غارهای رامسر یکشنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۹۱ 9:52

"حق چاپ، تکثیر و برداشت از متن فقط با اجازه مؤلف است"

غار ،حفره اي  است نسبتا بزرگ بر روي زمين يا در زير آن مخصوصا زماني که طبيعي باشد و در زمين دهانه يا مدخلي داشته باشد به عبارت دیگر. غار، حفره ای است که بطور معمول بر اثر حل شدن سنگها با آب و ذوب شدن یخها ایجاد میشود. بزرگترین و شگفت انگیزترین غارها نظیر غار علیصدر، غار کتله خور و غیره در سنگهای آهکی بوجود آمده اند.



از غارها در جذب توریسم طبیعت گردی(اکوتوریسم) و ماجراجویی استفاده های زیادی می شود.از طرفی با کشف آثار موجود در غار کمربند و هوتو در استان مازندران نسبت به زندگی غار نشینی مردم در گذشته های بسیار دور قبل از میلاد اطلاعات ذیقیمتی نیز به دست آمده است.

  غارها به 2 نوع طبيعي و مصنوعي تقسيم مي شود:
   1-غارهاي طبيعي:
   غارهاي طبيعي در اثر عوامل مختلفي چون نفوذ آب در طبقات آهکي، وقوع زمين لرزه يا چين خوردگي زمين، اثر آبشارها و امواج دريا، وجود آتشفشان يا گدازه هاي حاصل از آن و انواع غارهاي بادي و يخي به وجود مي آيد.   غارهاي طبيعي بيشتر در اثر نفوذ آب در طبقات آهکي به وجود مي آيند و به فراواني در دنيا يافت مي شوند. تعداد اندکي از آن ها در سنگ هاي گرانيتي، آتشفشاني و يا سنگ هاي شني وجود دارند.   بنابراين اکثر غارهاي طبيعي از سنگ هاي آهکي تشکيل شده که ارتباطي مستقيم با تشکيلات سنگ هاي رسوبي دارند. منشاء اين سنگ ها در اصل شيميايي يا بيوشيميايي است و تشکيل دهنده عمده آنها کربنات کلسيم Caco3 مي باشد.
   مهمترين خاصيت سنگ هاي اهکي انحلال آنها در آبهاي محتوي دي اکسيد کربن CO2 است.   اين گاز ترکيبي از دو عنصر کربن و اکسيژن است که به فراواني و به صورت گسترده در سطح زمين وجود دارد و همواره در فعل و انفعالات بيولوژيکي شرکت مي کند.
  
   دي اکسيد کربن گازي است که در هوا وجود دارد، اين گاز در جايي که سنگ هاي آهکي در داخل غار تشکيل شده اند، از غلظت بيشتري برخوردار است.   دي اکسيد کربن بيش از همه در فضا از بين مي رود و از بدو پيدايش در روي زمين مقدار اين گاز به تدريج رو به افزايش بوده است.   محلول دي اکسيد کربن در آب اسيدکربنيک (H2CO3) توليد مي کند. کلسيم محلول در آبها يا ترکيب اين اسيد کربنات کلسيم به وجود مي آورد که در آب قابل حل بوده و طبقات سنگ هاي آهکي را تشکيل مي دهد.    سنگ هاي آهکي احتمالا از دوره پرکامبرين (2000 تا 3500 ميليون سال قبل) وجود داشته اند.   همزمان با تشکيل سنگ هاي جديد آهکي، سنگ هاي قديمي در اثر فعل و انفعالات هواي روي زمين و اسيد کربنيک ناپديد مي شوند.
   CaCO3 + CO2 + H2O---------Ca (H2 CO3) 2
   البته اين فعل و انفعالات ساده نيست و قابل تغيير نيز نمي باشد و نهايتا موازنه هاي شيميايي که هميشه در آب وجود دارد، انجام مي گيرد.   برقراري موازنه در اثر شرايط خاص به صورت فعل و انفعالاتي از چپ به راست يا از راست به چپ انجام مي گيرد.

