عقاب جنگلی(عقاب خالدار کوچک) چهارشنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۷ 13:19

https://static1.ilna.ir/thumbnail/xTTmYIC3epGO/xCIXzdA0byfTThGx-WwCBS-LhLq54RuI-BOouPEiuLzQ1tDsGZrx0DQxeR0prGOMnxRnVH0TyLBXqqgLYOhKlK4xQIoDjB_gIQDHEiqNepRBeBVXNnV0pp87CTIMZrNA7otfNPZWXfo,/DSC_0002_55.jpg

http://iranbirdwatching.ir/uploads/gallery/comthumb/201/dscn6582.jpg

نام انگلیسی : Lesser Spotted Eagle
نام فرانسوی : Aigle pomarin
نام علمی (لاتین) : Aquila pomarina

عقاب خالدار کوچک (عقاب جنگلی) با نام علمی AquilaPomarina جزء پرندگان شکاری و گوشتخوار است که 60 تا 65 سانتی متر طول دارد و دارای طیف وسیعی از تنوع رنگ از قهوه‌ای تیره تا روشن است  زیستگاه این پرنده اغلب در نزدیکی آب و بیشتر در مناطق پر درخت و دور افتاده با فضای باز به سر برده و روی درخت‌ها آشیانه می‌سازد.

پراکندگی :
عقاب جنگلی از جمله پرندگانی*ست که تابستان*ها در ناحیه دریای خزر نسبتا فراوان بوده است ، اغلب به صورت مهاجر عبوری در شمال غرب ایران دیده می شود و اما در حال حاضر عقاب جنگلی از جمله شکاری*های کمیاب ایران محسوب می شود .!

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

جواهرده (جواهری در مه) Javaherdeh  -Ramsar(IRIB) یکشنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۷ 12:14

https://mohammaddarvish.com/desert/wp-content/uploads/DSC02172-1-300x225.jpg

کِرسنگ دیار و شاداره چِکه

(Kerseng Diar) و (Shadare Cheke)

محمد ولی تکاسی

mwtokasi@yahoo.com

 

مقدمه

انسان از زمان­های گذشته با انجام کشاورزی و اهلی کردن حیوانات و به تَبَع آن تهیه آذوقه و ذخیره زمستانی خود همواره در پی یافتن مکان­های مناسب تر و آب و علوفه بیشتری بوده است. در حال حاضر نیز ما شاهد کوچ ایلات و عشایر کشور در فصل­های مناسب برای دست یابی به آب و مراتع مرغوب هستیم. کوچ کردن و مهاجرت در زمان های گذشته نه فقط برای تهیه آذوقه و مراتع و چراگاه های بهتر برای کشاورزان و دامداران بلکه برای استفاده از آب و هوای مناسب تر و تولید محصولات کشاورزی دیم نظیر گندم و جو در اراضی ییلاقی نیز بوده است. در پی یافتن مکان های مناسب و زمین های حاصلخیز که در اراضی ییلاقی بوفور یافت می شدند مردم رفته رفته با استفاده از مصالح محلی و معماری سنتی در ییلاق خود خانه­ای ساخته تا از گزند سرما، باد و ریزش نزولات جوی در اَمان باشند.

 

 

کوچ مردم سخت سر( رامسر)

در منطقه شمال کشور به ساکنان مستقر در آبادی ها و روستاهای جلگه­ای گیلان که اغلب برنج کار بودند و به کار کشت و زرع در اراضی حاصلخیز اشتغال داشتند "کاس سی" و به دامداران ساکن در مناطق کوهستانی و برف­گیر نیز " کاس بی" و در عصر حاضر "گالش" گفته می­شود. کاس­سی­های کشاورز بعد از کاشت برنج و انجام امور زراعی خود و شستن بدن گاو نر زمین­کاری( لهجه گیلکی رامسری: لاک آو زَئن) در اوایل خرداد ماه برای فرار از گرمای شَرجی و سالم ماندن از نیش حشرات(نظیر مالاریا، پشه دراکولا و ...) و بیماریهایی نظیر وَبا( لهجه گیلکی رامسری:گرمی ناخوشی)  و کشاورزی نظیر کشت سبزیجات، گندم و جوی دیم به همراه دامداران و صاحبان حرفه نظیر آهنگر، کوزه­گر، نجّار(کَچه تاش، چوتاش)، نمد مال، کلاه مال و خواربارفروشان به سمت ییلاق جواهرده و یا اشکورات کوچ می­کردند و تا زمان دروی محصول برنج خود اغلب تا اوایل نیمه دوم شهریورماه در ییلاق  و در خانه های زگالی دست ساز با استفاده از گِل، کاه گندم، چوب (اغلب از درخت راش) و پوشش مناسب  لَت پوش در سقف  اقامت می­کردند.برخی از خوانین و مالدارها نیز به دلیل استفاده از آب و هوای مناسب به همراه خادمین خود به ییلاق مهاجرت می کردند و حتی  در زمانی سادات کیایی مَلاطی(رودسری) روستای بامسی(اوش بام) و یا جواهرده تنهیجان را برای رسیدگی به کار مردم در فصل گرما بر می گزیدند. تاجران رودباری، طالقانی هم از راه قزوین و اَلَموت خشکبار و نمک خوراکی را به ییلاقات جواهرده و اشکور می آوردند و در عوض تجهیزات  اسب مثل پالان و نعل، نمد، حصیر و محصولات لبنی و غیره را به منطقه خود برای فروش می بردند.در حال حاضر با رویکرد زندگی روستایی به جذب گردشگران از حال و هوای گذشته زیاد خبری نیست. این مناطق به دلیل آب و هوای سرد کوهستانی در منطقه اغلب از اردیبهشت ماه تا حداکثر اواسط مهرماه به صورت خوش نشینی و گذراندن اوقات فراغت در آخر هفته ها توسط مردم محلی و اطراف شهرستان رامسر مورد استفاده قرار می گیرد. خانه های بتنی به دور از هر گونه تطابق با محیط و شرایط آب و هوایی منطقه و با تجهیزات اقامتی نه چندان مناسب صِرف کرایه دادن به مسافران و گردشگران جهت کسب معاش و روزمره­گی بر منظره روستاهای قدیمی شهرستان رامسر سایه افکنده و کمتر نشانی از آرامش و گذراندن اوقات فراغت و استراحت در آن می­توان یافت. این در حالی است که هنوز زیرساخت هایی  نظیر راه های دسترسی مناسب به روستاهای ییلاقی، بهداشت و جمع آوری زباله ها و فرهنگ سازی و آموزش مردم جهت جذب گردشگران هنوز در آغاز راه است که نیازمند توجه جدی ده دارها، ده یارها ، مردم محلی و مسئولین دستگاه­های دولتی          می باشد.

در زمان گذشته انجام عمل کوچ با ایجاد تمهیدات و مقدماتی همراه می­شد و کار اصلی کوچ دادن کشاورزان را چارودارها(چهارپاداران) محلی انجام می­دادند. مال­دارها(صاحبان چهارپایان) و چاروداران جهت شناسایی راه­ها و مسیریابی صحیح در زمان­هایی که جنگل را مه غلیظی فرا می­گرفت و یا هوا نامساعد می­شد، علائم و نشانه هایی در بین مسیر خود را شناسایی و یا ایجاد می­کردند و با تکیه بر آنها مسیر درست خود را پیدا می کردند. اغلب نامگذاری ها بر اساس شکل ظاهری و سختی و آسانی مسیرها برگرفته از اسامی و نامهای محلی است که نیازمند بررسی های کارشناسی و انجام پژوهش ها و تحقیقات میدانی بیشتری است.

کوهنوردان و جنگل نوردان امروزه با نصب نرم افزار ساده GPS بر روی موبایل و ثبت نقاط مسیر خود به راحتی می توانند نقشه مسیر را با دقّت کمتر از یک متر محاسبه و ترسیم نمایند.

مسیرهای مال­رو و قدیمی جواهرده رامسر

الف) از راه رودخانه( روخانه راه)

1-فاته خانی شر-پسه رولات-کلالُم-نرنا-پوسه لسه-حسن نیشکه-سُمسه کش-لرگ په-ترنگ پشت-لتره کش-ترامه گه دشت- کافر گولو-کُل سم-اژده لم-تولئن چال- تیجه میر-بابُران(چشمه آب  خروم پشته اوه)- دوشان کو – ایلتاسره – چوتک – بازه رش- فیلیک دم- پوداره سر(جیری میدان) -  جوردی.

2) راه مخصوص مردم گاورمک از راه پوله راه

گاورمک-شرکت جهان-لوکه چهر- سیم- لم سره- خشکه حالگه پشت- ترنگ پشت-لتره کش-ترامه گه دشت- کافر گولو-کُل سم-اژده لم-تولئن چال- تیجه میر-بابُران- دوشان کو – ایلتاسره – چوتک – بازه رش- فیلیک دم- پوداره سر(جیری میدان) - جوردی(جواهرده).

 3) مسیرهای فرعی

اردئه بن-چوکاسره پشته-تمیجان کری- نیسه لم –شاداره چکه- راشمه دره(آبشار بین راه جواهرده) – بارجه لم –چکه لم – ایسپه تاشه – کِرسنگ دیار– چاکه دشت- زه لم – تولیگه چال – ایس پرک – چوشمه آوه کش.

 ب) از راه کوه (رَجه راه)

1-تَلاکین-کُنِه پُتَک- پُتَک – دوراگه سر(دوراگه سه)

2-توبن – وجره گه بن- دوراگه سر

3-دوراگه سر-پسه رو- زیارتگه سوسه- گل برده گه رابن- پُتَکه روخانه- پُتک(تازه پتک)-

4-تلاکین- کُنِه پتک- تازه پتک-چشته کو- ول اوهگه سه- زمی گه سه-جورحلگام پشته- سکته سه- به هاله- تیرانی-آهین پُچان- سرگله (سرخه گله چاک)-پلنگ بوته مالگه-سیه تول- دوتر مارگردان- تُساکله سره- خریزانه بن-وازوازانه تنگه-بارگا (جیر بارگا،کنه بارگا)-جور بارگا(تازه بارگا)- هسی هاله- چاله سه- گل ورگنه-تاشه گوش-سرپشته-دوهاله خانی-داردچین لاکه-یه هاله خانی-چینی کوه-بی خدا کش – سیرسی-کلجاره گه دشت-جور جیرکوه-کینوره دره-سلمله پولو-پشتوسو- سلمل(محل استخر بزرگ آب)- اسله سه – جوردی(جواهرده).

پ) جاده آسفالته از رامسر

1-رامسر- لات محله(خ شهید بهشتی) – اشکونوکوه- من لات- بامسی- ولگام لَم( محل گیاه پیچک)- دُرمُد- راشمه دره(آبشار بین راه جواهرده)-زرودک( زوره)- جیرکوه- سَلمَل-فیل دم(فیلیک دم)(دریاچه قو)-  جوردی (چشمه آب علی و ابتدای جواهرده ).

 

شاداره چکه:

بلندمازو با نام علمیQuercus castaneifolia  درختی است از تیره راش (Fagaceae) که به طور کلی از نظر قطر و ارتفاع ، بزرگ‌ترین درخت جنگل‌های شمال محسوب می‌شود.  

این درخت، مخصوص جنگل‌های قفقاز و خزری است و در جنگل‌های شمال ایران از جلگه‌های ساحلی تا ارتفاعات بالایی و از جنگل‌های گلی داغ  و گلستان و گردنه چناران تا آستارا پراکنده است. قطر آن تا 5/3 متر و ارتفاع آن تا حدود 40 متر(معادل با یک آپارتمان 15 طبقه) نیز می رسد.

مهم‌ترين رويشگاه‌هاي اين بلوط منحصر به فرد ايراني را بايد در جنگل خيرود و گلنرود نوشهر، ارتفاعات مينودشت، گلبند و  … دانست. جالب است كه بلند مازو در فرهنگ عامه‌ي مردم شمال حسابي جا باز كرده كه يكي از نشانه‌هايش، اسامي متعدد محلياست كه براي اين آسمان خراش سبز و استوار به كار مي‌برند. به عنوان مثال در كجور آن را سياه مازو، در اطراف رشت (اشپر)، در طوالش (مايزو)، و در ديگر نقاط نيز میزی و موزی خطاب مي‌كنند.که نباید آن را با واژه گیلکی "موز" به معنای کوه اشتباه گرفت[1].

این درخت بزرگ در نیمه راه جواهرده بعد از تمیجان کری(بامسی) و قبل از آبشار بزرگ بین راه جواهرده(راشمه دَره)  قرار داشت که تقریبا از اشکونکوه قابل دیدن بود و مسیر پیاده روی را برای چارودارها و مردم عادی نشان می داد.

کِرسِنگ دیار

"کِر سنگ" در لهجه گیلکی رامسری اغلب به سنگ ها و چیزهای خشک و شکننده گفته می شود که از قَوام و استحکام زیادی برخوردار نیست."دیار" نیز به معنای دیدن و مشاهده شدن است. سنگ بزرگی در کنارجاده از راه رودخانه صفارود(سوآو رود= رودی به سمت نور)،  قبل از چاک دشت وجود داشت که گاها محل استراحت چارودارها و مردم عادی نیز می­شد و در آنجا غذا می­خوردند و به آن "کِرسنگ دیار" گفته می شد.

 

 منابع مورد استفاده:

1--غدیری،جلیل- فرهنگ گویش محلی رامسری(دوسویه)- تهران- انتشارات راه ابریشم- 1386

2- آقای کریم محتشم کریمی.

3- محمد درویش. بنويسيد:«بلند مازو» ؛ بخوانيد: «آسمان خراش!.

3- محمدولی، تکاسی. کتاب در حال ویرایش: "رامسر در آینه گردشگری".

 



[1] - چوب بلندمازو سخت و محکم و نفوذ ناپذیر است و برای تهیه تخته بشکه به کار می‌رود. در مصارف روستایی برای ساختن در و پنجره و ستون و تیر ساختمان و همچنین در ساختمان کَندُوج (انبار برنج) و تهیه لَت برای پوشش خانه‌های روستایی مصرف می‌شود (ثابتی، 1382). از چوب آن همچنین برای کشتی‌سازی و تأسیسات آبی و ساخت تراورس و پارکِت استفاده می‌شود. بلندمازوهایی با دوایر سالیانه باریک که بافتی سست و سبک دارند، برای مبل‌سازی، نجاری، بشکه‌سازی، تهیه چوب معدن، تخته‌لَت و روکش‌سازی به کار می‌روند. چوب بلندمازو، نیمه سنگین تا سنگین با چگالی ۶/٠ تا ٩/٠ گرم بر سانتی‌متر مکعب و کمابیش ترد و نیمه سخت با قابلیت شکاف‌خوری خوب است. مقاومت طبیعی آن تا حدی زیاد و کار با آن آسان است (سلطانی، 1381).

 

 

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |