محمد ولی تکاسی
خلاصه:
مردم مازندران خود را گیلک یا گیل و زبان خود را گِلکی (گیلکی) میخوانند. وجوه مشترکی که در گویش تبری کنونی و تبری قدیم با گویش رایج شرق به ویژه در مناطق رانکوه و اشکور وجود دارد ، این حدس را تقویت میکند که شاید روزگاری مردم این مناطق به گویش واحدی تکلم میکردند. تحقیق درباره گویشها و لهجههای شمال ایران و كنارههای بحر خزر به ویژه گیلكی نخستین بار از سوی پژوهشگران اروپایی آغاز شد و زبان شناسان كشورهای اروپا قبل از دانشمندان ما به تحقیق و بررسی گویشهای ایرانی از جمله گیلكی پرداختند. پژوهشگران روسیه تزاری در این زمینه مقدم بر سایر زبان شناسان اروپایی هستند ولی نباید فراموش كرد كه تحقیق وپژوهش در گویش گیلكی از سوی آنان با هدف استعماری بی ارتباط نبود. گیلكی مشتمل به دو گویش متمایز در دو ناحیه غربی و شرقی است . در این مقال سعی شده است ابتداء بر ریشه های زبان در کشور ایران مروری انجام شده و سپس به گویش گیلکی و انواع لهجه های رایج در فرهنگ مردم ساکن در کناره های دریای خزر پرداخته شود.
زبان گیلکی، مشتمل بر چهار لهجه بیهپسی (گیلان غربی)، بیهپیشی (گیلان شرقی)، تبری (غرب مازندران) و گالشی (در منابع غیر گیلکی: دیلمی) (مناطق کوهستانی جنوب گیلان) میباشد. البته مردم شمال غربی گیلان، به زبانی دیگر از خانواده زبانهای حاشیه دریای خزر که زبان تالشی باشد نیز تکلم میکنند.
بابا طاهر عریان پس از کمالالدین بندار رازی (درگذشته ۴۰ ﻫ .ق) که به گویش دیلمی از زبان گیلکی ترانه میسرودهاست ، دومین سراینده ترانه به زبان محلی است.
نِدارَم خَنجرُ پاره کُنَم دِل ببینُم چی خیالِ می دِلا دِل
دانشمندان زیادی به گویش تبری از زبان گیلکی و به احتمالی گیلکی شرق گیلان بر قرآن و دیگر آثار مذهبی تفسیر مینوشتهاند و به روایتی کتابهایی چون : قابوسنامه، مرزباننامه (شکوهنامه) ، ویس و رامین و … که تنها ترجمه فارسی دری آن به دست ما رسیدهاست ، به گویش تبری از گیلکی بودهاست.
گیلکی رامسری نیز در حال حاضر به زبان فارسی نزدیکتر است تا گیلکی اصلی رامسری که به گیل گالشی معروف است. ناگفته نماند در داخل شهر و آبادیهای اطراف رامسر نیز مردم به گویش های متفاوت و ایماء و اشارات متنوعی نیز تکلم می نمایند که با شنیدن آن می توان محل زندگی این افراد در نقاط مختلف شهر رامسر را حدس زد.رامسر نیز چون بین دو منطقه گیلان و. مازندران قرار گفته است دارای لهجه ای مخصوص به خود و مرکب از لهجه های مازندرانی (تبری) و گیلانی(دیلمی و تالشی) است لذا آن را گیل مازی نیز می نامند. لهجه مردم رامسر بیشتر در مناطق دشت گیل مازی و در مناطق کوهستانی گیل گالشی است .گیل گالشی غنی تر و به گویش مردم قدیم این منطقه نزدیکتر است.البته ناگفته نماند با مهاجرت اقوام مختلف از کوهستان به دشت و هموطنان گیلانی و آذری زبان و همچنین ساکن شدن این افراد در منطقه رامسر و حومه به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی، آب و هوای مناسب و غیره لهجه گیلکی رامسری نیز دستخوش تغییرات زیادی شده است. از تلفظ کلمات و سخنان بین یک نفر اهل ارتفاعات اشکور با یک نفر اهل سادات محله رامسر این تفاوت ها و اختلافات کاملأ محسوس است. این اختلا فات گاهی تاحدی زیاد است که می توان با توجه به صحبت های گوینده، محل زندگی او را در مناطق مختلف شهرستان رامسر حدس زد. در شهرستان رامسر طوایف کرد،تالش و اقوام مهاجراز کوهستانها به دشت نظیر جولا،گالش، گیل،اشکوری،کوسینی و همچنین بومسیج،تنگدره ای، سادات محله ای، کتالمی، رمکی، خُمَر، لات محله ای و غیره با لهجه خاص خود ولی با ایماء و اشارات، کشیدن صداها و اصوات و کنایات خاصی با همدیگر صحبت می کنند، ولی در مجموع حرفهای همدیگر را می فهمند . اگر بطور اختصاصی تر به لهجه همه این اقوام ساکن در شهرستان رامسر نظری بیاندازیم ، زیاد به بیراهه نمی رویم اگر از اصطلاح نیم لهجه نیز برای آنها استفاده نماییم.
آینه مچًد گلگار روز
گِلکار روزِ بُشابام تا مسجد آدینه از قضا آنهم با ، روز آدینه
رُخانه ای کشتی گیرشان بِمابان، گوتن کور قَزَل باش، مواظب خودش باش
هر یِه موشت لَسَ دَن حریفَرِه آدم چُم آب پُرُسِه، غِریبَرِه
آخِرِش بُرُنده هر یِه واز کُرده یِه موشت پول، خوشته چِنگ مَن جَما کُردِه
همه گوتن تا سال دیگه خدا بُزُرگِه تا اُ موقع شاید بَنَه، با مُرده
دِبار مُردُم دل و دِماغ دَشتِن مال و مِنالَره اندی کَسِنِ هَمرَه نِدَشتِن
شاید روزی بیَه، هَمِه شاد با شِن اگر ییلاقم بُشان، می یاد باشِن
بقیه در ادامه مطلب
توجه:جهت دریافت اصل مقاله در حدود ۵۰ صفحه می توانید با آدرس پست الکترونیکی تماس بگیرید.
مدیر وبلاگ محمد ولی تکاسی
ادامه مطلب
شکل۱- نمایی از جواهرده رامسر شکل ۲- رودخانه ای در جواهرده
جواهرده
جواهرده (به مازندرانی/گیلکی: جور ده) یکی از روستاهای شهرستان رامسر در استان مازندران است. این روستا در فاصله 27 کیلومتری رامسر در دهستان سختسر و در ارتفاعات ۲۰۰۰ متری البرز قرار دارد. جمعیت روستای جواهرده بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ حدود ۱۷۰ نفر (۷۶ خانوار) است. مردم روستا به دامداری، کشاورزی و باغداری مشغول اند و صنایع دستی آن شامل نمدمالی، سفال، آهنگری و مسگری است. تنها راه ارتباطی جواهرده به رامسر منتهی میشود و از راه کوهستان با قزوین نیز مرتبط است.
امروز آب آشامیدنی منطقه نیز از چشمههای متعددی چون «سلیمان»، «برشی» و «کوه کین» تأمین میشود که در گذشته افراد خیرخواه، آب چشمهها را تا نزدیکی ده هدایت کردهاند. «جواهرده» ۱۲ محله قدیمی دارد که «جولاخیل» بزرگ ترین محله ده و بعد از آن «اوشیان سر»، «سید محله»، «برشی محله»، «آموسی خیل»، «صیقل محله»، «چاک دشت»، «سراب یا کربلا بنه»، «رمک محله»، «تنگدره»، «فتوک محله»، «کهنه تنگدره» و «شل محله»از دیگر بخشهای این ده به شمار میروند. در داخل گورهای باستانی جواهرده حفاریهای غیر مجاز زیادی انجام میشود.
علت نامگذاری جواهرده را در دوران گذشته به وجود زنی به نام جواهر که حاکم آنجا بود نسبت می دهند و هنگام قشون کشی میرزا کوچک خان جنگلی به این منطقه راجع به استفاده ای که سربازان او از مایحتاج مردم می کردند تذکراتی به میرزا داد تا بهای آنها را تمام و کمال بپردازند.
بعضی ها هم وجه تسمیه جواهرده را به وجود زمین حاصلخیز آن برای کشاورزی به عنوان خاک جواهرخیز و برخی دیگر نام آن را به وجود گورهای گبری(زرتشتی) دارای جواهر و زیورآلات و سکه های قدیمی زیاد در این منطقه نسبت می دهند.

شکل ۱-خاطرات کودکی شکل۲-زنی روستایی در حال بافتن چادرشب
گُلِش= پای افزار = پاوزار=
کفش لاستیکی مخصوص تول نوردی و کوه نوردی همراه با قدک شلوار و بالسی
کَش تُفَنگِه=تیر و کمان لاستیکی
مخصوص شکار پرندگان- قورباغه و مار و انداختن میوه گردو و فندق و سایر محصولات باغی
چُنگُلِه:
برای بستن بار بر پشت اسب به کار می رود و از یک تکه چوب محکم به شکل عدد ۵ برای تهیه آن استفاده می شود. اخیرأ از چند تکه حلقه فلزی داخل هم که قناسه نامیده می شود و محکمتر و بادوام تر است به جای آن استفاده می گردد.
توجه:
برای ایجاد یک هنر ملی که معرف احساسات و شخصیت اصلی ملتی باشد باید به فولکلور - علایق و دلبستگی ها- عوامل غم و یا شادی آفرین در زندگی روزمره و همچنین ترانههای عامیانه آن ملت رجوع کرد و مواردی را که با یک دنیا زیبایی طبیعی در سینه زمان محفوظ مانده است بیرون آورد و دومرتبه آنها را به صورت علمی امروزه و در قالب وسیع تر و زیباتری به مردم برگرداند.
گلینکاGelinka در این مورد میگوید :«ما از خود چیزی نمیآوریم بلکه همه چیز را از مردم میگیریم و بعد همان را به صورت زیباتری به خود آنها برمیگردانیم».
بنابراین آثار هنری که روی فولکلور یک ملت بوجود آید خواه در ساخت ابزارها و ادوات - خواه در موسیقی و خواه در ادبیات یا هنرهای دیگر،کاملا با روحیه و زندگی مادی و معنوی افراد آن ملت بستگی دارد و مسلماً جذبه و تمایل مردم به این رشته آثار هنری خیلی بیشتر است چون مستقیماً مربوط به خود آنها و زاییده محیطی است که قرنها به آن خو گرفته اند.
منبع :برگرفته از مجله خروس جنگی سال ۱۳۳۰ شمسی
شکل ۱- دهستانها و محلات شهرستان رامسر
شکل ۲- محلات و جاذبه های گردشگری ییلاق جواهرده رامسر
