


امروزه در هر منطقه از ایران به دلیل پیشرفت تعاملات فرهنگی و استفاده از فن آوری های جدید بعضی از کلمات-اصطلاحات و واژه های جدید وارد زبان شده و لذا کلمات قدیمی تر از چرخه خارج می شوند. حال اگر این کلمات قدیمی مکتوب نشوند شاید بعد از چند نسل دیگر به کلی از صحنه روزگار محو شوند. کلماتی از این قبیل:
۱- کوبو فاطمه(فاطمه که رنگ چشمش زاغ بود) که در ییلاق جواهرده رامسر چاووشی خوان بود.
۲-کل فیل مارجان (زنی بنام مرجان که مانند یک فیل نر نترس بود و تنهایی در فصول سرد سال در جواهرده زندگی می کرد و به تنهایی و بدون ترس از حمله خرس ها برای چیدن سبزی کوهی به کوهستان می رفت.
۳- شهردار ییلاق که ما همیشه او را کمربند به دست به یاد داریم .
۵- یه گل که همراه اسبش برای اهالی جواهرده هیزم تهیه می کرد.
۶- عبدل که باربری می کرد.
۷- مم دلی بوف که نام فردی بنام محمدعلی بود و حال خوشی نداشت.
۸- افرادی با اسامی گل مار- مشتی نایب (ناییب)- یزدان و ده ها کلمات-اسامی و واژه های دیگر که امروزه کمتر مورد استفاده قرار می گیرند.
در عوض کلماتی نظیر ول لش- جواد- ژیب(ژیپ)- ساسی- ککی شدن- حروف ایکس و ۶۶۶ (شیطان پرستی) و هزاران کلمات نامفهوم و نامانوس فرنگی براحتی وارد زبان ما شده و استعمال می شوند. کتابها -رمان ها و متون علمی ترجمه شده دانشگاهی نیز اغلب بدون ویراستاری و استفاده از کلمات صد در صد ایرانی در تیراژ بالا چاپ می شوند. فرهنگ سایر کشورها از این طریق وارد کشور مان شده و در نتیجه نامگذاری کودکان و مغازه ها و دستگاه ها و حتی منازل مسکونی و دکورهای معماری ما نام و اسامی خارجی به خود می گیرند.
شاید فرهنگستان زبان نیز نتوانسته است رسالت واقعی خود را به انجام برساند چون خود مردم - علاقه ها و سلیقه هایشان را نادیده گرفته و بر روی کمک آنها جهت ترویج فرهنگ بومی حساب باز نکرده اند.