شاید کلمات و ضرب المثل های گیلکی از نظر آواشناسی مشکل داشته باشند بهرحال آن را به اهل فن واگذار می کنم. همان طوری که استحضار دارید  لهجه های کوهستانی از گویش گیلکی رامسری کمتر دچار تطوّر و تغییرات جزئی و کلی شده  است.در شهرستان رامسر با مهاجرت اقوام و افراد مختلف از کارگران فصلی گرفته تا تحصیلکرده ها برای گذراندن طرح و کار اداری و غیره و یا سکونت خود کلمات و واژه های جدیدی نیز در محاورات مردم راه یافته است که خود حدیث مفصلی دارند و نیازمند تفکیک از زبان محلی است.

در ضمن با اختلاف در بیان کلمات و واژه های گیلکی در مناطق مختلف شهرستان رامسر و چهار مرکز دهستان  و حومه آنها اگر از کلمه جدید نیم لهجه نیز برای این مناطق استفاده کنیم به گمانم زیاد به بیراهه نرفته ایم. چنانکه از روی طرز صحبت کردن و حرف زدن یک نفر لمتری یا آخوند محله ای و یا سادات محله ای می توانیم محل سکونت او را حدس بزنیم.

همچنین می توانیم به وجود اختلاف در کلماتی که در مناطق مختلف شهرستان رامسر و حومه رواج دارند اشاره نمود نظیر کلمه شیون(داد و فریاد کردن)

درجواهرده توسط جولاها و مردم عادی  با عنوان شَجِره

در رمک شَجِرَن

در بین گالش ها  شول زَن

در کتالم   شیویر

و .......

در خاتمه چند ضرب المثل گیلکی رامسری:

   توجه:اگر در بیان آوایی و فونتیک اشکالاتی وجود دارد به کم تجربگی بنده ببخشایید.

 بی پر و مار زیندیگی کرده شانه ولی بدون همسه (همساده) نه

بدون پدر و مادر می توان زندگی کرد ولی بدون همسایه خیر(کنایه از به درد هم خوردن همسایگان خوب در مشکلات و سختی ها)

نوسونه گه مردگره  زن گیری نوکون

مردی که تورا نمی خواهد برایش زن خوبی نباش(کنایه از انجام ندادن کار خیر برای کسی که لایق آن نیست.

صحرا دل سگ زیاد لاب کانه

در صحرا سگ های زیادی واق واق می کنند(عدم توجه به گفته های مردم بی خرد و نادان)

بیشی جار بییه جیر  می حرف همینه (یکی یه

اگر بالا و پایین بروی حرف من همان است(کنایه از مرغ یک پا دارد).

 

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |