بابا طاهر از معدود شاعران دوره سلجوقیان است که زندگی و افکارش در پرده ابهام باقی مانده و معروفیت او در سرودن اشعاری در قالب دوبیتی است . این اشعارو برخاسته از سوز درونی و ظلم و جور حاکمان وقت است او با بیانی شیوا و رسا درددل مردم خود را بیان نموده است.
با با طاهر همدانی، معروف به «بابا طاهر عریان»، عارف، شاعر و دوبیتیسرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری(سده ۱۱م) ایران و معاصر طغرل بیک سلجوقی بودهاست. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته میدادهاند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بودهاست.
بابا طاهر را می توان بعد از بندار رازی دومین سراینده شعر به زبان دیلمی (گیلکی) دانست.بیت زیر را به ایشان نسبت می دهند.
ندارم خنجر و پاره کنم دل ببینم چی خیال می دلا دل
اگر نمونههایی از فهلویات بندار رازی به گویش دیلمی از زبان گیلکی ، فهلویات باباطاهر عریان به گویش همدانی ، فهلویات صفی الدین اردبیلی به زبان آذری ، فهلویات پیرشرفشاه دولایی به زبان گیلکی ، فهلویات امیر پازواری به گویش تبری از زبان گیلکی و اشعار ملاسحری به گویش مردم تهران قدیم را با هم مقایسه کنیم وجوه مشترک و مشابهت فراوانی در آنها پیدا میکنیم که از نظر زبان شناسی محرز و تثبیت شدهاست.
بشم به الوند دامان مو نشاُن دامن اژ هر دو گیتیها وشانم
نشانم توله و مویم به زاری بی که بلبل هنی و اول نشانم
به فارسی امروزی:بروم به دامنه الوند جای گزینم/دامن از هر دو گیتی برکشم/نهال بنشانم و گریم به زاری/باشد که بار دیگر بلبل را پهلوی گل بنشانم
بسیاری از واژگانی که باباطاهر در اشعار خود بکار برده ، امروزه نیز در زبان گیلکی رایج است ، در دیوان باباطاهر صدها واژه یافته میشود که هنوز در زبان گیلکی کاربرد دارند ، مثلاً در ترانه فوق واژگانی چون : بشم (بروم) – نشانم (جای گزینم) – اژ (از) – وشانم (از مصدار واشاندن گیلکی = گسترانیدن) – توله (بوله گیلکی – نهال تازه) – بی (باشد) و … که در زبان گیلکی کار برد دارند.
با عرض سلام
احتراما به استحضار می رساند این اتحادیه (در حال عضو گیری) به دلیل ایجاد فضای مناسب جهت تعامل وبلاگ نویسان و مجلات و خبرنامه های الکترونیکی و برای ارائه راهکارها ، پیشنهادات و نظرات سازنده کلیه افراد حقیقی و حقوقی جهت عمران و توسعه شهرستان رامسر تأسیس شده است.
چنانچه مایل به عضویت در این اتحادیه(به طور رایگان) و همکاری می باشید، خواهشمند است با بیان اهداف حاصل از ایجاد وبلاگ خود و پست الکترونیکی جهت مکاتبات بعدی از طریق تماس با مدیر و یا بخش نظرات ، ما را یاری فرمایید.
جلسه ایجاد هماهنگی متعاقبا بعد از عضوگیری به اطلاع اعضاء محترم رسانده خواهد شد.
قبلأ از بذل توجه و مساعدت جنابعالی و اطلاع رسانی به دوستان و آشنایان کمال تشکر و سپاس را دارم.
محمد ولی تکاسی
مدیر وبلاگ رامسر شهر دریا و جنگل (http://mw1.blogfa.com)
وبلاگ جواهرده رامسر (http://javaherdeh.blogfa.com)
تلفن: 03412120845 (ساعات اداری) Email: mwtokasi@yahoo.com
پیوندهای وارد شده به اتحادیه وبلاگ نویسان شهرستان رامسر و حومه
|
ردیف |
عنوان وبلاگ |
آدرس اینترنتی |
مدیر وبلاگ |
ارتباط با مدیر و شرح اهداف وبلاگ |
|
1 |
ساحل دریا |
http://mehal51.blogsky.com |
مهدی حلاجیان |
|
|
2 |
گروه کوه پیمایی جوانی لمتر |
http://www.gavani.blogfa.com |
|
|
|
3 |
|
http://fly66.blogfa.com |
|
|
|
4 |
رامسر نگین شمال(عکس) |
http://www.miladaziz.blogfa.com/post-59.aspx |
|
|
|
5 |
ساده ولی صمیمی |
http://aghazadeh-ramsar.blogfa.com |
|
|
|
6 |
شهرک ویلایی کندوج رامسر |
http://www.kandoj.com |
|
|
|
7 |
غوغای درون مترسکی تنها |
|
| |
|
8 |
بیا دستم بگیر افتادم از پا |
|
|
|
|
9 |
اربه کله رامسر |
|
|
|
|
10 |
گروه جوان رامسری |
http://ahmadramsari.blogfa.com |
|
|
|
11 |
فریاد رامسر |
http://yellramsar.blogfa.com/post-10.aspx |
|
|
|
12 |
رامسر سیتی |
ramsar30t.blogfa.com |
علی اصغر رضی کاظمی |
hadafe az webloge man
|
|
13 |
تاریخچه شهرهای مازندران(رامسر) |
|
|
|
|
14 |
مهر پرور |
http://www.mehrpoyesh.blogfa.com/ |
|
|
|
15 |
کانون دوستی رامسر |
http://www.ramsary.com/ |
|
|
|
16 |
آقا بسمل |
|
|
|
|
17 |
نیا لا-شهرستان رامسر |
|
|
|
|
18 |
رامسر نوشت |
http://ramsarnevesht.blogsky.com |
|
|
|
19 |
وبلاگ رنگارنگ |
|
|
|
|
20 |
متل جواهر(ییلاق جواهرده) |
|
|
|
|
21 |
هتل بزرگ رامسر(*5) |
|
|
|
|
22 |
هتل اشک |
|
|
|
|
23 |
هتل هنرمندان |
|
|
|
|
24 |
هتل سماموس |
|
|
|
|
25 |
هتل گِل(ییلاق جواهرده) |
|
|
|
|
26 |
سفید تمشک |
|
|
|
|
27 |
دریا دیم |
|
| |
|
28 |
|
|
|
|
|
29 |
|
|
|
|
آریوبرزن یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران است که در برابر یورش اسکندر مقدونی به ایران زمین، دلیرانه از سرزمین خود پاسداری کرد و در این راه جان باخت و حماسهی «در بند پارس» را از خود در تاریخ به یادگار گذاشت.
«اسکندر مقدونی» در سال 331 پیش از میلاد، پس از پیروزی در سومین جنگ خود با ایرانیان «گوگامل» (Gaugamele) [پیشتر به اشتباه آن را اربیل (Arbela) میخواندند] و شکست پایانی ایران، بر بابل و شوش و استخر چیرگی یافت و برای دست یافتن به پارسه، پایتخت ایران روانه این شهر گردید.
اسکندر برای فتح پارسه سپاهیان خود را به دو پاره بخش کرد: بخشی به فرماندهی «پارمن یونوس» از راه جلگه «رامهرمز و بهبهان» به سوی پارسه روان شد و خود اسکندر با سپاهان سبک اسلحه راه کوهستان (کوه کهکیلویه) را در پیش گرفت و در تنگههای در بند پارس (برخی آنرا تنگ تکآب و گروهی آن را تنگ آری کنونی میدانند،) با مقاومت ایرانیان روبرو گردید.
در جنگ دربند پارس آخرین پاسداران ایران با شماری اندک به فرماندهی «آریوبرزن» دربرابر سپاهیان پرشمار اسکندر دلاورانه دفاع کردند و سپاهیان مقدونی را ناچار به پس نشینی نمودند. با وجود آریوبرزن و پاسداران تنگههای پارس، گذشتن سپاهیان اسکندر از این تنگههای کوهستانی امکانپذیر نبود. ازاین رو اسکندر به نقشه جنگی ایرانیان درجنگ «ترموپیل» (Thermopyle) متوسل شد و با کمک یک اسیر یونانی از بیراهه و گذر از راههای سخت کوهستانی خود را به پشت نگهبانان ایرانی رساند و آنان رادر محاصره گرفت.
طاهر فتاحی - میراث خبر
ایرانیان از معروفترین مردم دنیا در امور دیوانی هستند. یکی از این موارد نظام دیوانسالاری، دفاتر ثبت وقایع یا سالنامه های شاهی است.
ایرانیان یکی از معروفترین ملل دنیا در امور تشکیلاتی هستند . دستگاه دیوانسالاری حکومتهای ایران در دوران پیش از اسلام یکی از جالب ترین موارد حکومتی آن روزگار به شمار می رود این دیوانسالاری از دوران مادها (550-708پ.م) شروع شده و با شاهنشاهی هخامنشی (330-550پ.م) و اشکانی (250پ.م تا224م) تکامل یافته و در دوران ساسانی (651-224 م) به اوج خود رسیده است.
یکی از موارد نظام دیوانسالاری دفاتر ثبت وقایع یا به اصطلاح سالنامه های شاهی است که در اینجا به شرح مختصری از آن در دوران هخامنشی تا ساسانی می پردازیم.
ادامه مطلب
منبع:http://www.persianrapper.com/ftopicp-75.html#75
فقط کافي است راضي باشي! آرامش بلافاصله مي آيد!
در اين هنگام آرام ترين انسان روي زمين در آستانه در کلبه ای ظاهر شد و در حالي که لبخند مي زد گفت: فقط رضايت کافي نيست!
"بايد در عين رضايت مدام و لحظه به لحظه ، آتش شوق و دوباره سازي را هم دايم در وجودت شعله ور سازي بايد در عين رضايت دائم، جرات داشتن آرزوهاي بزرگ را هم در وجود خودت تقويت کني. تنها در اين صورت است که آرامش واقعي بر وجودت حاکم خواهد شد".
پیغام گیر حافظ :
رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور!
تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور!
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زآن زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور !
پیغام گیر سعدی:
از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک را گر فرصتی دادی به دستم
پیغام گیر فردوسی :
نمی باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا بر آید بلند آفتاب
پیغام گیر خیام:
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد!
پیغام گیر منوچهری :
از شرم به رنگ باده باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم!
پیغام گیر مولانا :
بهر سماع از خانه ام رفتم برون.. رقصان شوم!
شوری برانگیزم به پا.. خندان شوم شادان شوم !
برگو به من پیغام خود..هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم..جان تو را قربان شوم!
پیغام گیر بابا طاهر:
تلیفون کرده ای جانم فدایت!
الهی مو به قوربون صدایت!
چو از صحرا بیایم نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت !
پیغام گیر نیما :
چون صداهایی که می آید
شباهنگام از جنگل
از شغالی دور
گر شنیدی بوق
بر زبان آر آن سخن هایی که خواهی بشنوم
در فضایی عاری از تزویر
ندایت چون انعکاس صبح آزا کوه
پاسخی گیرد ز من از دره های یوش
پیغام گیر شاملو :
بر آبگینه ای از جیوه ء سکوت
سنگواره ای از دستان آدمیت
آتشی و چرخی که آفرید
تا کلید واژه ای از دور شنوا
در آن با من سخن بگو
که با همان جوابی گویم
تآنگاه که توانستن سرودی است
پیغام گیر سایه :
ای صدا و سخن توست سرآغاز جهان
دل سپردن به پیامت چاره ساز انسان
گر مرا فرصت گفتی و شنودی باشد
به حقیقت با تو همراز شوم بی نیاز کتمان
پیغام گیر فروغ :
نیستم.. نیستم..اما می آیم.. می آیم ..می آیم
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار می آیم.. می آیم ..می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که پیغام گذاشته اند
...سلامی دوباره خواهم داد
توجه:
وَرِه تلفن گوشیَه وِگیر اَندی زنگ بَزَه وَزرِسِه
گاهشماری رايج، ميان مردم ديلمان-گيلان از بُن و ريشه وابسته به گاه شماری باستانی ايرانی (يزدگردی قديم) بوده است و سالشماری يزدگردی قديم، بنابر روايات ايرانی و همچنين براساس محاسبات نجومی، کهنترين سالشمار ايرانی محسوب میشود. گاهشماری باستانی ديلمی، از دوران کهن تا زمان انتخاب يک روز کبيسه با نام ويشک (vishak) و نگه داشتن آن، گاهشمار مورد استفاده مردم و حاکمان اين منطقه بوده و سالی «گَردان» محسوب میشد.
يعنی آغاز سال آن که در ابتدای اعتدال بهاری قرار داشت، در هر 1315068/4 سال، يک روز از مبداء (اعتدال بهاری) فاصله میگرفت. اين چرخش تا 929 سال ادامه داشت و سرِ سال، 225 روز از مبداء فاصله گرفت و به نيمه تابستان و زمان خرمن و برداشت فرآوردههای کشاورزی و دامی رسيد. اين هنگام مناسبترين زمان برای پرداخت ماليات و خراج به حاکمان بود. از اين روی با انتخاب يک روز کبيسه به نگاهداشت سال مبادرت ورزيدند و انجام اين کار، نخستين تجربه و اقدام در انتخاب سال و مبداء خراجی در گاهشماریهای ايرانی است.
با توجه به آنچه که گفته شد، مردم ديلمان، وقتی که سر ِ سال (آغاز سال) باستانی به نيمههای تابستان رسيده بود، با انتخاب يک روز کبيسه در هر چهار سال با نام «ويشَک» سال را در همان جا که بود نگاه داشتند.
سرود گروهی که گرد آتش نوروزی میخوانند:
"گوروم، گوروم، گوروم بل نؤروز ما و نؤروزبل هر سال ببی سال سونو ببی خانهواشو"
ترانه ای که مطالعه نمودید برگرفته از وبلاگ سال تی تی ((http://www.saltiti.com است.
گالشی نوروز
نوروز، روزی از نو بَرِسَه هرکی خاتِبا تا اَلَن دِ وَرِسَه
نوروز، روز تازه و نویی دوباره رسید- هرکسی که خواب بود اکنون بیدار شده است
یک سال بِنیشتِم تا بهار بِمَه هَندِه می دلِ دِلدار بِمَه
یک سال انتظار کشیدم تا بهار آمد- بازهم دلدار من آمد
چَرِه لا خوندِ دوستی ما اَندی وِلِ تونیم پینیک بَزینیم اَمِه دِلِ
چرا ریسمان دوستی ما اینقدر شَل و سُست است-ما می توانیم دل های خود را به هم پیوند بزنیم
شاید بُشام تا سَرِ بُلَندی مُو ایران خَنِم با سر بِلَندی
شاید تا سر کوه بلندی رفتم - من ایران را با سربلندی و افتخار می خواهم
نوروز بَل تَش، می دلِ مانِه شُعله زَنه اینِه رَسم ِ زُِمانِه
آتش جشن نوروزی مثل دل من است-که زبانه می کشد این رسم روزگار است
گُرُوم، گُرُوم ، گُروم ، گُرُم خُلکایَه داکان زیرِ بُرُم
گُرُوم، گُرُوم ، گُروم ، گُرُم- ذغال بر افروخته را زیر چوب با شاخ و برگ فراوان بگذار
سرودی که هنگام آتش بر افروختن در سال نو (نوروزبَل ) می توان زمزمه نمود.
"گُرُم، گُرُ م ، گُرُم بَل نوروزماه و نوروزِبَل هرسال باباشَه سال نو بیَه نور، اَمِه روزیَم نو"
توجه:
امسال نیز مراسم نوروز ماه گالشی استان گیلان در تاریخ ۱۶/۰۵/ ۱۳۸۸در محل دیلمان (منبع: سایت موسیقی گیل و گالش) و در استان مازندران در محل جنت رودبار شهرستان رامسر در اواخر مردادماه ۱۳۸۸ برگزار خواهد شد.
