پیشگفتار:

جوان در آسمان آرزوهایش همواره بهترین‌ها را می‌جوید. او می‌خواهد كه بهترین ریشه‌ها را داشته باشد، ریشه‌هایی كه بتواند به آن افتخار كند. اینك اگر در باغ خود گل خوش رنگ و بویی نیافت، نگاهش حسرت زده به گل‌های باغ همسایه خیره می‌گردد. آنگاه سودجویان كه همواره برای چنین طعمه‌هایی گل‌هایی ساختگی را به هزاران رنگ و بوی فریبنده آراسته‌اند، در گذر نگاه این بزرگان كم تجربه، دام عشق را می‌گسترانند. بنابراین، بهترین راه آن است كه گل‌های زیبای باغ خودمان را پالوده از غبار بنمایانیم تا این آینده‌سازان آنچه را كه خود هزاران سال داشته‌اند از بیگانه تمنّا نكنند.

ادبیات عامیانه‌، ادبیات‌ توده­ی مردم‌ ایران‌، اثر مردمانی‌ بی‌سواد یا كم‌سواد و غالبن شفاهی است كه‌ از جهت‌ ساختار و محتوا با ادبیات‌ سنّتی‌ مكتوب‌ فارسی‌ متفاوت‌ است‌. زبان‌ ساده‌، لحن‌ عامیانه‌، حالات‌ و اندیشه‌های‌ عوام‌ در این‌ ادبیات‌ کاملا نمایان‌است. امروزه‌ ادبیات‌ عامیانه‌ در نقاط‌ گوناگون‌ ایران‌ با گویش های‌ متفاوت‌ میان‌ مردم‌ مناطق‌ مختلف در کشور عزیزمان ایران مشهور و متداول‌ است‌.از جمله‌ در گیلان‌ اشعار پیر شرفشاه‌ دولایی‌، از شاعران‌ قرن‌ هشتم‌ ه.ق و باباطاهر  ‌به‌ گویش‌ گیلكی، در مازندران‌ اشعار امیر پازواری‌ به‌ گویش مازندرانی(تبری)‌، در كردستان‌ داستان های‌ كُردی‌ منظومی‌ كه‌ اصطلاحن" بیت‌" نامیده‌ می‌شود و با آواز می‌خوانند و نیز بسیاری‌ از قصه‌های‌ كوتاه‌ عامیانه‌ به‌ گویش های‌ گوناگون‌ كه‌ گاه‌ در آثار پژوهندگان‌ گویش‌شناسی‌ نقل‌ شده‌ است‌. در این مقال سعی شده است ابتداء بر ریشه های زبان در کشور ایران مروری انجام شده و سپس به ترانه های عامیانه با گویش گیلکی به لهجه های رایج  در فرهنگ مردم ساکن در کناره های دریای خزر با محوریت شهرستان رامسر و حومه پرداخته شود.

 محمد ولی تکاسی

 

 * علاقمندان جهت تهیه کتاب الکترونیکی مشتمل بر ۵۰۰ بیت از ادبیات شفاهی منطقه رامسر و حومه به همراه آوازهای جشن های نوروزماه  و مراسم سنتی و آیینی نظیر کترا گیشیُ عروس گولی و غیره می توانند با ای میل نگارنده تماس بگیرند.

سَمند قاطر

بهاره بِمَه نوکوردِم چاروداری

سَمَن قاطر بَچِرسِه مُلکِ ساری

سمن قاطر تی پا نال(نَعل) نِدَشتِه

هزاران حیف تی صَحَب یار نِداشتِه

سَمَن قاطر مِرِه خلخال برسان

صُبِه تا چاشت مِرِه می یار برسان

اگر می یار خاتِه وِرِه وَنِرسان

وی جیب دل دَس دُسمالِ مِرِه  برسان

 

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |