منبع:

1-وبلاگ پوزخند(محمد رضا بهرامی)

2-کانون دوستی رامسر

هرچه سریعتر خود را از مسیر جنگلی و آسفالته رامسر به جواهرده با دنیایی از خاطرات شیرین گذشته می رسانم. شب را در جواهرده می خوابم . صبح خیلی زود که هنوز چاروادارها و راهنمایان محلی در میدان بالای جواهرده برای انتقال مسافران و بار کوهنوردان جمع نشده اند  به سمت سلیمان چشمه راه می افتم. نرم نرمک از قسمت سلیمان چشمه در جواهرده بالا می روم . بارها از روی تپه تاک سَر گلبانگ خروسها و آواز گنجشک ها را شنیده و  بیدارشدن مردم و حیات دوباره آنها را جهت گذراندن روزی دیگر از روزهای خدا با تلاش و کار و یا قدم زدن در میدان بالای  جورده جواهرده و استراحت در زیر درختان کهنسال را به نظاره نشسته بودم. نسیم خنک صبحگاهی همراه با مه روح زندگی و نشاط را در من می تراود و مرا به رفتن وا می دارد. گام در آغاز راهی طولانی می گذارم. از منطقه نُمُد واش ِ، زلزلان دشت و کنار منطقه ای به نام دشت سرسبز بَرتُل رد می شوم که تابستانها پر از مارهای پر خط و خال است. کمی در کنار چشمه های بَرتُل  با آبهای زلال و روانش می نشینم . کمی خستگی از تن به در کرده و از کنار چشمه پپی خان که زمانی اطراق گاه تاجران و گردشگران و مسافران خسته از سفر تجاری از قزوین و رودباربود، می گذرم. کمی پونه چیده و با خود به همراه می برم تا با ماست و دوغی که به همراه دارم توشه راه سازم. از چشمه به بعد مسیر دو تا خواهد شد. یکی به سمت راست از خط الرأس سیاه کند کوه و سرخ تله تا سماموس، قله افسانه ای و پر از رمز و راز که بام گیلان است. و یکی دیگر به سمت چپ که از خط الرأس کوه تا قله بلند سه برادر(سه برارگِه رَجه) که سه تکه سنگ به صورت نمادین روی آن نهاده شده تا راهنمای گردشگران و مسافران باشد. اما من راه سوم را انتخاب کرده و به سوی سراشیبی باغ دشت با چشمه معروفش رهسپار می شوم.بعد از آن مه غلیظ در داخل کمرکش کوه تاب و توان خسته من را بیشتر می آزارد. گویی راه را گم کرده باشم. بعد از لختی درنگ انبوه مه به کنار رفته و جاده اصلی مسیر هویدا می گردد. کمی آنطرف تر عده ای را سوار بر اسب و قاطر با دلی شاد و خواندن ترانه های محلی گیلکی می بینم. راهنمای محلی آنها را می شناسم. ادامه مسیر را از او پرسیده و به سوی مقصد روان می شوم.چه زیباست صدای کبک(زَرِج) و صدای چوپانها همراه با گله هایه شان و صدای واق واق کردن سگ چوپان که لرزه بر جان افراد ناآشنا می اندازند.از کمرکش  کوه بالا رفته و بعد از طی مسیر راهپیمایی در حدود 6 تا 7 ساعت به چشمه معروف آب سیاه (چشمه داقُلِه) لپاسر می رسم. چون مدهوشی افتاده بر لب چشمه  با خوردن چند جرعه آب گوارا و بسیار سرد رنج سفر را از تن می زدایم. نان و ماستی محلی همراه با کمی آجیل توشه راهم است آن را خورده و رو به آفتاب کمی دراز می کشم. اینجا وعده گاه  دوستان و میعادگاه پرندگان و عاشقان طبیعت است. همه جا سبز شده و گلهای رنگارنگ با گون های زیبا تمام دشت را پر کرده اند.

"وَه! اینجا هوا چه پاک و سالم است." از گذرگاهی تنگ به نام تنگ گولو (سوراخ حرام و حلال ) تا روستاهای اشکورات دو سه ساعت راه بیشتر نیست.تابش آفتاب تا عمق جان نفوذ  کرده  و پوست صورت را برنزه می نماید. کنار خانه های با مصالح محلی و سنگ چین نشسته و کمی با راهنما گپ می زنم. چای را خورده و بعد از خداحافظی  دوباره رهسپار می شوم. این راه طولانی را باید برگردم . خدایا رفتن در سراشیبی بسیار سخت تر از رفتن در سربالایی هاست. تمام هوش و توان خود را جمع نموده با یک یا علی گفتن دیگر می توانم خود را به داخل مسیر اصلی انداخته و طی طریق نمایم. اما این بار از قله سه برادر سر در می آورم. خانه های زگالی با پوشش لَت به سر جواهرده همچون نقطه ای در برابر دیدگانم نمایان می شوند. در بین راه سری هم به قسمت یخدان طبیعی سَه بُن(زیر سایه) در کنار رودخانه خروشان زده و بعد از گذشتن از کوه کوچک  به شکل دیگ ولی پر رمز و راز (لِوی گِه تله) که وجه تسمیه آن هنوز در هاله ای از ابهام است به صیغل محله(سَغِل محله) که گویی روزگاری بسیار آباد و محل سکونت و کارآهنگران محلی جواهرده بود می رسم. چند عدد نان خریده و بعد از اذان مغرب به خانه می رسم.

"گذراندن روزی خوش با خاطراتی خوشتر".


لپاسر ییلاق جواهرده رامسر

لپاسر

دشتی نسبتا هموار که کوههای مرتفع آن را احاطه کرده است . این دشت دارای آب و هوای سرد کوهستانی است . مراتع آن انباشته از انواع گونه های مرتعی و مشابه چمنزارهای انبوه آلپی است و از نوع درجه یک می باشند . در لابلای علوفه انواع گونه های گیاهان دارویی وجود دارند که یکی از جاذبه های فصل بهار و اوایل تابستان محسوب می شود . چندین گونه گَوَن نیز در آن یافت می شود که در تیرماه گل می دهند . حاشیه لپاسر بخصوص در دامنه های شرقی به نام «یال باکد»(یال به زمین افتاد)و دامنه های جنوب غربی به نام «شِلی سرا» انواع کَل و بز وحشی وجود دارند . وفور حیوانات به حدی است که محیط زیست در ورودی شمالی لپاسر پست محیط بانی احداث کرده و محیط بانان اداره محیط زیست رامسر درآن مستقر هستند .

چندین گاوسرا در مدخل ورودی به لپاسر از مسیر باغ دشت وجود دارد که جاذبه طبیعی قابل توجهی است .در لپاسر کربلایی تقی نیز از دیر باز به رسم آبا و اجداد گاو نگه می دارد . و در شهریور ماه به سمت جلگه کوچ می کند . در دامنه های مجاور لپاسر چندین گوسفند سرا قرار دارد . این سرا ها در تابستان آباد است و تولیدات سنتی دامی و روش دامداری سنتی را به رسم آبا و اجداد ادامه می دهند . و همزمان با شهریور به سمت مراتع جنگلی وجلگه کوچ می کنند .
در محل اصلی لپاسر علاوه بر زه آب ها که از ذوب یخ برف در محل تجمع می کنند دو چشمه اصلی وجود دارد . چشمه ای در ضلع جنوبی دشت به نام چشمه لپاسر که بعضی آن را «شاه چشمه» می گویند و علت نیز پر آبی آن است . آب این چشمه تاثیر زیادی در دستگاه گوارش دارد و و در هضم غذا و بالا بردن اشتها نقش بسیار زیادی دارد . بر خلاف بسیاری از چشمه های مناطق کوهستانی به هیچ وجه نفخ معده تولید نمی کند .

خانه های سنگ چین جهت اطراق کردن و استراحت مسافران و گردشگران

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |