پدر: دوگروز مَِررِه روز عجیبی با !
پدر: دیروز برای من روز عجیبی بود.
مادر: چی با مگِر؟
مادر: مگر چه بود؟
پسر: حتمأ تی بلیط بُرُنده بابا !! یا دستگاه خودپردازِه یارانَه بَزِه!!
پسر: حتما بلیط شما برنده شد!! یا از دستگاه خودپرداز یارانه گرفتی!!
پدر: نه. فقط همین قدر بُگوم من و تویَه رِه اَمه آینده تأمین بابا!
پدر: نه. فقط همین قدر بگویم برای من و تو آینده امان تامین شده است!!
مادر: "آب از دست تو نچکنِه"! "تی بالِ پوک بزنی تی مُشت وازا نوبونِه"! پولدارم وَکی هَندَه گدایِه! وِشنا پولدار.
مادر: آب از دست تو نمی چکد. دست تو را با پتک بزنی مشت تو باز نمی شود.پولدار هم بشوی باز هم گدا هستی! پولدار گرسنه(کنایه از دنائت ذاتی و خسیس نهاد بودن).
پدر: دوگروز جلسه دل مسیر کمربندی یَه وِگِردِنیم! اَمِه زمینشان قیمت پیدا کُردِن.
پدر: دیروز در جلسه مسیر کمربندی را عوض کردیم. زمینهای ما قیمت دار شدند.
پسر: کی یَه که شُمایِن. نبض عالم و آدم شِمِه دَس دارِه!
پسر: شما خیلی مهم شده اید. نبض انسانها در دستان شماست!
مادر: کاری نکن اُمِه نام سر زبانها دَکَه!. مردم اَمِره نفرین بوکونِن بگون " نام فِکت". دو روز دونیا ارزش ندارِه. مردوم اَمِرِه جِل جاو گاو مُثان بِجَوِن!
مادر: کاری نکن نام ما بر زیان ها بیافتد. مردم ما را نفرین کنند و بگویند " نامتان حذف شود= بمیرید". دو روز دنیا ارزش ندارد . مردم مثل گاوی که پارچه کهنه می خورد ما را بجوند(بدگویی کنند).
پسر:اینقدر فکر جمع کردن مال نُباش. آب اگر "بُدرو" نداشتِه بی ا پَندامه کانِه اُمِه یِه جایَه وَنِه داسَدِنِه .ثروت بادآورده باد هم بارِه. کمی به عاقبت خودت فکر بکن.
پسر: اینقدر فکر جمع کردن مال و ثروت نباش. آب اگر مسیر درست خود را پیدا نکند جایی جمع شده و ناگهان خرابی و ویرانی را به بار خواهد آورد.ثروت بادآورده را باد می برد. کمی به عاقبت کار خودت بیاندیش.
نتیجه اخلاقی:
ثروتی که بدون کار و تلاش به دست می آید توسط دیگران حیف و میل شده و عاقبت خوبی را برای افراد رقم نمی زند.
