


کارهایش را از قبل انجام داده بود و صحبت هایش را کرده بود.
کنایه: زمانی که تصمیم گیری و انجام شدن کاری از قبل مهیا شده باشد.
2-اونِ گوز هندانه گَرَدَنِه
با بادی که از او خارج می شود هنداونه چرخ می خورد.
کنایه: در مواقع شادی و یا خوشحالی کسی این زبانزد کاربرد می یابد
یادآور: با دم خود گردو(فندق) می شکند.
3- اگر کسِ یه گب وَسِّه اگر ناکسِ داکون واج اثری نِدَرِه
اگر کسی حرف حساب حالیش بشود با یک حرف به راه می آید ولی ناکس تا ماتحت او هم چیزی فرو برود اثری ندارد.
کنایه: افرادی که حرف بزرگترها را گوش نمی کنند.
4-َاندی سوسو زنِه این وی کینِ چو زَنِه
هرچقدر نور و نمایی دارد فلانی با چوب به او می زند و دست بر نمی دارد.
کنایه: مصّر بودن و تمام و کمال از چیزی بهره بردن
5- شوبرار زنشانِ گوز مِن دامان دِل کَسَنِ همرَه دعوا بوکورده(ن)
گوز دو نفر جاری هم در جنگل من دامان(جاده جواهرده رامسر) با هم دعوا کردند.
کنایه: وخامت اوضاع بین دو نفر که جاری هم هستند.
۶- نوگویَه نادان دانِن پُر گویَه شیطان
کسی که حرف نمی زندرا نادان و کسی که زیاد حرف می زند را شیطان می دانند.