هنر در زندگی هر انسانی می تواندنگرش و بینشی جدید نسبت به توانایی های خود و اطرافیان را در او ایجاد نماید. یکی هنر دروغ گویی و آمار غلط دادن دارد- یکی هنر پرچانگی- یکی هنر بدبینی و آن دیگری هنر سرکار گذاشتن جوانان جویای کار و الی آخر. حال نگاه هنری داشتن به اطراف و لمس واقعیت های موجود در محیط پیرامون با ژرف نگری و واقع بینی می تواند انسان را از ورطه هلاکت به ساحل نجات رهنمون سازد. اغلب هنرهای موجود در جامعه را می توان به صورت ذیل تقسیم بندی نمود.
۱-موسیقی
۲- هنرهای دستی نظیر مجسمه سازی و شیشه گری
۳-هنرهای ترسیمی مثل نقاشی -خطاطی- عکاسی
۴-ادبیات مثل شعر- داستان- نمایشنامه
۵-معماری و تزئینات دکوراسیون
۶-حرکات ریتمیک نظیر رقص و .. در نمایش های آیینی و مذهبی
۷-نمایشی نظیر سینما و تلویزیون
۸-کامپیوتری نظیر پوستر- انیمیشن-تولید نرم افزارهای محاسباتی دقیق و پر سرعت
در گذشته هنرهایی نظیر هنرهای ۹-تجسمی ۱۰-دراماتیک و غیره نیز عنوان می شد . ولی همه اینها به کنار -هنر خوب زندگی کردن را هرکسی ندارد.
معمولا افرادی که به داشته هایشان و استفاده مطلوب کردن از آنها در طول مدت کوتاه عمر خود فکر می کنند بسیار کمتر از افرادی است که فقط به نداشته هایشان فکر نموده و عمری را به رنج جهت نیل به آرزوها و اهداف دست نیافتنی خود طی می نمایند.
یاد این جمله افتادم:
زندگی دو نیمه دارد
نیمه اول در آرزوی نیمه دوم
نیمه دوم در حسرت نیمه اول