2- غارهای مصنوعی

 این نوع غارها نیز دست ساز بوده و برای انحراف جریان آب رودخانه ها، تالاب ها ، اکتشاف معادن و جواهرات و سنگ های زینتی و یا جذب توریسم در یک منطقه خاص جغرافیایی ایجاد می شود. کاری بسیار پر هزینه و وقت گیر است. چون غار طبیعی در طی هزارها و یا میلیون ها سال بوجود آمده است ولی این نوع غارهای مصنوعی در جهات مختلف را می بایست در زمانی هرچه کوتاهتر ساخت.

غارها ی رامسر

*غار یاغی لوکا  و گَر گَر لوکا در بالای کوه ایلمیلی

این غارها احتمالا محل خروج مواد مذاب آتشفشانی در گذشته­ های دور بودند و مدتی به عنوان پناهگاه دزدان و یاغی­ها (یوگی =یاغی) طایفه­ ای از سکاهای مهاجر به نام ایمیری بوده است که در این مکان حکمرانی داشته­ اند.

*غار کور شاپر چال (شب پره چال)

این غار در پُردسَر لات محله قرار دارد و وجه تسمیه آن به دلیل وجود خفاش(شب پره=کورشاپَر) در آن است.

*غار بام بامِه

این غار عجیب و سحرانگیز تقریبا در روبروی ضلع شرقی هتل ­های بزرگ و  قدیم در دامنه کوه قلعه بند قرار دارد .

*غار کُه بُن

این غار در روبروی کوه سُرخ تله و در دامنه­ی کوهی به همین نام بوده است که گنجایش نگهداری 500 رأس گوسفند را نیز دارد. در رامسر بر اساس باور قدیمی به غار اصحاب کَهَف معروف است.

*غار آهکی در زیر  کوه مارکوه

مدتها این غار به عنوان معدن آهک  مورد بهره­برداری قرار می­گرفت ولی با توسعه جاده آسفالته و احیاء مجدّد قلعه مارکوه توسط سازمانهای مردم نهاد و اداره میراث فرهنگی و گردشگری رامسر از ادامه کار آن جلوگیری شد.

*غار یخچال طبیعی جواهرده(غار سَه بُن)

این غار یخدان طبیعی (ورف چال) در کَمرکش کوه سه برادر(سه براره رگِه رَجِه) کمی  بالاتر از محوطه مرتع طبیعی قُرُق شده  لَشت کُنُس و بالاتر از سراگاه گاو" لی سِرَه " و در محلی به نام  سَه بُن (زیر سایه ) قرار دارد.

*غار شاه سفید کوه

این غار از غارهای قدیمی رامسر است. این غار تداعی کننده جنگ کیکاووس در مازندران و اسیرشدن وی  در غار هفت خوان دیو سفید مازندران است که به دست رستم پهلوان با گذشتن از هفت خوان نجات یافت(رحیمیان،ع.1390). این غار را نباید با غار دیو (دیو دژ) در

*در شهرستان رامسر علاوه بر غار چندین چاه نیز وجود دارد که از جمله آنها چاه کِشکِرِت کول(محل وجود زاغ) است که در دامنه کوه دریادیم چپرسر(چور=زمینی که آباد نشده است) در سادات محله رامسر وجود دارد.

پیشنهاد تهیه یک فیلم مستنداز غارهای رامسر توسط نگارنده به صدا و سیمای استان مازندان ارائه شده است که نیازمند سرمایه گذاری بخش خصوصی است. علاقمندان می توانند با ای میل نویسنده وبلاگ تماس حاصل فرمایند.

mwtokasi@yahoo.com

1- کتاب رامسر در آینه گردشگری (در حال تهیه)

2-  وب سایت غارهای ایران    ( http://www.irancaves.com)

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

کوهنوردی یکشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۱ 11:36

http://www.p30data.com/upload/files/2od1qqswo2vo4tmjisvd.jpg

با شگاه کوهنوردی سُماموس رامسر


زندگی مسابقه ای همگانی،همیشگی و دائمی است.

 برنده این مسابقه کیست و جایزه اش چیست؟

با ورزش کوهنوردی می توان قلّه انسانیت،فرزانگی، بُردباری،گذشت و مردانگی را فتح نمود و در کنار تقویت جسم ، روح را زیبا نمود و به تربیت جان پرداخت. باید به باشگاه تقوی رفت و با پذیرفتن حرف حق و تقویت اراده، تمرین خود سازی کرد تا بتوان مدال شرف و معرفت را به دست آورد.در میان کوهنوردان ، همه با حرکت خود مرحله ای از صعود را به نمایش می گذارند ولی افراد معدودی  می توانند به قله مقصد برسند. امّا امید برای صعود همیشه باقی است. آنچه مهم است، نباید به نفس خود ببازیم که شرمندگی دارد. نباید هشدارهای مسئولین و راهنمایان صعود را نادیده گرفت و در لبه پرتگاه تاریکی به پیشواز تباهی و سقوط رفت. ورزش کوهنوردی یک مسابقه معنوی و عقیدتی برای فتح و تسخیر خوبی هاست. پس سزاوار است از این فرصت طلایی خوب استفاده نموده و در تیم شایسته کوهنوردی عضو شد تا بتوان گل حقیقت را چید.آگاه و هشیار باشیم تا داور در سوت مرگ ندمیده ، شاید بتوانیم آخرین گل صعود را بچینیم و با افتخار از میدان رقابت بیرون آییم . در حقیقت بازنده واقعی کسی است که فرصت رفتن را از دست بدهد.آواز پرندگان در ارتفاعات کوهستان و دامنه تپه زارها بدرقه راهتان و رایحه دل انگیز گیاهان خوش عطر و بو، آرام بخش روح و روان لطیفتان باد.      

"مانند کوه همیشه استوار،پایدار و پر افتخار باشید".


نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

تئاتر رادیویی گیلکی (جوانی پرگناه) پنجشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۱ 10:5


پیرمرد: خدا را شکر می دَس و لِنگ و چَم و گوش هَلَه کار کانِن، خوشتره رَفع و رُجوع کانِم.

پیرمرد: خدا را شکر هنوز دست و پا و چشم و گوش من کار می کنند. هنوز می توانم کارهایم را خودم انجام بدهم.

 

پیرزن: خدایا اَمِرِه دَس هِش چانوکون، مُختاج اولاد نوکون. ای دَسِ اُ دَسُ مُختاج نباشِه/.

پیرزن: خدا یا ما را جا خواب نکن. محتاج فرزند نکن. این دست محتاج دست دیگر نباشد.

 

پیرمرد:آی جوانی یا، قوّت اَمِه سی لِنگا لِنگِ دابا.اَلَن پیرا بیم اَمِه سی لِنگا سَرِه !!!

پیرمرد: آی جوانی. قوت در پاهای ما بود الآن پیر شدیم قوت در قسمت سر و چانه ماست.

 

پیرزن:مگر نیشناوسی بی " جوان قوت وی لنگِه دَرِه  پیرِه وی چَکِنِ(کَتارِه)

پیرزن: مگر نشنیده بودی قوت جوان در پایش و قوت پیر در چانه اوست.

 

پیرمرد:اَلَن پَرپاره باباشان یِه جور خوشتِرِه آعلی گارسِن چاکانِن دِرگا هَنِن  جوانشانِ روح شونو.

پیرمرد: الان پاره پاره شده ها طوری بزک می کنند و بیرون می آیند که روح جوانان از تن جدا می شود.

 

پیرزن: دین و اعتقاد سُست بابا، دِ هِچی اعتقاد ندارِن ، گاو اُرَک باسِسِ نیَه.

پیرزن: دین و اعتقاد سست شده است. دیگر به چیزی اعتقاد ندارند. طناب بزرگ گردن گاو پاره شده(از کنترل خارج شدند).

 

پیرمرد: دِبار جوانان حرف بزرگترایَه گوش کُردِن. هوتو هم لُب  باردِن.

پیرمرد: در گذشته جوانان حرف بزرگترها را گوش می کردند و همانطور هم استفاده کرده و منفعت می بردند.

 

پیرزن: اَلَن وُی با شومار سازگار نِیَه. شومار هم کل شومارهای قبل.اَلَن عروسشان "بی شومار وَی یند" پُلا خوروش  پاتِن هِچی ندانند.

پیرزن: الان عروس با مادر شوهر سازگار نیست. مادر شوهر هم مادرشوهرهای کلانتر قبلی. الان عروس ها عروس بدون مادر شوهرند و پختن پلو و خوروش را نمی دانند.

 

پیرمرد: آها اَمِه عروس  همسایگانِ بگوتِه با : می شومار یِه گب بَزَه شیش ماه بنیشتِم.

پیرمرد: آره عروس ما به همسایه ها گفته بود مادر شوهر من یک حرف زد و من تا شش ماه ناراحت بودم.

 

 

پیرزن: اَلَن جوانشان گب زَه نِشانِه. هرکی  چند نفره هَمرَیَه .

پیرزن: الان به جوانان نمی شود حرفی زد. هر یک با چند نفر طرح دوستی ریخته است.

 

پیرمرد: دبار یکی خاطرخواهی داشتن. هونَرِه شونابان زن خاس. وُیان و گیشی چاکردن، عروسی گیتِن. هرکی خوشتِه دلدارِ باردِه.

پیرمرد: در گذشته فقط خاطرخواه یکی می شدند. می رفتند خواستگاری همان. روز نشینی و عروسی می گرفتند. هرکسی با  دلدار خود ازدواج می کرد.

 

پیرمرد: اَلَن دشمن در کمین جوانای مایَه. جوانی دوران خوشی یَه اگر با گناه هَمراه نُباشِه.

پیرمرد: الان دشمن در کمین جوانان ماست. جوانی دوران خوشی هست اگر با گناه همراه نباشد.

 

پیرزن: مگر نیشناوُسی بی" گاو اُشکامِه تِرِه گوشت نُبونِه    کُهنِه دَشمن  تِرَه  دوس نُبونه"

پیرزن: مگر نشنیده بودی" شکمبه گاو برایت گوشت نمی شود  دشمن دیرین نیز برایت دوست نمی شود".

 

پیر مرد: یاد مَچِّد آدینه متولی اَبجی گَپ دَکِتِم.

پیرمرد: به یاد صحبت های متولی مسجد آدینه جواهرده ،متولی آبجی ،افتادم.

 

پیرزن: آها مِرَم یاده خدا بیامرز همیشیک گوتِه: " خدا تی پَر و مارِه رحمت بَکونِه" و " خدا تِرِه تی آقایَرِه بِدارِه  تی آقایَه تِرَرِه بِدارِه"

پیرزن: آره من یادم است. خدا بیامرز همیشه می گفت: خدا پدر و مادرت را رحمت کند. خدا تو را برای آقایت و آقایت را برای تو نگهدارد.

 

پیرمرد و پیرزن در هنگام غروب یکی از روزهای ماه رمضان موقع افطار دستهای خود را رو به آسمان بلند کرده و یکصدا گفتند:

 

"خداوندا به همین سوی چراغ، در همین دم افطار و اذان همه ما را اَهلا کُن، پاک بوکون بعد هم خاک بوکون"

 

همه بوگین: الهی آمین
نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

سحر خوانی و  چاووش خوانی در سخت سر سه شنبه دهم مرداد ۱۳۹۱ 8:52
سحر خوانی
سالیان زیادی طول کشید تا مردم مناطق گیلان و مازندران از آیین گذشته خود میتراپرستی دست کشیده و بعد از گذر از چند مرحله تاریخی و هجوم اسکندر به اسلام روی آوردند. آموزه های دینی و روش زندگی صحیح در آیین اسلام برای مردم که طرفدار صلح و آرامش بودند و از طرفی آموخته های آنها را برای زداشتن یک زندگی به دور از جنگ و خونریزی تکمیل می نمود باعث شد تا مردم این دیار در کنار سایر تمهیداتی که برای اسلام آوردن آنها اندیشیده شد به این دین آسمانی روی بیاورند. بعد از اسلام آوردن ایرانیان و ساکنان مناطق شمال کشور از روی میل باطنی خود که مصداق آیه لا اکراه فی الدین است  مردم به انجام امور مذهبی نظیر نماز و روزه ترغیب شدند. با بوجود آمدن مذاهب جدید (منتزع شده از دین مبین اسلام) نظیر فرقه های حشاشین(اسماعیلیان، زیدیه و غیره دوباره جنگ و خونریزی های زیادی بر سر به دست گرفتن قدرت در بین فرزندان حاکمان ولایات و فرماندهان نظامی در سخت سر در گرفت که بیشتر ناشی از حس قدرت طلبی آنها بر سرزمین مادری و آباء و اجدادی خود بود.  منطقه سخت سر و حومه  نیز از این درگیریها بی نصیب نماند و چندین بار مورد تهاجم و غارت قرار گرفت. بعد از مهاجرت آقاپلاسید از اصفهان به سادات شهر در زمان شاه طهماسب اول(به روایتی شاه عباس) و ترویج مذهب شیعه توسط ایشان و سایر علمایی که در نجف و عراق تلمذ نموده بودند  و به این دیار بازگشتند حوزه های علمیه جان گرفت و به تربیت علما و دانشمندان دینی زیادی همت گماشته شد. افرادی چون الهیان سمامی اشکوری (صاحب مکتب تفکیک) و فرزندان آقاپلاسید به همراه جمعی از سرسلسسه دودمان نحوی نظیر آقا میر عبدالصمد و غیره جهت ترویج مذهب شیعه دوازده امامی در منطقه سخت سر همت گماردند.
ماه رمضان با همه الطافی که داشت باعث بوجود آمدن خرده فرهنگی به نام سحر خوانی نیز شد.سحر خوانی در مناطق ییلاقی رامسر تا چند سال اخیر نیز رواج داشت. افرادی فانوس به دست هنگام سحر از خواب برخاسته و با خواندن اشعاری در مدح حضرت علی، ماه مبارک رمضان و .... مردم را از خواب بیدار می نمودند تا برای خوردن سحری و خواندن نماز صبح آماده شوند.


چاووش خوانی
در گذشته که مردم با پای پیاده و یا چهارپا به زیارت مرقد امام رضا(ع)، کربلا و یا مکه می رفتند و ماهها طول می کشید رسم چاووش خوانی برقرار بود.علاوه بر دعای خیر برای سلامت رفتن و سلامت برگشتن، زائرین کمک های نقدی و غیره را نیز برای اجابت دعای حاجت مندان جمع آوری نموده و نائب الزیاره می شدند.
در محوطه مسجد دارالوداع (دارالفداء) از جواهرده (
کوبو فاطمه(فاطمه که رنگ چشمش به کبودی می زد)و زرگر یعقوب و غیره  در مبادی ورودی و یا خروجی کوچه های شهر رامسر (سخت سر قدیم) افراد مختلفی با صدای خوش چاووش خوانی می کردند تا مردم بیشتری برای بدرقه و یا استقبال زائرین جمع شوند.اشعار چاووش خوانی بیشتر فی البداهه بوده و در مدح امامان و امیری خوانی و غیره بوده است.
تا دارالوداع چاووشی خوان خواندنابا     هرکی مشهد ، کربلا یا مکه شونابا

چاووش‌‌خوانی در تمام ایران مرسوم بوده است و اگر کسی به زیارت امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) می‌رفت، مردم هنگام رفتن و مخصوصا برگشتن او،‌ به استقبالش می‌رفتند.
مردم روستاهای الموت نیز چاووشی می خواندند و گاه برای استقبال از زائر امام رضا از یک روستا به روستای پایین تر می‌رفتند و با ذکر صلوات، او را به احترام این که زائر امام رضا (ع) بود، به خانه‌اش بازمی‌گرداندند. هنگام بردن زائر به خانه، به زبان او می‌خواند.

شکر الله،
شد نصیبم مشهد شاه‌رضا
یافتم بوی بهشت،
از مرقد شاه‌رضا
بر در اول،
که سقاخانه آن حضرت است
آب کوثر در میانش
شربت بیمارهاست
هرکسی یک جام
نوش کند،‌ دردش زایل شود
از حکیمان طبیبان جهان او را شفاست
یوسفی از مصر خوبان،
در خراسان آمده
سنگ بر تعظیم او،
از سنگ غلتان آمده
گرچه خانه سنگین شده زیارتگاه
شرافتش ز وجود علی عمران آمده

منبع:http://www.tadaneh.com/2007/01/blog-post_4424.html
نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

این رابطه به ازدواج ختم نمی‌شود پنجشنبه پنجم مرداد ۱۳۹۱ 11:43
آن چه مهم است، این که زن و مرد باید بتوانند با همدیگر کنار بیایند و خوش باشند. شاید در طول یک ماه، دلخوری و تنش هم داشته باشند. اما باید صمیمیت و راحتی، حرف هم را فهمیدن و اعتماد به همدیگر میانشان حرف اول را بزند.
گاهی اوقات ممکن است درگیر یک رابطه عاطفی باشید که مدت زیادی به طول انجامیده است بدون آن که در آن حرفی از ازدواج به میان آید یا اقدامی جدی صورت بگیرد. در این صورت شما مدام منتظرید تا همه چیز به خوبی پیش برود و ماجرا سمت و سوی جدی تری بگیرد. بنابراین به موقعیت های ازدواج دیگرتان فکر نمی کنید، فرصت ها را از دست می دهید و همچنان منتظر پیشنهاد ازدواج طرف مقابل تان می مانید.

اگر درگیر چنین رابطه ای هستید، باید بگوییم بیشتر مراقب خودتان باشید. ممکن است فرصت هایی که از دست می دهید، تکرار نشدنی باشند. واقعیت این است که در رابطه دختر و پسر، اگر پسری بخواهد رابطه اش را به سمت ازدواج ببرد، معطل نمی کند و این کار را به تاخیر نمی اندازد.

خیلی از پسرها در رابطه بی تفاوت عمل می کنند تا دختر خسته شود و خودش ماجرا را فیصله دهد. عده ای دیگر وانمود می کنند در عمل انجام شده قرار گرفته اند و خانواده شان آنها را مجبور به ازدواج با دختر دیگری کرده است و در نهایت برخی هم می گویند من لیاقت تو را ندارم و تو خواستگاران بهتر از من داری.


چه طور چنین رابطه ای را تشخیص دهیم؟

پسری که قصد واقعی ازدواج دارد و نمی خواهد شما را معطل خود کند، 3ویژگی یا 3پیش شرط را داراست.

اولین شرط: اولین شرط برای این که یک پسر خواستگار واقعی شما باشد این است که شرایط سنی و اجتماعی مناسب ازدواج را داشته باشد. پسر 20 تا 23 ساله عموما آمادگی ازدواج را ندارد. پسری که شاغل نیست و هیچ برنامه ریزی شغلی برای خود ندارد هم همین طور. بنابراین مهم ترین ویژگی کسی که به شما پیشنهاد ازدواج می دهد، داشتن شرایط خواستگاری است که اگر این طور نبود، باید روی صلاحیت او و به جا بودن درخواستش شک کنید.

شرط دوم: وقتی با کسی وارد رابطه عاطفی می شوید، باید از ابتدا هدف این رابطه مشخص باشد. پسرانی که نیت ازدواج دارند، با پیشنهاد ازدواج جلو می آیند و از شما می خواهند که تا مدتی همدیگر را با یا بدون اطلاع خانواده ها بشناسید. اما اگر رابطه با پیشنهاد ازدواج شروع نشد، شما باید تا حداکثر یک ماه بعد از شروع رابطه از او بپرسید که برای آینده اش چه برنامه ای دارد. فکر می کند آینده رابطه شما به کجا می رسد و اگر پاسخ چیزی جز ازدواج بود، بدانید که این رابطه نافرجام است.

اما ممکن است طرف مقابل شما، پاسخی دوپهلو بدهد و تصمیم گیری را برای شما دشوار کند. مثلا بگوید دوست دارم با تو ازدواج کنم اما شرایطش را ندارم. در این صورت، باید بپرسید چه شرایطی نیاز دارد و فکر می کند این شرایط فراهم شدنی است یا نه. یا بگویید برای محقق شدن این شرایط چه کارهایی کرده یا می کند؟ اگر برنامه روشنی نداشت باز هم باید بدانید که این رابطه سرانجامی ندارد. قبل از آن که وابسته همدیگر شوید، migna.ir به او بگویید که تا زمان فراهم شدن شرایط، بهتر است از همدیگر جدا شوید و در این گفته و تصمیم خود قاطع باشید.

در این صورت پسر، یا به فکر می افتد و اگر واقعا خواهان ازدواج با شما باشد، تلاشش را برای حفظ شما و مهیا کردن شرایط می کند و در غیر این صورت، همچنان رویه سابقش را ادامه می دهد.

پس می بینید که صرفا مطرح کردن پیشنهاد ازدواج به معنی واقعی بودن قصد یک پسر در ازدواج با شما نیست.

مرد ایده آل یک زن لزوما مردی نیست که با او بتوان خوشبخت شد! خیلی ها به درد ازدواج نمی‌خورند. به‌درد وقت گذرانی و خنده و هیجانات زودگذر می‌خورند. آنها مسوولیت پذیری طولانی مدت ندارند و در زندگی بال دیگر شما نخواهند بود

شرط سوم: او شما را به خانواده اش معرفی می کند، درباره شما به آنها اطلاع می دهد و می گوید که در حال شناخت شما برای ازدواج است. اگر دو سه ماه از رابطه تان گذشت اما او درباره شما به خانواده اش چیزی نگفت، بدانید که قصد ازدواج با شما را ندارد.

وقتی شما درگیر یک رابطه عاطفی باشید، احساس تعهد می کنید و در نتیجه به خواستگاران خود جواب رد می دهید. چرا که مدام زندگی مشترک عاشقانه با طرف مقابل را با زندگی معمولی با خواستگارتان مقایسه می کنید. واقعیت این است که این مقایسه غلط است چون مردی که به مرحله ازدواج رسیده و به خواستگاری شما آمده است، اعلام مسوولیت پذیری کرده و حداقل چیزی که بیشتر از فرد مورد علاقه شما دارد، این است که تصمیم جدی به ساختن یک زندگی جدید دارد.

این را به یاد داشته باشید که مرد ایده آل یک زن لزوما مردی نیست که با او بتوان خوشبخت شد! خیلی ها به درد ازدواج نمی‌خورند. به‌درد وقت گذرانی و خنده و هیجانات زودگذر می‌خورند. آنها مسوولیت پذیری طولانی مدت ندارند و در زندگی بال دیگر شما نخواهند بود.

حتما باید با عشق ازدواج کرد؟

ازدواج، حداقل‌هایی دارد که باید دو طرف آنها را داشته باشند تا مورد قبول همدیگر واقع شوند و احساس کنند که می توانند طرف مقابل شان را دوست داشته باشند. این حداقل ها شامل مطلوبیت ظاهری و رفتاری می شود و تا تشابهات فرهنگی، فکری و اقتصادی ادامه دارد.

آن چه مهم است، این که زن و مرد باید بتوانند با همدیگر کنار بیایند و خوش باشند. شاید در طول یک ماه، دلخوری و تنش هم داشته باشند. اما باید صمیمیت و راحتی، حرف هم را فهمیدن و اعتماد به همدیگر میان شان حرف اول را بزند.

بنابراین می توانیم بگوییم که شاید برای شروع زندگی مشترک عشق رویایی ضروری نباشد. همین قدر که با همسر آینده تان خوش باشید و در برخی روزها معمولی کافیست. بد نیست بدانید که بررسی ها نشان می دهد عشق و ازدواج عاشقانه الزاما به معنی جدا نشدن نیست. migna.ir چون اکثر زوج هایی هم که با عشق های رویایی زندگی خود را آغاز می کنند در کمتر از 9 ماه الی 3 سال به سطوح معمولی هیجان عشقی تنزل خواهند کرد و متاسفانه چون اکثرشان روش رو در رو شدن با هیجان های معمولی در ارتباط را نمی دانند، دچار استرس های شدید عاطفی و حتی طلاق می‌شوند!

منبع: تبیان
نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |