سُوماموس:

سُومَ در اوپانیشاد به معنی خداوند آشامیدنیها و در اَوِستا هئوم ،هُومَ مقدس به معنی الهه آب در شاهنامه فردوسی "هوم" دلیر،پارسا و دستگیر کننده افراسیاب و کلمه اوس یا اوز در فرهنگ واژه های اوستایی  احسان بهرامی به معنای بلند، بزرگ و گرامی آمده است. از سه جزء "سوم+ام+اوس" می توان معنای ترکیبی"جایگاه زاهد گرامی" یا "مکان ایزد آشامیدنیها" را استنباط نمود.در معانی واژگان مَس نیز به مهنای مانع ، کوه و مَس چله به معنای چله بزرگ و مَس کُرد به معنای شبان بزرگ در گویش سنگسری امده است. در گزارش دکتر جابر عناصری با شکل سومَ-مُ- سومامُس ،سُمامُوس به مهنای ترکیبی کوه مقدس بزرگ نیز آمده است.در کتاب آوای نامهای ایرانی اثر ارزنده خانم پری زنگنه نیز واژه سوما به معنای کاریز،قنات هم آمده است و لذا می توان سُماموس را سرچشمه رودها نیز معنی نمود.با توجه قدمت این کوه و فرهنگ واژه های اوستا تألیف آقای احسان بهرامی سماموس  باید بخشی از همان رشته کوه فرشوادگر یا پشتخوارگر و یا پتوش آری در لوحه آسارهدون پادشاه آشوری در 700 سال پیش از میلاد مسیح باشد که از آذربایجان قدیم تا خراسان امتداد داشته و سماموس با این نام ویژه در شرق گیلان بین رودسر و تنکابن(غرب مازندران)-کوهستان اشکور و با ارتفاع 3600 متری یکی از قلل بلند معمور و مشهور بوده است. از معانی دیگر سماموس می توان سام آموز را نام برد که در آیین زرتشتی به معنای جایگاه سماع، سرور، رقص وغیره نیز و جایگاه رقص و پایکوبی دیوان که کاری اهریمنانه منسوب به دیوان بود، شمرده می شد. توسط مؤبدان زرتشتی نام وَرَن نیز به معنای سرزمین دروغ پرستان به این منطقه وسیع در سراسر البرز داده شده است.

در ازمنه قدیم آتش نوروزبَل نیز بر فراز این کوه در هنگام نوروز برافراشته می شد.همچنین از معانی دیگر کلمه سماموس(سمام=آسمان و موس=موز=کوه)، می توان آن را به کوهی تشبیه نمود که از بلند قامتی خود سر بر آسمان می ساید.

نام‌شناسی

درباره معنای آن اختلاف است اما در این که واژه‌ای ترکیبی است به ظاهر هیچ اختلافی نیست. برخی آن را ترکیبی از دو واژه سمام (با زبر و فتحه سین) (samam) و (somam و sumam) و موس (mos و یا mus) می‌دانند.

  • معانی واژه سماموس (samamus)یا سوماموس (somamos)(sumamos).

در خود معنای واژه سمام نیز میان مردم اختلاف است که این اختلاف به سبک خواندن و تلفظ این واژه بر می‌گردد.

  • معنای نخست: برخی سماموس را ترکیبی از دو واژه سمام و موس دانسته‌اند. در نظر ایشان موس به معنای هر چیز تپه مانندی است که از این رو به کوه، قله، تپه و بلندی موس و یا موز می‌گویند. در این منطقه واژه موس به معنای باسن به کار رفته‌است و به آن «موس» و در صورت نسبت و دشنام و ناسزا «موسی» گفته می‌شود. بنابر این تفسیر، معنای سماموس، قله و چکاد سمام یعنی آبادی‌های پایین اشکور است.
  • معنای دوم: برخی سوما را به معنای ماده‌ای دانسته‌اند که از آن شربتی مقدس ساخته و در آیین‌های مذهبی زرتشتی و آیین‌های هندی مصرف می‌شده‌است. بر پایه این تفسیر و معنا از واژه سوما (که مردم با پیش و ضمه سین این واژه را نیز تلفظ می‌کنند) سوماموس به معنای چکادی است که در منطقه رویش و پرورش سوما قرار دارد. این نوع نامگذاری در منطقه بسیار دیده می‌شود، مانند توبن به معنای منطقه‌ای که در آن درخت تو (با زبر تاء و اشباع واو) می‌روید و بن به معنای زیر و بنه است؛ یعنی در زیر و بنه منطقه رویش درخت تو. در مناطق دیگر از استان‌های شمالی نام‌های دیگری می‌توان از همین ریشه یافت که سوماسرا (sumäsarä) در غرب گیلان یکی از شهرهایی است که از این نام اشتقاق یافته‌است و به معنای سرزمین و محدوده آزاد و بدون دیواری است که گیاه سوما در آن می‌روید. البته به اشتباه این نام تصحیف شده و در حال حاضر به نام صومعه سرا خوانده می‌شود که نادرست و برخلاف لهجه‌های گیلکی است.
  • معنای سوم: برخی سماموس را ترکیبی از واژه سه و ماموس دانسته‌اند و ماموس یا ماموز را نام منطقه و آبادی سه گانه‌ای دانسته‌اند که در زیر این قله وجود دارد. بنابر این نام چکاد از نام آبادی‌های سه گانه آن گرفته شده‌است.
  • معنای چهارم: برخی نیز سو (su) را به معنای نور و روشنایی گرفته‌اند، چنان که می‌گویند «سوی چشمانم کم شد»، که این عبارت به معنای کم شدن دید شخص است. بنابراین سوماموس به معنای روشنای و ماموس نیز نام منطقه‌است. این چکاد را از آن رو به نام سوماموس خوانده‌اند که روشنایی آن بس خیره کنند است؛ زیرا این چکاد بزرگ برف نشین در هنگام برخورد تابش آفتاب بسیار خودنمایی می‌کند و در هنگام زمستان و آفتابی بودن آسمان، روشنایی و بازتاب نور خورشید آن واقعا دیدنی و جذاب است، به ویژه که این چکاد را می‌توان از دشت‌های لنگرود تا نزدیکی تنکابن به وضوح دید.همچنین غروب آفتاب ، منظره دل انگیزی دارد.
  • معنای پنجم: برخی آن را ترکیبی از «سوماً و»موز«و یا مازو دانسته‌است که»مازو و موز" به معنای رشته کوه‌ها، کوهستان و نیز قله آمده‌است. چنان که در معنای مازندران گفته‌اند که آن آبادی است که درون کوهستان و یا قله‌ها و یا درون رشته کوه‌ها قرار گرفته‌است. البته نا گفته نماند که واژه مازو نام درختی نیز می‌باشد که در پارسی آن را بلوط گویند. در جنگل‌های شمالی چند گونه از بلوط یافت می‌شود که از معروف‌ترین آن‌ها مازو و پلوت است.
  • معنای ششم: برخی از اهالی، سما را مخفف آسمان و موس را به معنای چکاد و قله گرفته اند؛ بنابراین سماموس به معنای چکاد آسمان گفته‌اند.
  • معنای هفتم و هشتم: البته برای آن دو معنای دیگری می‌توان یافت که این سه معنای اخیر شاید به حق نزدیک‌تر باشد. گروهی واژه سوم (به پیش سین) را به معنای گیاه چریدن چهار پا و چرا کردن و وزیدن باد دانسته‌اند. پس سوماموس به معنای قله چراگاه و یا قله‌ای است که گیاه مخصوص چریدن چهارپایان وجود دارد. این معنا از آن رو درست می‌نماید که در این منطقه از گذشته چراگاه چارپایان بوده‌است و هنوز هم گله‌های بزرگ در دامنه آن رها  شده و در حال چریدن اند. افزون بر آن که در زمانه ما نیز چراگاه رمه‌های گالش‌ها در تابستان و بهار است. چنان که از اسناد تاریخی نیز به عنوان چراگاه خاندان‌های معروف جورده رامسر مانند شل شریف و سطان رستم یادشده‌است.
  • معنای نهم: گروهی دیگر سمام را به معنای باز و شاهین شکاری دانسته‌اند. پس سماموس ترکیبی از سمام و موس است که در حالت ادغام تخفیف داده می‌شود و سماموس خوانده می‌شود. در این صورت سماموس به معنای آشیانه شاهین و عقاب معنا می‌دهد که این دور از ذهن نیست.

قله‌های دیگر سماموس

چکاد سوماموس و یا سماموس دارای چهار قله‌است که بلندترین آن در غرب قرار دارد قله‌های شرقی آن شامل سرخ تله و قله زلزلان دشت و سه برار رژه (رجه) است. به نظر می‌رسد که نام این شرقی‌ترین بخش نام خاص و ویژه آن نباشد، بلکه اشاره مردم جورده (جواهرده کنونی، چون جورده در برابر جیرده به معنای بالا ده‌است) رامسر به سه قله‌است، زیرا رژه و یا رجه در زبان محلی به معنای قله و ردیف و یا ایستاده و به نظم در آمده نیز به کار رفته‌است . که در این صورت به معنای سه برادری است که ردیف و در کنار هم به رژه ایستاده‌اند. بنابراین کاری که برخی انجام می‌دهند و بر سر یکی از قله سه نماد سنگی و ردیف می‌سازند، مفهوم درستی پیدا نمی‌کند. بر این پایه‌است که برخی بر این باورند که مردم جواهرده با اشاره به سه قله و چکاد شرقی سماموس یعنی قله‌هایی که از جورده به چشم می‌آید و کاربرد نام سه برار رژه این سه چکاد سماموس را ارائه می‌کنند.

البته یکی از باورهای مردم منطقه رامسر از نامگذاری کوه سه برادر(سه بِرارِکه رَژِه ) در کنار دهستان جواهرده، نفرین خداوند و در جا خشک شدن  سه برادری است که با هم به کوه رفته بودند و مثل مجسمه سنگ شده اند.

سَمام یکی از پنج دهستان شهرستان املش استان گیلان در شمال ایران است.
این شهرستان دارای بخش‌های کوچک‌تری مثل ملکوت و امام است.
كوه
سماموس در گویش محلی آن را سُمامُس (سین و میم دوم مضموم) می نامند با ارتفاعی معادل ۳۶۲۰ متر  ( 3713 متر با دستگاه  (GPS ، مرتفع ترین كوه این ناحیه است در قدیم الایام در محدوده ولایت گرجیان (جورده رامسر) واقع بود.

 از مشاهير اين روستا مي توان شماري از جمله شيخ علي اكبر الهيان سمامي رامسري از صاحبان مكتب تفكيك را نام برد.

روی این كوه بقعه امامزاده ای است كه محقق والامقام دكتر منوچهر ستوده آن را مدفن شاه یحیی (كاركیا یحیی جان) از سادات كیایی ملاطی می‌داند و می‌نویسد: ظاهراً این سیه سر همان سیه سر خرمه دشت است كه روی كوه سماموس است. در این جا آستانه ای قدیمی است كه باید گور كاركیا یحیی جان باشد..(از آستارا تا استارآباد ج 2 ص 414 و 415)

اما سید ظهرالدین اشاره ای به کوه سماموس نکرده و در این باره چنین می نویسد:

در این اوقات چنان رسانیدند که روز سه شنبه 29 صفر موافق با هفتم مهرماه قدیم ( سنه 884) از تقدیر سبحانی طایر روح پاک حضرت شاه یحیی از قفس جسمانی طیران نموده و بر کنگره " ارجعی الی ربک " بنشست . انا لله و انا الیه راجعون و مغفور مرحوم را بنا بر وصیت که کرده بود همان جا به گرجیان به موضعی مشهور و ملقب است به سیه سر دفن کردند.

آن گاه سید ظهرالدین بیتی به مناسبت حال آورده است:

(تاریخ گیلان و دیلمستان ص 4423 و 424)

 عروس سپر از دل تابناک

ز طارم در افتاده بر روی خاک

رابینو نیز به همین کتاب استناد جسته و در سفر نامه خویش به مازندران و استر آباد می نویسد: شاه یحیی ، حاکم تنکابن و بردار سلطان محمد لاهیجانی که در سال 883 هجری وفات یافته است در گرجیان در محلی به نام سیا سر مدفون گردید.( سفرنامه مازندران و استرآباد، ص( 143 .رابینو ضمن مشاهده زیبایی کوه سماموس از فاصله دور در این باره می نویسد: من راجع به کوهی به این نام (سماموس) تحقیقاتی کرده ام ولی اطلاعاتی به دست نیامد تا روزی که از کنار دریا در رانکو سفر می کردیم ، قله کوهی پوشیده از برف در پشت جنگل در سمت شمالی جاده نمودار شد، از راهنمای خودمان اسم آن کوه را پرسیدم گفت: سومام موز.

گفتم : یعنی کوه سمام؟

جواب داد: البته .

ما در ولایت خودمان کوه را موز می گوییم .( همان ص 226)

منطقه سمام جزو پایین اشکور و به اصطلاح محلی سُمام یکی از آبادی‌های (جیر اشکور) است. در نزدیکی‌های قله امامزاده‌ای قرار دارد به نام آقا  سماموس که می‌توان وسایل را آنجا گذاشت و برای صعود به طرف قله رفت. هنگامی که بر فراز قله سماموس می‌ایستید معمولاً همه دره اِشکَوَرات تا دریا پوشیده از مه است.

بر پایه باورهای عمومی مردم منطقه روزگاری سماموس کرانه دریای بزرگی بوده‌است که همه منطقه عمومی شمال کشور ایران را گرفته بود. در اشعاری که به زبان گیلکی آمده این مضمون چنین بیان شده‌است:

سوماموس آ،سوماموس آ، سوماموس/                               آب دریا بومه اوجه بومانوس.

کوه سماموس دارای رسوبات دریایی مانند صدف ها و گوش ماهی هاست . سنگواره های یافت شده از کوه نشان می دهند که در گذشته دریای تتیس آن را در بر می گرفت و یا ساحل آن بوده است. پیدا شدن صدف های نرم تنان دریایی توسط کوهنوردان  و مردم محلی بر فراز قله سُماموس این فرضیه را نیزتأیید می نماید.(نگارنده)

ناگفته نماند در مازندران یا تپورستان قدیم و در زمان سلیمان بن داوود طایفه دیوان بر این سرزمین حکومت می کردند. آنها مردمانی آرام، پرتلاش و سازگار با همسایگان مرزی خود بوده و از راه کشاورزی امرار معاش می نمودند.لذا مازندران را دیو سار نیز می نامند. نام سُمامُوس یاد آور قدمت،سرفرازی،استقامت و سربلندی شهرستان رامسر(بعد از کوه ایلمیلی) ، مردم تنکابن و حومه،اشکورات، رحیم آباد کلاچای، حتی لنگرود و رودسر نیز بوده است.

 

احتمال دارد در شهرستان رامسر و حومه خانواده سَمامی نیز ابتداء منسوب به این منطقه بوده اند.  همچنین طایفه دیو گیر و اسامی خانوادگی مشهور به دیو گیر از انساب این طایفه در گذشته های دور این سرزمین باشند.

مسیرهای دسترسی به كوه سماموس از دو منطقه می‌باشد:

1- گیلان –رودسر- كلاچای- نرسیده به چابكسر، دوراهی سیاهكلرود، جواهر دشت

2- رامسر- جواهر ده، سرخ تله،لپاسر

جهت صعود به قله سماموس از 8 مسیر می‌توان به قله رسید.

موقعیت جغرافیایی قله: N36.84072 E50.38421

توجه:

چکامه ی سماموس یاد آور جنگ و گریز ها و ناجوانمردیهای نابخردان در قالب یک فیلم و برگرفته از آوازهای محلی،یاد داشت ها ، دِکلَمِه و خاطرات تلخ و شیرین مردم غرب مازندران و شرق گیلان توسط نگارنده تهیه شده است. علاقمندان جهت دریافت رایگان آن می توانند به آدرس ذیل تماس حاصل فرمایند.

مدیر وبلاگها: " رامسر شهر دریا و جنگل"--------- "جواهرده رامسر"

 

mwtokasi@yahoo.com

 

وبلاگ رامسر شهر دریا و جنگل http://mw1.blogfa.com

 

وبلاگ جواهرده رامسرhttp:\\javaherdeh.blogfa.com

 

گزیده هایی از چکامه ی بلند سُمامُوس

 

.............

ای شکوه شعله ی احساس ما             سُکر هستی بخشِ عطر یاس ها

"ای ز گندمزارها   پر بارتر "                    زآبشار سُر تَلِه(سُرخ تَلِه) سرشارتر

ای تو را شایسته گلبانگِ درود                از تو جوشان شطِ تند کاکرود

ای چو خون در رگ، همیشه در گذر        وامدارت  جلگه  سبز ِ     خزر

مانده ای از باستان تا این زمان                همچنان مغرور و سر بر آسمان

نام با فرّت  سماموسِ  بَراز(برازنده)         اِشکِوَر  را پرده   ناموس و راز

با دو چشم ِ مثل چشم ِ آسمان               از کرانه تا کرانه، رنگین کمان

                                                                                             ........

منابع:

1-صدر اشکوری،محمد قلی.1379.سُمامُوس(شعری در جغرافیای تاریخی).ریشه یابی نامواژه های کهن اشکور.ثبت کتابخانه ملی ایران 3003-79م

2. جغرافیای كامل ایران؛ ج ۲، ص ۱۱۱۷

3. گزارش توجیهی اجرای قانون تعاریف و تقسیمات كشوری، فرمانداری رامسر

4. از آستارا تا استاراباد ، دكتر منوچهر ستوده ، ج ۲ ص ۴۱۵

5. تاریخ گیلان و دیلمستان؛ ظهيرالدين مرعشي ، ص ۴۲۳

6. سفرنامه مازندران و استرآباد ، رابينو، ص ۱۴۳

7- سماموس ویکی پدیا فارسی http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B3

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |