بر قسمتی از مازندران تسلط یافتند و به اشاعه مذهب تشیع به خصوص تبلیغ عقاید مذهب زیدیه پردختند. ولی اسپهبدان طبرستان و رستمدار برای تقلیل نفوذ داعیان شیعه رعایای خود را به قبول آیین تسنن وا می داشتند. همچنین عده کثیری از طرفداران مذهب اسماعیلیه در نواحی کوچک وجود داشتند. این ناحیه توسط حشاشین یا طرفداران حسن صَباح به تدریج اشغال می شد. بعد از مدتی دراز دین مزدیسنا به کلی از میان رفت و مذهب تشیع در زمان حکومت سادات مرعشی (760 هجری) مذهب رسمی مازندرارن (طبرستان) شد. ولی در رستمدار آیین تسنن تا زمان حکومت کیومرث بن بیستون (857 هجری) رواج داشت. سر انجام این امیر رعایای خود را به قبول مذهب شیعه وادار نمود.
در سال 250 هجری حسن بن زید علوی (معروف به داعی کبیر) مؤسس سلسله سادات زیدیه طبرستان نواده های خلفای دست نشانده عرب را از مملکت خود بیرون نمود و سلسه باوندیان در جبال سواد کوه و سلسله پادوسبانی (گاوباره) در جبال رستمدار( و رویان) تسلط و استقلال داشتند. در اواخر قرن سوم هنوز آتشکده های زرتشتی در کوههای سواد کوه روشن بود.
سخت سر و حومه آن نیز از این جنگ ها و کشمکش ها برای دست یابی به حکومت محروم نماند و در سال به آتش کشیده شد. هنوز آثار قلعه ها و بناهای اسماعیلیان بر بالای قله مارکوه و ییلاقات رامسر بر جای مانده است.

http://www.ramsar.org/sites/default/files/img_8555.jpg
کاخ موزه شمال - رامسر استان مازندران
http://dc593.4shared.com/img/BicWqB8eba/s24/1577748c018/IMG_7947?async&rand=0.8943205562344848
http://dc524.4shared.com/img/Yi-UpjSKba/s24/157773be320/IMG_7597?async&rand=0.7116246160489786
http://dc618.4shared.com/img/imyo78JFce/s24/15777481ff0/IMG_7621?async&rand=0.004149496423737298

http://mj45.persianfun.info/img/92/4/Time-Machine/13.jpg
آداب وسنن مردم رامسر بیشتر مانند مردم گیلان است مثل ریسه کردن سیر وپیاز، ظرف گلی نمک کار، ساختن کندوج و کوپا و… همه شبیه بومیان جنوب فرانسه میباشد؛ چنانکه پرفسور گیرین باستان شناس فرانسوی میگوید: مردم جنوب فرانسه از مهاجرین گیلانی میباشند.

