http://ups.night-skin.com/up-91-02/144442.jpg

مراسم بردن جهیزیه(خرج بار) و عروس به خانه داماد در شرق گیلان
توسط زنان با پوشش محلی
http://www.paymanonline.com/mag/40/14/s021.jpg



1-مندیل
مندیل تور قرمزرنگی بود با حاشیه های طلایی که معمولاً آن را از هندوستان وارد می کردند. زنان این تور را که نقوش و حاشیهٔ طلایی رنگ داشت مانند پیش بند کودکان بر روی سینه و شانه ها می بستند و آن را در پشت گردن محکم می کردند. بلندی قد مندیل تا زیر سینه بود. مندیل بر روی تزیینات سینه مانند دوش پوق بسته می شد. به مرور زمان و با نبود پارچهٔ مندیل سنتی پارچه های ساده تری برای مندیل به کار گرفته شد. در لغت نامه دهخدا مندیل (رومال)را پارچه ای دانسته که با آن عرق و جز آن را پاک می کنند.
رنگ مندیل بتدریج سیاه و یا سفید یک دست شده و برای پوشش کامل موهای سر زنان مسلمان در زیر روسری و یا به صورت امروزی به شکل هِدبند در سایر نقاط خصوصا استان های شمالی کشور و کردستان مرسوم گردید. در بندرعباس نیز مردان از مندیل به عنوان جلوگیری از تابش آفتاب بر سرشان استفاده زیادی می نمایند.
2-لاچیک یا لاچاک
لاچیک روسری بزرگی از جنس ابریشم و اغلب به رنگ قرمز (هم رنگ مندیل روی سینه) با نقوش طلایی بود. این روسری را به صورت سه گوش روی سر می انداختند ودنباله های آن را از جلو به صورت ضربدری به پشت می بردند و در بالای سر گره می زدند. بعدها پارچه های ابریشمی و قرمزرنگ لچک جای خود را به پارچه هایی به رنگ روشن داد که با سوزن دوزی تزیین می شدند. به مرور زمان از زیبایی پارچه های لچک کاسته شد تا جایی که در بعضی عکس ها به لچک های کاملاً سفید بر می خوریم.

3- لَچِک
گاهی دخترها بعد از سن ده دوازده سالگی مانند مادرانشان از لچک استفاده می کردند. دختربچه ها لچک هایی ساده روی کلاه خود می انداختند که دو سر آن به صورت ضربدری از زیر چانه رد و به پشت سر برده می شد. لچک دخترها عموماً از پارچه هایی با رنگ های روشن بود. دخترها موهایشان را زیر لچک در دو طرف سر می بافتند یا آنها را در پشت سر به صورت بافت های ریز می آویختند.
به اعتقاد کارشناسان، پوشاک بارزترین سمبل فرهنگی، مهمترین و مشخص ترین مظهر قومی و سریع الانتقال ترین نشانه فرهنگی است که به سرعت تحت تأثیر پدیده های فرهنگ پذیری در میان جوامع گوناگون انسانی قرار می گیرد. حتی عده ای را عقیده بر آن است که استیلای فرهنگی و سلطه پذیری در وهله اول از طریق انتقال پوشاک صورت می گیرد و حتی می توان با تغییر پوشاک یک جامعه، نوع معیشت و شیوه تولید آنها را نیز دچار دگرگونی کرد و تغییرات و تحولاتی در ساختار زندگی اجتماعی آن جامعه به وجود آورد مثل تغییر پوشاک تحمیلی از سوی رضاخان در ایران و کمال آتاتورک در ترکیه.
در دوران کشف حجاب توسط رضاخان، زنان روستایی که برای فروش محصولات و لبنیات و خرید مایتحاج زندگی به شهر می آمدند مجبور بودند روسری از سر برداشته و تمام موهای خود را در زیر لَچِک و یا کلاهی پنهان نمایند. بعد از دور شدن از محیط شهری دوباره کلاه از سر برداشته و از پوشش سنتی و محلی خود استفاده می نمودند.
ترانه گیلکی رامسری:
گرما سر شهره دِ نِگَرَم بازار ایسبی شِلار زَنِن روزی سی زِنّار
سر محوطه آب گرم سر شهر است ولی من دیگر در آنجا بازار نمی گیرم
ماموران با شلوارهای سفید آنجا هستند که روزی سی تازیانه می زنند.
منابع مورد استفاده:
2-لباس محلی زنان گیلانی رنگین کمان لطافت و زیبایی. فرهنگ گیلان. پوشش بومی گیلان
