تئاتر رادیویی  گیلکی رامسری(بهار هَوا) سه شنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۵ 11:50

 

http://altapeh.persiangig.com/image/92/winter/norozkhani/anorozkhani92%2032.JPG

مادر رو به همسرش: هَندَه آسمان ترق و تروق بوکورده تِرَم سگ اخلاق وَکِتِه!  به گمانم فردا هوا خرابِه! هَندَه خانه "سر گیتِه" نوتونِه!!

مادر: باز هم هوا سرو صدا کرده. تو هم اخلاق سگی شدی!  به گمانم فردا هوا خراب است! باز هم نمی توانی پشت بام خانه را تمام کنی!!

 

پدر: آسمان قار بیَر دارِه ایندم آن دَمِه  که آسمان کین لوکا دَکِه.

پدر: آسمان قهر دارد همین الآن است که آسمان سوراخ شود(کنایه: آمدن باران).

 

مادربزرگ: الن وَرنه یِه ساعت دیگر هِسَّنِه! بهار هوایَه دَ!

مادربزرگ: الآن می بارد یک ساعت دیگر باران بند می آید! هوای بهاری است دیگر!

 

پدربزرگ رو به نوه خردسالش می گوید:

آسمان صدا بوکورده نکنِه بترسی    تی پَئر تی مارِه همره دعوا بوکورده نکنه بترسی!

آسمان صدا کرد نکند بترسی      پدرت با مادرت دعوا کرد نکند بترسی!

 

مادربزرگ:تا با، بین زن و شوهر قهر و آشتی داو با! هیتَه قایدَرِه!

مادربزرگ: تا بود، بین زن و شوهر قهر و آشتی مرسوم بود! همینطور قاعده و قانون وجود دارد!

 

پدر: "شکم وَنِه پَلا دابو  تنِ رخت"    دِ مابقی "دوزَر صِد نار"  ارزشی نِدارِه. کَتاری گَبه! می جیب پول مَشتا(مَشت) باشِه  تِررِه "انگوشت وِراکِن" هم کانِم!

پدر: داخل شکم باید پلو باشد  و تن انسان نیز لباس باشد. دیگر بقیه "دو ریال صد دینار"  ارزشی ندارند!. حرف مفت است!. اگر داخل جیبم پر از پول باشد برای تو بِشکَن هم می زنم.!

 

نتیجه اخلاقی:

شادی که باشد، دنیا جور دیگری است. شادی که باشد، لبخند هم هست ..

خدایا، دل این مردمان را شاد کن، آنهم در زمانه ­ای که بهانه شادی را در بی نهایت ها باید جُست.

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |