


http://kanoon.eshkevar.ir/wp-content/uploads/2015/06/IMG_20150606_101356-190x300.jpg
محمدقلی صدر اشکوری شاعر و پژوهشگر ادبیات فولکلور در همه رنج ها و شادکامی های مردم دیار خود شریک بود. او در سن 74 سالگی و در تاریخ 14/03/94 در روستای زادگاهش شوئیل اشکور از توابع رحیم آباد شهرستان رودسر دار فانی را وداع گفت و دوستان و فرهنگ دوستان گیل و دیلم را در سوگ خود تنها گذاشت.
محمدقلی صدر اشکوری شاعر و پژوهشگر ادبیات فولکلور در مورد اثر « وسه"(عنوان این کتاب) در سال ۹۱ در گفتگو با مهر گفت: در فارسی به معنی «بس است» میباشد و منظومهای است بلند درباره مردی که زنش شش دختر برایش آورده و منتظر هفتمی است که پسر باشد و بتواند او را وارث زمینهایش بکند ولی از قضا این یکی هم دختر است.
وی افزود: بعد از تولد دختر هفتم، از پدرش میپرسند نامش را چه میخواهی بگذاری؟ او با یک حالت قهرآمیز از جایش بلند میشود و میگوید «وسه»!.
به گفته این پژوهشگر ادبیات عامه، منظومه «وسه» از قدیمیترین حکایات در برخی مناطق شمالی ایران است و با توجه به مفهوم عدد هفت در ادبیات ایران (کثرت) ضربالمثلهای زیادی از این حکایت ساخته شده است.این منظومه بلند حدوداً ۷۰ صفحهای را به ارشاد سپرده بود راهی بازار شود.
خبر دیگر از کتابهای محمدقلی صدر اشکوری اینکه کتاب «چگونه زاده شدن ترانه رعنا» اثر پژوهشی او درباره این ترانه که اسفند ۹۰ در شمارگان ۱۱۰۰ نسخه راهی بازار شده بود، نایاب شده است. او در زمینه واژه شناسی، گویش ، زبان گیلکی و گالشی بسیار تحقیق کرده و آثار ماندگاری از خود به جای گذاشته است که "گذری بر نامواژه های سماموس" یکی از شاهکارهای ایشان در زمینه ریشه یابی واژه های گیلکی است.
فیلم مستند "رعنا"
این فیلم وظیفه ی واکاوی در زندگی واقعی این شخصیت که بدل به یک اسطوره ی بومی شده است را بر خود هموار می کند و تلاش خواهد کرد که بیننده را در این جست وجو با خود همراه کند.
این شخصیت رعنا نام دارد: یک شخصیت که شعر این ترانه داستان مقطعی از زندگی او را روایت میکند: دختری گالش، زیبارو، قدبلند و بهاحتمال از دیلم های اشکور بوده است نظیر هیبت بانو، زنی از جنس نهضت جنگل. جلگهنشینان به همهی اهالی دیلمان و اشکورات، گالش میگویند درحالیکه گالش یک شغل مردانه است و بهمعنای چوپان گاو است. فکر میکنم اگر به یک گالش، گاوچران بگوییم اشتباه نکردهایم. در روایتهایی که از داستان رعنا وجود دارد، جوانی هادینام هست که دلباختهی رعناست و گویا شعر این ترانه زبان حال هادی است که از درد فراق ِ دلداده که از کفاش رفته این ترانهی سوزناک را خوانده است. در یکی از روایتها چنین آمده که در روزی شوم قزاقی مسلح به روستا میآید، کردآقاجان را که گویی پدربزرگ رعنا بوده میکشد، هادی را با بیل ناکار می کند و رعنا را به زور با خود می برد. هادی پس از بهبودی آواره و دربه در، با این ترانه، نغمه خوان یکی دیگر از قصه های عشاق نامراد می شود و نام این نغمه هم «رعنا» است که تا کنون توسط خوانندگان گوناگون محلی با اجراهای مختلف خوانده شده است و حتی اخیراً هم یکی از گروه های مشهور کشور هم این ترانه را (متأسفانه با تحریف) اجرا کرده است. اما نکته ی جالب این است که شنیده شده که این ترانه را حتی در مجالس سوگواری افراد تازه درگذشته نیز خوانده اند.
این طرح در حالت فعلی یک فیلم 45 دقیقه و کاملاً مستند خواهد بود، هرچند که با تغییراتی می تواند به یک مستند بلند هم فرا روید.