مرد: مدتی در کار مُردوم حیرانِم. هرکی یَه وینِم یه نوع قرص خوارده دارِه!.یکی قرص فشار خون، یکی چربی خون، یکی تقویتی ، یکی افسردگی!

مدتی است در کار مردم حیران مانده ام. هرکسی را می بینم یک نوع قرص می خورد. یکی قرص فشارخون، یکی چربی خون، یکی تقویت کننده، یکی افسردگی!

 

زن: موردوم اَلَن همه نوعی افسردگی دارِن، تو حالِ خودشان نِیَن. برخی اصلا خیلی دیوانه اند، حَسّاسن.

زن: مردم الان همه نوعی افسردگی دارند. در حال طبیعی نیستند. برخی اصلا خیلی دیوانه و حساس شده اند.

 

مرد: دکترشان لاعلاج بُمانسِن. دِ چاره ای ندارِن.روزی میز گِلِه(کور میرزا حلوا) قرص ضد افسردگی چی کار تونِه بوکونِه!

مرد: دکترها لاعلاج ماندند. دیگر چاره ای ندارند. هر روز مقدار کمی قرص ضد افسردگی چکار می تواند بکند.

 

زن: بهتره هونو آو شهر دل ، نوشابه دِل، آب معدنی دِل قاطی بوکونِن تا مردوم چاقا باشِن!!!.

زن: بهتر است همان مقدار را در داخل آب شهری،نوشابه، آب معدنی مخلوط کنند تا مردم را درمان نمایند.

 

مرد: اصل همه چی به خود آدمِ وَگردَنِه، وَنِه یِه خُرده فولاکِن بَدِن، نَدَنِن.تا راحت تره جان بَدَن.

مرد: اصل هر چیزی به برخورد آدم ها بستگی دارد. باید کمی شانه خالی کنند اینکار را نمی کنند تا راحت تر بمیرند.

 

زن:الَن دلبستگی ها به مال و منال، فرزند و ... زیادا با. وی مشکلات و گرفتاری ها زیادا با.

زن: الان دلبستگی به مال و ثروت، فرزند و ... زیاد شده است.مشکلات و گرفتاری های آن هم زیاد شده است.

 

مرد: مرد وَنِه غم و غصه خوشتِه دل ندارِه بیرون بِی کَلِه تا بتونِه درست زیندگی بوکونِه.

مرد مرد باید غم و غصه خودش را در دل نگه ندارد و بیرون بریزد تا بتواند درست زندگی کند.

 

مگر نشنیده بودی:

شاد زی با سیاه چشمان شاد

 که جهان نیست جز فسانه و باد

 ز نامده تنگ دل نباید بود (ز آمده شادمان بباید بود)

وز گذشته نباید کرد هیچ  یاد .

 

اگر دنیا فتد با تو سر جنگ

 اگر از غصه ها گشته دلت تنگ

نفس حبس و شکم پرباد گردان

بزن گوز و دلت شاد گردان

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |