دانلود آهنگ و سی دی چهارشنبه هفدهم شهریور ۱۳۸۹ 11:41
جهت دریافت آهنگ رعنا گروه رستاک می توانید:

اینجا را کلیک نمایید

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

بدون شرح سه شنبه شانزدهم شهریور ۱۳۸۹ 11:0

"روز را خورشید می سازد و روزگار را انسان"

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

پلنگ یکشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۸۹ 12:17

 

در جنگل ها و کوه های شهرستان رامسر و ییلاقات اطراف آن تا ارتفاع خاصی از سطح دریا پلنگ وجود داشت. در بین مردم داستان های زیادی در این مورد نظیر خرس ها نیز وجود دارد. که نشاندهنده وجود پلنگ در جنگل های رامسر در دوران کمتر از یک قرن پیش است. شکارچیان پلنگ نیز اکثرا کشاورز بوده و برای پیشگیری از حمله پلنگ به گوسفند و گاوهای خود روشهای مقابله و تکنیک های شکار خاصی داشتند.

آخرین قلاده پلنگ نیز در دوران روس ها (بلشویک) در مازندران شکار شده است.موسساتی چند در جهان به تربیت و پرورش پلنگ ایرانی نظیر اسبچه خزر همت گمارده اند و کارهای شایسته ای نیز در حفظ این گونه حیات وحش انجام داده اند که در خور تقدیر و تشکر است. و در  وبلاگ رامسر شهر دریا و جنگل قبلا به آنها اشاره شده است(آرشیو موضوعی حیات وحش و محیط زیست رامسر). 

داستان پلنگ با لهجه گیلکی رامسری

یه روز یه پلنگ زغال کوره دیم دامان دل لانه دشته

یک روز یک پلنگ داخل جنگل نزدیک یک کوره زغال سازی لانه کرده بود.

پلنگ دوته کته دشته و هی جار جیر شا

پلنگ دوتا بچه داشت و بالا و پایین می رفت

زغال فروش وره بگوته مو خا تره کار ندارم از می جان چی خنه

زغال فروش به پلنگ گفت من که به تو کاری ندارم از جان من چه می خواهی

آخر سر یکی زغال فروش بگوته این تره کوشنه

 سرانجام  یک نفر به زغال فروش گفت. این پلنگ تو را می کشد.

بروج د اوجه نسه اون هم هی کاره بوکورده

فرار کن و دیگر به آن محل برنگرد. او هم همین کار را انجام داد.

 

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

وچه بجنب یکشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۸۹ 10:0

۱)وچه ورس(بجنب) آفتاب در بمه یه مجماء هندی

پسر از خواب بیدارشو آفتاب به اندازه یک سینی بزرگ مسی(آلومینیمی) طلوع کرده است.

داستان آن بدین قرار است:

در گذشته سحرخیزی از عادات بسیار خوب و پسندیده بود. چون کار کشاورزی از صبح زود شروع شده و تا بعد از غروب آفتاب ادامه دارد. تعداد فرزندان ذکور نیز در یک خانواده کشاورز از اهم مهمات بود چون نیروی کار ارزان و دلسوز برای رئیس خانواده به شمار می آمدند.این زبانزد برای افرادی که صبح ها خواب می مانند بکار می رود.

۲)وره گاز هگیته بداشته

او را با چنگ و دندان نگه داشت. کنایه از اینکه فرزند را با سختی های زیادی بزرگ کرده و پرورانده است.

۳)وره خشکه سینه پیل له واکردم

فرزند را با سختی زیاد بزرگ کرده ام. او را از بن و ریشه می شناسم و به رفتار او آگاهی کامل دارم

۴)تی فن می چموشه بنده تی اوسا می شاگرد

تمام فن های تو را بلدم و به اندازه بند کفش من ارزش ندارند و استاد تو شاگرد من است. کنایه از دانستن منظور و مطلب مورد درخواست طرف.

۵)آب نده شلار باته

هنوز آب را ندیده شلوارش را در آورده است. کنایه از  کاری را بی فکر و بدون عاقبت اندیشی انجام دادن است.

۶)آب نده شلار ناج

تا آب را ندیدی شلوارت را در نیار-کنایه از بدون فکر و اندیشه کاری را انجام نده.

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

ضرب المثل گیلکی شنبه سیزدهم شهریور ۱۳۸۹ 11:23

ای هی هی  شمه دست دابوسی می پایه

عجب- دست های شما را ببندی و پای من را. اشاره به خوردن چیزهای لذیذ و خوشمزه است .

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

ضرب المثل گیلکی رامسری پنجشنبه یازدهم شهریور ۱۳۸۹ 8:33

گیشی دِ فوسُس نِیَه

عروس دیگر فقط ظاهرش مانده و پیر شده است و شادابی و سرزندگی قبل را ندارد.

  خوشتِه کُشتی یَه بَتِه     خوشته بُرُمَم وَتِه

فلان فرد کشتی گرفته و نردبان خود را هم برداشت. کنایه از افرادی است که کارشان را به پایان رسانده و زیاد پیگیر حرف این و آن نیستند. خرشان از پل گذشته است.

بُرُم:عبارت از تنه درخت با شاخه و ساقه های فرعی زیادی است که در قدیم بجای نردبان از آن استفاده می شد

داستان آن بدین قرار است:

در گذشته کشتی گیران داخل گودال با هم کشتی می گرفتند و برای داخل و یا خارج شدن به آن از تنه درختی بنام بُرُم بجای نردبان  استفاده می کردند.پهلوان کشتی بعد از برنده شدن مسابقه به بالای گودال رفته و برم را برمی داشت و کسی که مغلوب می شد فقط با اجازه پهلوان و به کمک اهالی می توانست به بالای گودال بیاید. این امر نوعی احترام گذاشتن به شخص پهلوان قلمداد می شد.

در حال حاضر هرساله مثل دهه های گذشته در روزهای خاصی نظیر گلکار روز مچد آینه و جشن های دیگر و به مناسبت های گوناگون مراسم کشتی محلی و یا فرنگی در محل جواهرده رامسر با کمک ارگانهای دولتی و غیر دولتی برای تفریح و سرگرمی جوانان در محل میدان بالای(جوری میدان) برگزار می گردد .این سنت قدیمی دارای ارزش تاریخی بوده و در احیاء و حفظ روحیه شادابی در جوانان منطقه نظیر بازیهای محلی تاثیر گذار است.

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

سه شنبه نهم شهریور ۱۳۸۹ 9:27

Boxer James Toney (above) lost to Randy Couture in the first round of Saturday's UFC 118 bout in Boston.
(Josh Hedges/Getty Images)
نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

بلدرچین دوشنبه هشتم شهریور ۱۳۸۹ 12:52

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

جوانان شنبه ششم شهریور ۱۳۸۹ 10:36
گرما سر شهره نگرم بازار                                  ایسپی شلار گرد زنن سی زنار

در محل آبگرم داخل شهر بازار محلی برپا است    هرکسی شلوار سفید دارد سی ضربه تازیانه یا کمربند می زند.

جوانان قدر یکدیگر بدانید                                اجل سنگ است که آدم مثل شیشه

جوانان قدر همدیگر را بدانید          مرگ مثل سنگی است در برابر آدم که مثل شیشه است .

نگارنده:

احتمال می رود این ترانه محلی برای زمان کشف حجاب توسط رضاخان سروده شده باشد. زنان روستایی برای فروش محصولات خود مجبور بودند روسری از سر برداشته و موی خود را در زیر یک کلاه نظیر کلاه غواصی خانم های امروزی و غیره مخفی نمایندتا بتوانند وارد شهر شده و محصولات خود نظیر ماست-سبزی- کره- دوغ - میوه جات و غیره را به فروش برسانند. این زنان همین که از شهر خارج می شدند و از دیدرس نگهبانان و امنیه چی ها خارج می شدند کلاه را برداشته و روسری بر سر می گذاشتند.

ناگفته نماند شلوار و بیجامه را بنام شلیته می نامیدند.تمام پیراهن ها و لباس های زنان نیز که اغلب به آنها جامه گفته می شد آستین دار بوده و این زنان با حجاب کامل (روسری (دسمال)و پارچه سفید روی آن (مندیل) در زادگاه خود زندگی می نمودند.

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |

چند ضرب المثل با لهجه گیلکی رامسری شنبه ششم شهریور ۱۳۸۹ 10:23

پا بوزی یه فلیک بزه

آماده رفتن و گردش در بیرون شده است.

وی دل بند نیه

در پوست خود نمی گنجد و فکرش در جای دیگری است.

دَچِِکِ   میر

کنایه از کسی است که در کارهایش پیگیری زیادی داشته و تا حصول به نتیجه دست از کار نمی کشد.

اَنا مَنا گُرِه نوکانِه (نوکورده)

کنایه از محلی خلوت و سوت و کور است که هیچ صدایی از آن به گوش نمی رسد.

 وی اَجار در بِمَه

کنایه ازفرد لاغر و استخوانی است که دنده هایش بیرون زده است.

 وی صدا از ته چاه در هَنِه =پلا نخوارده وچه

صدایش ضعیف است و انگار از ته چاه صحبت می کند و انگار بچه غذای کافی نخورده است.

 بولَن گو(بلندگو) قورت بَدِه = لوی گه تله

صدایش رساء و خیلی بلند است انگار داخل حنجره اش بلند گو کار گذاشته اند.و مثل صخره ای در ییلاق جواهرده رامسر که به شکل دیگ است صدایش منعکس می شود.

وی طویله(طویلی- تبیری) بوگوت نِیَه

 مشخصات و صحّت و سُقم کارهایش بر همگان معلوم و آشکار است.

 کلاه نییَنِن برای مردی   نه برای گرمی و سردی

کلاه را به عنوان مردی بر سر می گذارند نه برای گرما و سرمای هوا

 طیفیلی=طیفیله

در روزگاران قدیم ازدواج های فامیلی مرسوم بود و اگر عروس از خانواده ای غیر خویشاوند بود این نام به او اطلاق میشد.معنی سربار هم می دهد.

 سرکه اَندی تُندِه تا آب بِینَه

سرکه تازمانی تند است که با آب مخلوط نشود. این ضرب المثل هنگامی بکار می رود که شخصی بخواهد مشکلی را حل نماید و با قدرت و پشتوانه ای که دارد در جهت رفع مشکل بربیاید.

نوشته شده توسط محمد ولی تکاسی  | لینک ثابت |