ترانه های گیلکی رامسری شنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۸۸ 8:15

منابع شعر گیلکی:

منابع شعر گیلکی را می‌توان سه بخش دانست :

1)آثار عامیانه و شفاهی (فولکلوریک):

اشعار عامیانه و شفاهی که شامل ترانه‌ها و مثل‌ها و لالائی‌ها و می‌باشد ، سرشار از عناصر هنری (ایجاز و تشبیه و تخیل و تصویر) است و سینه به سینه نقل شده تا به دوران ما رسیده‌است و سینه افراد کهن سال ، زنان و مردان روستا و مردم کوچه و بازار مخزن آن است. تعدادی از این اشعار به کوشش پژوهش‌گران گیلک و محققان خارجی جمع آوری شده و بعضاً جسته و گریخته به چاپ رسیده و بیشتر آن‌ها ثبت و ضبط نشده و اگر شده هنوز به چاپ نرسیده‌است.

2)آثار مکتوب و چاپ شده زبان گیلکی.

استفاده از قوانین دستور زبان فارسی جهت درج اشعار و ترانه های فولکلوریک گیلکی خالی از اشکال نیست. شایسته است نهاد یا ارگانی، این مسئولیت مهم را به عهده گیرد.  این کار علاوه بر جلوگیری از پراکنده کاری ها جهت ارائه آثار مکتوب بر اساس اصول علمی و شیوه های درست نگارش، بسیار اهمیت دارد.

3)اشعاری به زبان گیلکی که بصورت نوار کاست و یا سی دی  ضبط و تکثیر یافته‌است.  

بعضی از آنها  به عنوان میراث خانوادگی نزد مردم نگهداری می شوند و در حفظ آنها چنان که باید کاری انجام نشده است. بهتر است این موارد نیز جمع آوری شده و تکثیر شوند تا از بلایای طبیعی و احتمالأ سهل انگاری بعضی از افراد همانند کتابهای تاریخی و دست نوشته ها از صفحه تاریخ این مرز و بوم حذف نگردند.

ویژگیهای ترانه های فولکلوریک:

ترانه های عامیانه بهترین نمونه برای شناسایی روحیات و طرز زندگی اقوام مختلف است ، چون در اینجا دیگر یک نفر سازنده نیست که بنشیند و به میل و سلیقه خود آهنگی خوب یا بد بسازد و به ما عرضه بدارد. بلکه این آواز کوچک زیبا صدای یک قوم و یا یک اجتماع است که طی صدها سال زیر تأثیر احساسات مختلف بوجود آمده ، پرورش یافته و به گوش ما می‌رسد.

این ترانه ها با این مختصات، قرنهای متوالی در میان افراد سینه به سینه و زبان به زبان گشته و در هر دوره موافق با موقعیت زمان به صورت کامل‌تری در آمده است

دیگر از مختصات ترانه‌های عامیانه‌  این است که روحیات باستانی و اجدادی هر قوم و ملت را با نیروی هر چه تمامتر به صورت اصلی خود برای همیشه حفظ می‌نمایند.باز هم با یک دقت کوچک به آوازهای محلی خودمان این موضوع کاملا روشن می‌شود .مثلا در ترانه‌های محلی ایرانی احساسات عاشقانه همیشه با یک روحیه شجاع و جسور که از خصوصیات ایرانیان قدیم است تشریح شده است.برای ایجاد یک هنر ملی که معرف احساسات و شخصیت اصلی ملتی باشد باید مستقیما به ترانه‌های عامیانه آن ملت رجوع کرد و تم‌هایی را که با یک دنیا زیبایی طبیعی در سینه زمان محفوظ مانده است بیرون آورد و دو مرتبه آنها را به صورت علمی امروزه و در قالب وسیع‌تر و زیباتری به مردم برگرداند.

 گیلکی رامسری:

با توجه به موارد فوق گیلکی رامسری یک لهجه است که منتج از گویش گیلکی و زیر شاخه ای از زبان فارسی است. تلفظ این لهجه در داخل مناطق مختلف شهری و روستایی  رامسر از نظر فونتیک (بیان صوت و آوا) کمی متفاوت است .

 گویش  گیلکی در استانهای گلستان ، مازندران ، گیلان، سمنان و بخش هایی از دامغان و الموت قزوین  وجود دارند.  ولی این لهجه است که در شرق و غرب مازندران و گیلان فرق می کند. به هر حال در این مقال سعی بر این است که از کلمات رایج  و  شیرین گیلکی رامسری جهت افراد علاقمند استفاده شود. متأسفانه با هجوم کلمات بیگانه و تجددگرایی و اصرار مادران گرامی در شهرستان رامسر که بعضأ خودشان هم فارسی را خوب بلد نیستند ولی می خواهند فرزندانشان از همان اوان کودکی فارسی را خوب آموخته و صحبت کنند، ضربات جبران ناپذیری به گیلکی رامسری وارد شده است . شاید این تحقیق به ترویج فرهنگ گیلکی رامسری کمک نماید . باشد تا اساتید محترم ادبیات فارسی  با همکاری انجمن اهل قلم  و اداره آموزش و پرورش شهرستان  رامسر چاره ای بیاندیشند. تا این فرهنگ عامه  و لهجه را که از پیشینیان به ما به ارث رسیده است، برای نسل جوان و تحصیلکرده فردا  که جزء نگر بوده و به آنچه دارند می اندیشند نه آنچه که بعدأ بدست خواهند آورد، به یادگار بگذاریم.

 ویژگیهای  لهجه گیلکی رامسری:

حروف الفباء مورد استفاده در لهجه گیلکی رامسری با حروف الفباء فارسی یکی است. به بیان یکی از اساتید ادبیات فارسی، گیلکی بیشتر گویش است و زبان محسوب نمی شود. اگر دستور زبان جدیدی برای آن وضع می شد و حروف یا کلمات جدیدی در آن وارد می شد، می توانستیم گیلکی را از شیرین ترین زبانهای دنیا معرفی کنیم.

دستور زبان در گیلکی به زبان انگلیسی نزدیک تر است و بیشتر اسامی به صورت اضافه مغلوب بیان می گردند. جای مضاف و مضاف الیه عوض می شود و همینطور گاهی اوقات جای صفت و موصوف. نظیر شَم افروز اکبر:یعنی اکبر فرزند خانمی به نام شمع افروز و یا  کَش پیرهن: پیراهن کش:  یعنی پیراهنی که از کاموا بافته شده است .

 لهجه مردم رامسر به دلیل واقع شدن این شهرستان بین دو استان گیلان و مازندران  علاوه بر دارابودن  قسمتی از ویژگیهای لهجه  این مناطق، دارای ویژگیهای منحصر به فردی نیز می باشد که در شهرستانهای مجاور آن نظیر تنکابن و چابکسر کمتر دیده می شود.این امر در قسمت آوایی و کشیدگی بعضی از حروف وکلمات بیشتر خود را نشان می دهد. مثلأ برای کلمه "بودن" اینطور می گویند:" با"  ولی در چابکسر می گویند :" بو" . یا حتی از کلمات مختلف برای بیان اهداف خود در مکالمه روزانه استفاده می شود. مثلأ برای کلمه  خوابیده  در رامسر می گویند:"خاتِه" و لی در تنکابن می گویند :"کَتِه" و الی آخر. ناگفته نماند این نوع کلمات بیشتر در حومه شهرها کاربرد دارند. وگرنه لهجه گیلکی به زبان فارسی نزدیکتر شده است تا لهجه گیلکی محلی اصلی، که قرنها قبل استعمال داشت.

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |