خوروش های محلی پنجشنبه بیست و پنجم فروردین ۱۳۹۰ 4:0
در هر منطقه از ایران عزیز ما شاهد هنرنمایی کدبانوهای ایرانی  هستیم. با استفاده از گیاهان و غذاهای موجود در منطقه و در سایه همت و تلاش زنان روستایی برای تولید محصولات خوراکی خود و سلامتی خانواده زحمات زیادی را متحمل می شوند.

 

در هر سال با شروع فصل بهار و آب شدن برف ها ی زمستان زنان روستایی در گروه های دو تا چند نفری به کوههای اطراف جواهرده رفته و تره چینی از کوه های جواهرده رامسر را آغاز می کردند. در طول راه و در هنگام تره چینی نیز یک نفر شروع به ترانه خواندن می نمود و بقیه را به این کار تشویق می نمود.

داستانهای زیادی نیز از حمله خرس ها و سایر درندگان به این زن ها و اسیر شدن آنها در افواه مردم محلی وجود دارد که بی شباهت به افسانه نیست. بهرحال با چیدن انواع تره کوهی نظیر تیجه، کولک و .... علاوه بر استفاده در خورش های محلی برای خانواده خود مازاد آن را فروخته و از این راه کسب درآمد می نمودند. امروزه از هنرنمایی زنان روستایی  سبزی کاری و فروش آنها به همسایه ها و مسافران است که با نام ییلاق تره مشتریان زیادی نیز دارند.

از گیاهانی نظیر ترش واش،برگهای گزنه، شی شاق(چوچاغ) و ... نیزدر تهیه خورشتهای معطر و پر از خواص دارویی و اغلب بدون استفاده از گوشت گوسفند و مرغ نیزاستفاده می شود.

تعدادی از این خوروش ها را در ذیل نام می بریم:

1- پُتُرو

خوروشتی با استفاده از گزنه + اِشبِل(تخمک ماهی ماده) + سیر

2- دوباره پاچ

خوروشتی با استفاده از برگ خشخاش(کوکِنار) پخته و ساییده شده+ مغز گردو + رُب انار

3- کال تَرِه

خوروشتی با استفاده از اسفناج ساییده شده و پیاز+مغز گردو+ رُب انار

4- گزنه تَره

برگهای گزنه خرد شده + تخم مرغ

5- گزنه پُلا

برگهای گزنه را چیده و بجای سبزی در سبزی پلو از گزنه استفاده می شود.

6- کلم تره

کلم خردشده+ پیاز را پخته و کمی نمک  می زنند.

7- چُنگُل تره

 چغندر را پخته و با کمک سیر  و ادویه جات  پخته و سپس مصرف می کنند.

8- کُچُر

مخلوط کشمش (سیاه و زرد)و تخم مرغ را در روغن سرخ کرده و تفت می دهند . بسیار شیرین و انرژی زا است .غذای خوبی برای زمستان است.

9- دو آب (نوعی آش کشک)

با استفاده از چند نوع سبزی محلی و کشک ساییده شده و کمی گوشت قُرمِه شده غذای پرانرژی در فصل زمستان تهیه می شود.

10- هلو آب

با کمک سبزی های معطر و تخم مرغ و گوشت مرغ (یا جوجه کبابی(تُشنِه)

11- ترش تره(پلاسر تره)

با استفاده از سبزی های محلی و تخم مرغ + سیر

12-  پنیر مرغانه(پیتزای محلی)

پنیر را با تخم مرغ در روغن سرخ کرده و سپس آن را مصرف می کنند .

و ........ ادامه دارد

 سر فزون:

هر خوروشی که به راحتی تهیه شده و برای تکمیل شدن خوروش های دیگر به کار می رود نظیر سرخ کردن سیب زمینی به همراه آش کشک(دو آب).

چنانچه به هنر آشپزی با سبزی های کوهی و محلی علاقمند بوده  و خواهان خوردن خوروش های محلی هستید

حتما سری به جواهرده رامسر بزنید.

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

فروش لب تاپ های تا شونده برای سهولت حمل و نقل چهارشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۰ 7:25

منبع:http://www.shabshekan-gorgan.blogfa.com/

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

نمد مال یحیی (همسایه  خانه ییلاق جواهرده مان) سه شنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۰ 3:43
منبع: جواهرده رامسر(قاسم خالقی نیا و .....)
پاي درد د لهاي هنرمندي كه 60 سال نمدهاي با نقش و نگار توليد مي‌كند


صنايع دستي هر كشور ميراثي ارزشمند براي هر كشور و هويت وجوهره هر ملتي است. در گذشته‌هاي دور و در مناطق شمالي، صنايع دستي نظير نمد مالي و كوزه‌گري و... رايج بود و در محلاتي نظير لپاسر و لات محله رامسر كارگاههاي نمد مالي پر رونق وجود داشت. امــا با پيشرفت روز افزون و غلبه زندگي شهري موكت‌ها و فرش‌هاي ماشيني رنگارنگ جاي نمدها را گرفته‌اند.

اين درحالي است كه نمد در هواي مرطوب شمال با دوام و ضد رطوبت بوده و كم كم اين صنعت به دست فراموشي سپرده شده است.
 
زیر اندازها و تشک ها در مکتب خانه ها و بر سر منابر اهل موعظه و روضه خوانی ها و حتی چوخای گالشان (زبان محلی کولئر) از نمد تهیه می شد که علاوه بر عایق بودن مناسب از عمر نسبتا طولانی نیز برخوردار بودند.(نگارنده)

استاد يحيي شاهنظري60 سالي است كه در کارگاه خود در محله لپاسر رامسر  و تابستانها در ییلاق جواهرده به نمد مالي مشغول است. متولدسال 1315(74 ساله)، مي‌گويد نسل اندر نسل او نمد مال بوده‌اند. با او به گفتگو مي‌نشينم، از گذشته ها سخن مي‌گويد كه كارگاههاي نمد مالي زيادي در رامسر بود و شاگردان زيادي داشت وحتي به آنها حقوق مي‌داد اما امروز براي فروش هنرش مشكل دارد. وي مي‌گويد: تا كنون18 شاگرد تربيت نموده‌ام واز 60 سال پيش تا كنون به غير از اولين روز هر سال و عاشورا در كارگاه خود بوده است.

وي تاكيد دارد: صنايع دستي ما چون نمدمالي ميراث كشور است كه متاسفانه اين هنر در حال نابودي است، حالا ديگر فرزندان ما هم دنبال حرفه ما نمي‌روند، تقاضاي وام كه مي‌كنيم تا اين هنر را به نسل‌هاي آينده برسانيم، مي‌گويند سن شما بالاست. بايد متوليان امر كارگاههاي آموزشي راه اندازي نموده وامثال ما كه چند نفري در رامسر از نسل قديم باقي مانده‌ايم به جوانتر‌ها آموزش بدهيم. وي مي‌افزايد: در نمايشگاههاي خارجي زيادي شركت كرده‌ام. اتفاقا آنها خريداران خوب هنر ايرانيان هستند اما من 60 سال عمر خود را در راه اين هنر گذاشتم كه ثمره‌اش قد خميده وآينده‌اي مبهم است،‌ بايد به كجا پناه ببريم؟ ما به حمايت اداراتي چون تعاون نيازمنديم.

استاد يحيي مي‌گويد كه نمدها را از پشم گوسفند و با حلاجي كردن آن توليد مي‌نمايد، نمد، نمد چه براي نماز، تليك كلاه نمدي، شولا، كوليرراتوليد مي‌نمايد، او از طاقچه كارگاه محقرش كتاب حرفه وفن را نشان مي‌دهد كه در يك صفحه عكس او و هنرش را چاپ نموده بودند و تقدير نامه هاي زيادي كه حالا خاك مي‌خورد. استاد يحيي با آن همه مشكلات باز هم يك جمله مي‌گويد: خداوند روزي رسان است...
یک نکته از هزاران:
قابل توجه آقای علی حسینی دوستدار فرهنگ منطقه و سرژرست اداره میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان رامسر

روزمهر صالحي لشكاجاني
نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

حوری خاله(گوری خاله) (تئاتر رادیویی) دوشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۰ 3:54

راننده تاکسی بطور ناگهانی جلوی بیمارستان رامسر توقف نمود و از نگهبان خواست تا درب را باز نماید.

نگهبان درب اتوماتیک را باز کرده و با چشم غرّه ای به راننده فهماند که آهسته تر بران  مگر داری سر می بری؟

 بیمار که زن جوانی بود و برای اولین زایمان خود درد زیادی را متحمل می شد با کمک مادر و همسرش به سختی از تاکسی پیاده شد و به  بخش زنان و زایمان منتقل گردید.

بلافاصله در حد یک چشم برهم زدن دکتر او را ویزیت نمود و گفت حتما می بایست زایمان طبیعی نماید.

"حالا خر بیار باقلی بارکن".

مگر می شود دختر شهری زایمان طبیعی نماید. اصلا در و همسایه ها و جاری او که سزارین کرده چه می گویند!.

نه من نمی توانم بزایم باید سزارین کنم.من تحملش را ندارم. می میرم.

از دکتر و اطرافیان اصرار ولی از دختر جوان انکار!!!!!!!

بعد از چند ساعت درد کشیدن و تحمل درد سخت زایمان که خدا نصیب هیچ پسر همسایه ای نکند تا چه رسد به گرگ بیابان دکتر تشخیص داد که زایمان به روش سزارین آن هم بر طبق متد جدید زایمان در آب انجام شود.

 مادر کم بود حالا میخواهند بچه را هم در آب خفه کنند!!!(جهت مزاح )

مادر و دختر تپل و مُپل هر دو سالم ماندند و از بیمارستان صحی و سالم مرخص شدند.

(خدا را شکر که از بیمارستان بدون تلفات جانی زنده برگشتند تلفات مالی و دادن شیرینی به نگهبانان و زیرمیزی گرفتن ها بماند).

خاله حوری (سر مندیل دابسته و پایه شلیته داکرده )وارد می شود

بچه من کو؟

بچه من خوبه؟

اخ می کیجا- اَخ می کیجا

 مادر و دخترش به خاله حوری نگاه می کنند.

بچه می گوید: اگر من آدم هستم پس این خاله حوری کیه؟

مادر می گوید: خاله حوری همان کسی است که نخود هر آش می شود از زمانی که من تو را حامله بودم هر روز احوال تو را می پرسید و برایت دعا می خواند تا الآن آمده و خوشحالی خودش را به ما بنمایاند.

در این بین پدر دختر برای اینکه زودتر به خانه برسد پشت چراغ قرمز تحمل نکرده و با یک موتور سوار تصادف کرده و او را زیر گرفت و کشت.

بعدا مشخص شد پسر یکی از مسئولین شهر هست و به اصطلاح کس و کا ر زیادی دارد.

حالا خاله حوری آمده و فارغ از ماجرا به رقص و پایکوبی مشغول است و هدیه می خواهد.

ناگهان تلفن زنگ خورد و یکی از افراد نیروی انتظامی  به خانم خانه وضعیت را اطلاع می دهد.

خودتان مجسم نمایید که مادر دختر چگونه از حال می رود و غش می کند .تا او را به بیمارستان ببرند نیم ساعتی طول می کشد.

در بیمارستان خیلی خیلی با مهربانی با او رفتار کرده و فورا بستری می گردد. برای اینکه مادر احساس تنهایی نکند بچه اش را هم به او تحویل می دهند.

پدر خانواده را به نیروی انتظامی برده و پس از بازجویی های اولیه و رویت نقشه وقوع تصادف و اظهارات شاهدان عینی مشخص شد که موتور سوار چراغ قرمز را رد کرده و خودش قبل از توقف کامل ماشین با ماشین تصادف کرده است لذا راننده مقصر نیست.

بعد از ضمانت و کلی صغری و کبری چیدن پدر عروس و داماد اوضاع به نفع پدر دختر تازه رسیده رقم خورد .

حوری خاله با خرید دو عدد کمپوت سیب وارد بیمارستان شده و از نگهبان   آدرس تخت دختر و مادرش را می پرسید.

نگهبان با روی باز با او برخورد کرده و پس از هماهنگی با سرپرستار بسیار نجیب و مهربان اجازه داخل شدن را به بخش داد.

مادر و دختر خبری از آزاد شدن پدر نداشتند و حوری خاله هم دوباره موی دماغ آنها شده بود.

بچه : حوری خاله تو که دیروز به خانه ما آمده بودی امروز برای چه آمدی؟

حوری خاله: آمدم تا سلامی عرض کنم!!!!

مادر و دختر با همدیگر فریاد زدند: تو که دیروز سلام عرض کرده بودی!!!!!!!!!!

 حوری خاله فورأ گفت:

آی تیشی تِرِه وِگیت دَرِه که

آی(علامت تعجب!) مال تو دارد تو را با خود می برد.

کنایه:خود را بزرگ دیدن- حرف نامربوط و نسنجیده به بزرگتر از خود زدن 

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

ترمی=ترمیح  = مه یکشنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۰ 6:7
مه حاصل تبخیر بخار آب از سطح رودها و دریاهاست که از به هم پیوستن مولکولهای آب و سنگین شدن آنها و با غلبه نیروی جاذبه  به سطح زمین می آید.در ارتفاعات و جلگه های کناره دریا گاها مردم مه را در فصول سردتر سال به نظاره می نشینند.

انواع مه در زبان گیلکی:

۱- خشک ترمی =مه خشک

نوعی از مه است که باران زا نیست و با حرکت باد سریعا به این طرف و آنطرف جابجا می شود و سرعت نسبتا بالایی دارد که بر روی زمین و بیشتر در آسمان است.

۲- چِلکِن = تر ترمی= مه نمناک

این نوع مه از سمت دریا می آید و و نمناک است. در اواخر فصل زمستان و اوایل بهار تمام جلگه دریای خزر را فرا می گیرد. در ادبیات شفاهی مردم منطقه نشانه فصل تخمریزی ماهی های دریای خزر از جمله ماهی آزاد(نوعی قزل آلا) است که به رودخانه ها مهاجرت می نمایند.

 

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

اژدهای کومودو خطرناکترین جانور روی زمین چهارشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۰ 7:19

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

دل گبه دوشنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۰ 4:8

 

راننده: امان از دست روزگار

شنونده: چره  تو خا خوجر  بی؟ تی وضع خوب با.

شنونده: تو که خوب بودی-وضعت خوب بود.

راننده: مره گب در نیار   د تاوس  نوتونم

راننده: من را به حرف نیاور دیگر نمی توانم طاقت بیاورم

شنونده: اصل تی مطلب چیه؟

شنونده: مطلب اصلی(درد) تو چیست ؟

راننده: دو چیز در دنیا دارم  هم پیرن   هم پر خرج

راننده: دو چیز در دنیا دارم هم پیر هستند و هم پر خرجند.

شنونده: اوشان چی چین؟

شنونده: آنها چه هستند؟

راننده: یکی زن  و   یکی ماشین بنز گازوئیل سوز

شنونده: این خا غصه نداره!!!!!!!!

شنونده: این که غصه ندارد!!!!!!!

راننده: چوته؟

راننده: چطوری؟

شنونده با احساس عجیبی می گوید:

طرح تعویض ماشین های فرسوده:

بنز-مینی بوس و اتوبوس قدیمی تحویل دهید:

سمند-کاروان و اسکانیا تحویل بگیرید.

طرح تعويض زنان فرسوده:
شاه نسا، ماه نسا، گل نسا تحويل دهيد
آرميتا، پارميدا، آناهيتا تحويل بگيريد

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |